وقتی صحبت از هزینه در کنکور می شود، بی اختیار به یاد پول و مادیات می افتیم اما در این مطلب قصد دارم از هزینه های غیرمادی و غیر پولی صحبت کنم که اگر می خواهید در کنکور به موفقیت برسید لازم است، آن ها را پرداخت کنید. لیستی طولانی از هزینه هایی که برای موفقیت در کنکور می پرداید.
تصمیم دارم چک لیست کاملی از این هزینه های غیر مادی برای دست یافتن به موفقیت در کنکور را برایتان مطرح کنم که برای هرکدام می شود کتاب ها خواند و مطلب ها نوشت ولی سعی می کنم به صورت کاملا بهینه هر یک را در حد نیاز توضیح دهم.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه شکست ها را بپردازید: این فلسفه موفقیت است. اگر یک مربی فوتبال قرار بود بعد از هر شکست، آموخته ها و اهداف خودش را فراموش کند هرگز تیمی در جهان به موفقیت نمی رسید. هیچ فرد موفقی از شکست های مقطعی و موجود در طول مسیرش دلسرد نمی شود.
جنبه شکست خوردن لازمه رسیدن به موفقیت است.معتقدم اگر فردی در جهان قرار است به موفقیت برسد اول از همه باید دایره المعارف شکست خوردنش کامل شود. هر کسی در مورد شکست بیشتر بداند، بهتر به موفقیت می رسد.
وقتی جنبه شکست خوردن را ندارید و از آن می ترسید، از شروع و تکرار متنفر می شوید آنگاه است که درب های موفقیت را به روی خودتان می بندید و در تاریکی ترس از شکست به سر می برید. حسرت های زیادی در زندگی به سراغتان می آید اما هرگز از این تاریکی مطلق خارج نمی شوید مگر اینکه تصمیم بگیرید از شکست و تکرار نترسید.
اگر در کنکور شجاعت یک سالگی خود را داشته باشید برای موفقیت کافی است. همان شجاعتی که باعث می شد با وجود زمین خوردن و زخم شدن زانوها و آرنج هایتان، با گریه دوباره راه رفتن را تمرین کنید. همان شجاعتی که باعث می شد هربار که پدر و مادر می گفتند نرو، بشین، می افتی ولی اصلا گوشت بدهکار نبود و با چشمان خیس دوباره تمرین می کردید.
به راستی همین شجاعت یک سالگی برای موفقیت در کنکور و کسب هر نتیجه ای کافی است. هر چه بزرگتر می شویم بیشتر می ترسیم و کار به جایی می رسد که بخاطر ترس از شکست، دست از تلاش بر می داریم و تصمیم می گیریم که شکست را بپذیریم قبل از آنکه به آن برسیم و گویا هزینه تسلیم شدن برایمان سبک تر از هزینه شکست خوردن و از ابتدا شروع کردن است.
شکست که می خورید، به خیال بسیاری از افراد، یک سال عقب می افتی، دیگران می روند و تو جا می مانی و انگار رسیدن به اهدافت برایت سخت تر از قبل می شود. شکست برایت تلخ و ناراحت کننده است و برای اکثر انسان های کره خاکی، یک شکست یعنی پایان هر نوع حرکتی.
شکست هزینه دارد و پرداخت کردن این هزینه یعنی ماندن در بازی و دوباره از نو شروع کردن آن. البته با این تفاوت که بازهم جنبه شکست خوردن را می پذیریم و می دانیم که در بازی جدید بازهم قرار نیست حتما پیروز شویم و باز هم احتمال بزرگتر در این کار، شکست خوردن است.
اصولا شکست خوردن و موفق نشدن، احتمال بزرگتر در هر کاری است، یعنی هر کسی هر کاری را که شروع می کند به احتمال بیشتر شکست می خورد و به احتمال خیلی کم او می تواند موفق شود. این واقعیتی است که بسیاری از انسان های دنیا آن را نمی بینند و یا نمی خواهند که قبول کنند و شاید طرفدار آن تفکر خرافاتی هستند که می گوید: «به هر چیزی فکر کنی به سرت خواهد آمد.»
به هر روی، شکست خوردن احتمال بزرگتر هر پدیده ای است که در زندگی با آن رو به رو هستیم و دو راه پیش روی ماست. اول آنکه فقیر بمانیم و قدرت پرداخت هزینه شکست را نداشته باشیم؛ که این راه اکثر افراد یک جامعه است چون راحت ترین کار دنیا و یک گزینه دم دستی محسوب می شود.
