خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3 از 114 نخستنخست ... 23413103 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 31 به 45 از 1708
    1. Top | #31

      نمایش مشخصات
      به نام خدا انشا درمورد جمال زاده پدر داستان نویسی ....

      به نام خدا با نهایت احترام وسپاس و تشکر خدمت شادروان جمال زاده پدر داستان نویسی ایران
      ولی آخر پدر مرحوم من شما نود سال عمر کرده ای
      نوش جانت ....روحت شاد
      ولی خب پنجاه سال کار میکردی یکم هم استراحت به خودت می دادی
      یک بازنشستگی چیزی ....
      از صبح تا حالا مشغول خواندن زندگی نامه شما هستم هنوز تمام نشده ....
      دیگر کاریش نمیشود کرد .......
      شما رفته ای وما دانشجوی ادبیات شده ایم .....
      چرا اینگونه مارا در آمپاس گذاشته ای ؟
      نمیتوانم مشخصات اینهمه کتاب را حفظ کنم ......
      لطفا اگربرایت زحمتی نیست
      قدم رنجه کن و
      به خواب یکی از بستگان بیا
      وحذفیاتی برای کتابهایت تعیین کن
      آخر کتاب که هیچ
      شما هر عملی در زندگیت انجام داده ای برداشته اند اینجا نوشته اند
      صحیح نیست هی زندگی شخصی شما دست به دست بشود
      با تشکر از زحمات شما .....
      دانشجوی درب وداغان ادبیات فارسی ....
      زیبا زبل خان .......


    2. Top | #32
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      چِـ ـرآ راز بَقــآ رو فقـط اَز حــیوآنـ ـآتــ میسـآزَن [ ؟ ]

      بـَعضی از آدَمـآ بیشتَـر شَرآیِطِـش رو دارند...

      وآلـــآ . . . :d

    3. Top | #33
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺮﻭﯼ ﻣﯿﺮﺳﯽ ﺑﻪ
      ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ
      ﯾﮏ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﺘﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ،ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ
      ﺧﺘﻢ ﻣﻦ. . .

    4. Top | #34
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات




      می گفتند: ” سختی ها نمک زندگــــــی است “

      امّا چرا کسی نفهمید که ” نمــــــک “

      برای من که خاطراتم زخمی است ، شور نیست ؛ مزه ” درد” می دهد...

    5. Top | #35
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      از تنــ ـها بـودنـ م راضــ ـی نیــ ـستــ م ؛

      امـ ـا …

      خـوشـحــ ـالـ م کـ ه بـا خیلــ ـی هـا نیـستــ م … !!

    6. Top | #36

      Romantic
      نمایش مشخصات
      هی غریبه قیافت خیلی آشناست


      من و تو جایی همدیگر را ندیده ایم ؟



      آهان یادم اومد یه روزهایی خاطره هایی با هم داشتیم



      یادمه اون موقع دم از داداش و داداشی می زدی …



      اینقدر مات نگاهم نکن داداشت حسودیش می شه !



      راستی قبل رفتن خواستم بدونی



      وقتی دیدمت دلم نلرزید!
      Çoban oldum gidiyorum
      Yapayalnız bu diyardan

      Kar'ın oldum eriyorum
      Güneş olma yamacımda
      Irmağın olurum senin
      Sularım önünde durma

    7. Top | #37
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات


    8. Top | #38

      Romantic
      نمایش مشخصات
      آره صد رو دوست دارم من واسه تنها روندنا

      گریه هامو دوست دارم اشکای سرد با اون هوا


      بارون هوار داغون فرار


      دنیا ترس داره از داغون ترا


      زحمتامو دوست دارم خرج واسه فردامون در آد


      درس داره حرفامون برات


      اتاقمو دوست دارم تخت واسه تنها موندنا


      هــــــی


      امیدوارم بلیط بخت واسه فردامون درآد


      من واسه کاری که نکردم هیچ موقع معذرت نمیخوام


      میدونم اگه قد نبودم زندگیم مزه بد نمیداد


      مغزه رد نمی داد و روبه روم یه پنجرست یه دیوار


      و یه فضایی که من دلم نمیخواد


      یه صدای خسته بنده بیکار
      Çoban oldum gidiyorum
      Yapayalnız bu diyardan

      Kar'ın oldum eriyorum
      Güneş olma yamacımda
      Irmağın olurum senin
      Sularım önünde durma

    9. Top | #39
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات



    10. Top | #40
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      bahat-ghahram
      نمایش مشخصات
      دعام اینه که به سوی بابا پر بزنم
      با هیچکسی کاری ندارم ...من فقط بابامو میخوام
      سلاحی جز زاری ندارم ...من فقط بابامو میخوام


      من فقط بابامو میخوام
      دعا کنید این یه هفته زود بگذرهههههههه



    11. Top | #41
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      دلنوشته ندارم چیکار کنم........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    12. Top | #42
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      و چه حرفهای بسیاری دارم ، حرفهایی از جنس همه ی نگفته های پیغمبری مبعوث شده در جزیره ای متروک...

    13. Top | #43
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد باور محال بودنش را عوض کن

    14. Top | #44
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      در بستر بی رحمی و خون زاده شدم

      از اول عمر با جنون زاده شدم

      خاکستریم ، دست خودم نیست عزیز

      ققنوسم از آتش درون زاده شدم

    15. Top | #45
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      این شهر

      شهر قصه های مادر بزرگ نیست

      که زیبا و آرام باشد

      آسمانش را

      هرگز آبی ندیده ام

      من از اینجا خواهم رفت

      و فرقی هم نمی کند

      که فانوسی داشته باشم یا نه

      کسی که می گریزد

      از گم شدن نمی ترسد.

    صفحه 3 از 114 نخستنخست ... 23413103 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن