سلام دوستان
قبلا یه تاپیک باز کرده بودم به اسم باشد که رستگارشوید که در مورد دانشگاه و دانشگاه رفتن و این چیزا بود اگه دوست داشتین میتونین بخونینش
اما بحث این تاپیک از اسمش معلومه
نمیتونم بگم دانش آموز درس خونی بودم ولی اینم نمیتونم بگم که اصلا درس نمیخوندم
اون تایمی که دوستام 6-7 ساعت در روز تو اون روز هایی که مدرسه میرفتیم و 12 ساعت روز های آزاد میخوندن
من خیلی کار بزرگی میکردم 3-4 ساعت روز های عادی و 6 ساعت روز های تعطیل میخوندم که البته میشه گفت نصفش هم مفید نبود
این وسط یه تایم هایی میشد که من یهو شروع میکردم به درس خوندن
مث سال سوم دبیرستان که یهو با درس حال کردم و نزدیک به یک ماه روزی 6 ساعت میخوندم و واقعا نتیجه بخش بود
اینم بگم اون موقع ، قبل اینکه بخونم ترازم 5400-5500 بود تو قلمچی
یادمه آزمون 5 آذر بود که نور برف اومد و آزمون برای ما تعطیل شد
چند روز بعدش رفتم به مسئول کانون شهرمون گفتم که اگر میومدم سر آزمون ترازم میرفت بالای 6500-7000
گفت حالا ما یه آزمونو تعطیل کردیم اینطور میگی
رفتم سوالا رو نگاه کردم و اول رفتم سراغ فیزیک( چون ترمودینامیک رو خوب بلد بودم و کل تست های الگو رو زده بودم 400 تا تست) کمتر از 10 دقیقه 20 تا سوال فیزیک رو حل کردم
بعدشم درسو ول کردم تا آزمون دو هفته بعدش که 19 آذر بود و شدم 6350
بعد اون تایم میشه گفت کلا درسو ول کردم تا تابستون
15 شهریور بود که گفتم شروع کنم به درس خوندن
تا 21 مهر خوندم و بعد دوباره مثل همیشه درسو ول کردم
اوایل اسفند بود که حتی اومدم تو انجمن هم گفتم که میخوام شروع کنم و این چیزا
اول گفتم شروع کنم پایه رو بخونم و روزی 8-10 ساعت میشه گفت که میخوندم
اینم دو هفته که بعدش یه آزمون قبل عید داشتیم ریاضی پایه رو 90 زدم اونم فقط با دو هفته خوندن
خب مثل همیشه که درسو ول میکردم اینبار هم همین شد و عید هم درس نخوندم،تا 17 فروردین
این دقیقا همون یک ماهیه که میگم درس خوندم
از 17 فروردین تا 17 اردیبهشت روز 10 ساعت مفید درس خوندم
واقعا عشق میکردم با درس خوندن
بعد اون دیگه درسو کم و بیش میخوندم
میرفتم کتابخونه اونجا با دوستامون یکی میشدیم و میرفتیم گیم نت تا شب بازی میکردیم
بندگان خدا پدر و مادر هم خوشحال بودن که ما داریم درس میخونیم
و کنکور رسید
با تمام این وضعیت
انتظاری که از خودم داشتم رتبه زیر 1000 بود
یکی از معلمام که اتفاقا خیلی بهم نزدیک بود و یک ماه آخر پیشش کلاس میرفتم به خونواده گفته بود که امید زیر 500 داره
و اینکه فکر میکردم در بدترین حالت 1500 بشم
اما قسمت این بود که رتبم بشه 3500
اینکه میگم انتظارم از خودم زیر 1000 بود بخاطر این بود که کنکور های سال های قبلو که میزدم واقعا عالی میزدم
ریاضی زیر 50 نبود ، فیزیک و شیمی زیر 40 نبود ،عمومی ها هم زیر 50 نمیومد
اما تو کنکور بالاترین درصدم دینی 41.4 بود + ریاضی که 35.9 زده بودم
همه ی اینا رو گفتم که به دو تا نتیجه برسیم
اول اینکه انقد نیاین اینجا بگین اگه من از الان شروع کنم میشه یا نه
وضعیت من کامل گواه این امره
دوم اینکه
من انتظارم از خودم زیر 1000 ( هزار بار اینو گفتم )بود
اما چرا نشد؟؟
مدیریت جلسه خیلی مهمه
اینکه بتونی خودتو کنترل کنی
من مدیریت آزمونم رو تمام آزمون هایی که میدادم خوب بود الا اون اصلیه
شاید اگه سر کنکور اون کارو درست انجام میدادم الان شما تاپیک یه فردی رو میخوندین که با رتبه زیر 1000 یا شاید هم زیر 500 رشته مورد علاقش یعنی مهندسی کامپیوتر تو یکی از دانشگاه های تهران قبول شده بود
اما من 3500 شدم و دارم مهندسی برق( اصلا دوستش ندارم ) تو دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل میخونم
ممنون از اینکه وقت گذاشتین و خوندین
یا علی