دومین راه؛ این است که خود را ثروتمند کنیم که تاوان شکست خوردن را بدهیم و از نو برای بازی آماده شویم. اگر قرار است ثروتمند شوید لازم است تا در مورد شکست بیشتر بدانید و آن را به عنوان یک احتمال بزرگتر بپذیرید، هر روز و هر شب با شکست بخوابید و بخورید و زندگی کنید تا آن را به عنوان یک روی دیگر زندگی بپذیرید.
واقع بینی نیز خیلی به ثروتمند شدنتان کمک می کند. انسان واقع بین همیشه می داند درصد بزرگتر در هر کاری که قرار است انجام دهد این است که شکست می خورد و با دانستن و علم به اینکه شکست می خورد پس تصمیم می گیرد که به موفقیت برسد و این یعنی حاضر است بارها و بارها شکست بخورد.
می دانم نیاز است تا در مورد ثروتمند شدن برای پرداخت هزینه های شکست بیشتر صحبت کنم اما از خط خارج نشویم این مطلب قرار است به صورت چک لیست باشد و امیدوارم در مطالب بعدی در مورد شکست بیشتر و بیشتر صحبت کنیم آنقدر که همه مان ثروتمند شویم و شکست را به عنوان روی بزرگ زندگی بپذیریم.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه مسخره شدن ها را بپردازید: این رسم روزگار است، یک فرد موفق به زودی زود با تمام آموخته های اطرافیان خودش دچار مشکل می شود و چون با آن ها فرق می کند پس کم کم مسخره شدن ها شروع می شود و این مورد خیلی سنگین است ولی تاوان موفقیت است و بکوشید که جنبه مسخره شدن را داشته باشید.
تا به حال به مسخره شدن انسان های بزرگ فکر کرده اید؟ گالیله را مسخره می کردند و دست آخر این مسخره شدن ها باعث تشکیل دادگاه شد و اگر به موقع توبه نکرده بود، زنده نمی ماند. از مسخره شدن های انیشتین و اخراجش از دانشگاه و یا مسخره شدن آقای گیتس که می گفت می خواهم کامیپوترهای بزرگ آن موقع را به کامپیوترهای رومیزی تبدیل کنم.
الان شاید فکر کنید این افراد خیلی موفق هستند که اینطور مسخره می شدند اما قبول کنید مسخره شدن های هر انسان موفقی در هر اندازه ای از این جنس است و لازم است تا جنبه مسخره شدن و توان پرداخت هزینه های آن را داشته باشید تا به موفقیت برسید. اصلا چرا مسخره می شویم؟ هرگاه تفاوت هایی با اکثر مردم داشته باشید پس همین تفاوت ها باعث مسخره شدن ها می شود.
گاهی این تفاوت ها در ظاهر فرد نمایان می شود مثلا کسی که چاق است یا قدش کوتاه است و یا فردی که موهایش ریخته و کچل شده است و چون ظاهرشان با اکثریت افراد جامعه تفاوت دارد، آن ها را به خاطر همین تفاوت ظاهری مسخره می کنند، پس نتیجه می گیریم که وقتی قرار است موفق شوید، بی اختیار تغییراتی در باطن و رفتاهایتان ایجاد می شود که همین تفاوت ها بهانه ای برای مسخره شدنتان است.
کسی که به موفقیت می رسد، از شکست نمی ترسد و حاضر است بارها از اول شروع کند، او خیلی از تفریحات عادی را کنار می گذارد و زندگی تک بعدی خودش را شروع می کند و سعی می کند تمام انرژی و تمرکزش را روی هدفش بگذارد؛ از طرفی، اکثر افراد یک جامعه را افراد ناموفق و معمولی تشکیل می دهند یعنی همان افرادی که اگر یک بار شکست بخورند دست از هدفشان می کشند و همیشه هم می گویند که زندگی فقط هدف نیست و نیاز است تا تفریح و شادی کرد و از جوانی لذت برد.
این تفاوت های فکری و رفتاری، شروع مسخره شدن یک فرد موفق است. فرد موفق را مسخره می کنند که خودش را اسیر خانه و اتاقش کرده است و او هیچ وقت به موفقیت نمی رسد، آنقدر انسان باهوش و زرنگ تر هست که فرصت به موفقیت تو نمی رسد. از جوانیت لذت نمی بری، کلی تفریح است که انجامشان نداده ای و اینطوری که از زندگی افتاده ای. تازه گیریم که به هدفت برسی دیگر آن هدف ارزشی ندارد.
کسی که می خواهد به موفقیت برسید، این هزینه یعنی تاوان مسخره شدن در راه کنکور را می پردازد، چگونه؟ هیچ راهی بهتر از این نیست که آگاهانه رفتار کنید یعنی چه؟ یعنی با خودتان بگویید علت مسخره شدن های یک فرد موفق یا فردی که در راه موفقیت تلاش می کند با بقیه افراد یک جامعه چیست؟ علت همان تفاوت هایی است که از نظر رفتاری و طرز تفکر با آن ها دارد، پس این تفاوت ها باعث می شود که مسخره شود.
حالا مطمین هستم که نه تنها از مسخره شدن ناراحت نمی شوید بلکه مسخره شدن را نشانه ای از این می دانید که با افراد جامعه خود فاصله گرفته اید و سطح تفکرتان نسبت به آن ها رشد کرده است و در مسیر موفقیت هستید. وای بر کسی که همیشه مورد تایید دیگران قرار می گیرد. این فرد مسیر را اشتباه می رود. فرد موفق را مسخره می کنند نه تایید.
بدانیم فرد موفق، تفاوت های بسیاری با افراد جامعه اش ایجاد می کند پس بها و هزینه این تفاوت ها که مسخره شدن است را نیز پرداخت می کند و اگر جنبه شنیدن تمسخرها را نداشته باشد به زودی کم می آورد و سعی می کند شبیه دیگران شود تا دست از مسخره کردنش بردارد و این یعنی خداحافظی با موفقیت در مسیر کنکور.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه تنها شدن را بپردازید: در مورد قبل متوجه شدیم که فرد موفق یا کسی که برای موفقیت در کنکور تلاش می کند، آرام آرام تفاوت های زیادی را با افراد جامعه اش پیدا می کند که به دلیل همین تفاوت ها مسخره می شود اما اگر او این تمسخرها را تحمل کند، بعد از مدتی اتفاق تازه ای در زندگی اش رخ می دهد.
این اتفاق همان تنهایی است، دیگران تا آخر عمر، مسخره نمی کنند، اگر متوجه شوند که مسخره شدن روی فرد موفق اثری ندارد آنگاه آرام آرام ساکت می شوند و تفاوت های آن فرد را با خودشان می پذیرند و پذیرش این تفاوت ها یعنی این که آن فرد موفق یا آن فردی که برای موفقیت در کنکور تلاش می کند از آن ها بالاتر است.
وقتی اطرافیان، این موضوع را قبول کنند که تفاوت هایی بین تان هست به طرز عجیبی دچار خود کم بینی می شوند و کم کم به سمتی حرکت می کنند که گویی خودشان را لایق هم صحبتی نمی دانند و اتفاقا این رفتارشان کاملا طبیعی است چون آن ها یک فرد معمولی هستند و تو حداقل فردی هستی که برای موفقیت در کنکور تلاش می کنی.
مسلم است وقتی اطرافیان در این مرحله قرار بگیرند، آنگاه سعی می کنند برای آنکه خودشان از نظر روحی آسیب نبینند و حسرت نخورند که چطور دارید برای زندگی تان تلاش می کنید، ارتباط خود را کمتر و کمتر کنند تا جایی که فرد موفق احساس می کند تنها شده است.
البته اگر از من بپرسید می گویم این تنهایی خوب است. دکتر مک کولند ثابت کرده است که شخصیت همه ما برابر میانگین شخصیت 5 نفری است که بیشترین ارتباط را با آن ها را داریم و این خیلی خوب است که کم کم و به مرور زمان، تمام انسان های معمولی از دور و بر ما حذف شوند و به جای آن ها افراد موفق جایگزین شوند و همان ضرب المثل همیشگی که می گفت «کبوتر با کبوتر، باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز» برقرار می شود.
فردی که می خواهد به موفقیت در کنکور برسد لازم است تا هزینه تنهایی را بپردازد و بازهم منبع تامین این هزینه آگاهی از دلیل تنها شدن است. دلیلش چه بود؟ این بود که وقتی به موفقیت می رسید یا در راه رسیدن به موفقیت تلاش می کنید، اطرافیان کم کم دست از مسخره کردن بر می دارند و دچار خود کم بینی شده و خوشان را لایق هم نشینی نمی دانند و از زندگی تان بیرون می روند.
این یک روند عالی برای فرد موفق است زیرا هرچه سطح فکری تان از جامعه بالاتر می رود، مسیر زندگی تان به افراد موفق نزدیک تر می شود با پرداخت هزینه تنهایی به راحتی می توانید در مسیر موفقیت خودتان را حفظ کنید و این بهترین نشانه برای جدایی کامل از سطح عادی مردم جامعه است.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه دلسوزی ها را بپردازید: پدر و مادر همیشه افراد دلسوز زندگی فرزندان هستند حتی اگر در کلام شان کمی تندی یا نیش و کنایه باشد اما قصد آن ها واقعا کمک است ولی یادتان باشد که این پدر و مادر هم دو فرد عادی در جامعه هستند که نمی توان توقع داشت که نظر دلسوزانه آن ها، کارشناسی باشد.
بسیاری از کنکوری هایی که یاد می گیرند موفقیت هزینه دارد و حاضرند بارها و بارها از نو شروع کنند با مخالفت شدید خانواده رو به رو می شوند و معمولا جملاتی مانند عبارت های داخل گیومه را بیان می کنند:
«از زندگی عقب می افتی، از دوستانت عقب می افتی، کسی با پشت کنکور ماندن به موفقیت نرسیده است، همه زندگی درس خواندن و پشت کنکور ماندن نیست، حالا یک رشته ای در دانشگاه بخوان و در کنارش برای کنکور هم درس بخوان، از بس در خانه ماندی افسرده شدی، یک رشته ای در دانشگاه برو بخوان تا حال و هوایت عوض شود و شاید چند سال بعد بهتر بتوانی کنکور بدهی.»
این ها، نظرات افراد عادی جامعه است، همان هایی که فکر می کنند اگر کسی برای هدفش بجنگد افسرده می شود و اگر دست از هدفش بردارد خوشحال و راضی زندگی می کند، همان افرادی که فکر می کنند زندگی یک رقابت بین هم سن و سال هاست و اگر کسی پشت کنکور بماند از دیگران عقب افتاده است.
مگر عقب افتادن در اثر سال ورود به دانشگاه ایجاد می شود؟ به طور مثال دو دوست را در نظر بگیرید که اولی همان سال اول به رشته معمولی می رود و دومی بعد از 4 سال پشت کنکور ماندن (به عمد می خواهم زمان زیادی را پشت کنکور تصور کنید تا متوجه شوید عقب افتادن به سال ورود دانشگاه نیست)، وارد رشته پزشکی یا دندانپزشکی می شود. حالا فکر می کنید 10 سال بعد جایگاه این دو نفر یکسان است؟
البته قصد من از این مثال، مقایسه رشته ها نیست فقط می خواهم بگویم هرکسی زودتر به دانشگاه برود موفق تر نیست، بلکه رشته و علاقه و شخصیت موفقیت، باعث خوشبختی یک فرد می شود. به صحبتمان برگردیم، یک فرد موفق یا فردی که در حال تلاش برای رسیدن به رشته مورد علاقه اش است، این هزینه را پرداخت می کند.
هزینه ای که در اثر دلسوزی اطرافیان است ولی چون آن ها افراد عادی جامعه هستند پس حق بدهید که نتوانند تفکرات رشد کرده تان را بپذیرند و قطعا مخالفت هایی از سر دلسوزی دارند که لازم است هزینه این فشارها را با صبوری و صحبت بدهید. بهترین راه تامین این هزینه صحبت کردن است و نشان بدهید از اینکه حاضرید بارها و بارها برای هدفتان تلاش کنید، احساس شرمندگی و افسردگی نمی کنید.
البته همه اینها به شرطی است که شخصیت موفقیت داشته باشید و واقعا بخواهید با دوباره تلاش کردن به جایگاه بهتری برسید نه اینکه فقط یک لفظ باشد و در عمل چیزی بروز ندهید. می دانم فشارهای این مدلی روی یک کنکوری زیاد است اما آگاه باشید که این ها هم هزینه موفقیت در راه کنکور است که لازم است آنقدر ثروتمندی از نظر آرامش کلامی و قدرت صحبت کردن را داشته باشید تا این هزینه را هم بپردازید.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه حمایت نشدن ها را بپردازید: وقتی کسی با اصل و هدف ما مشکل دارد پس حمایتی هم از ما نمی کند. من یاد گرفته ام که وقتی کسی با من مخالف باشد دلیلی ندارد بخواهد حمایت کند برای همین توقعی از کسی ندارم که مرا درک کند و برای رسیدن به هدفم، حمایت هایش را بر سر من بریزد.
فرد موفق یا یک دانش آموزی که در حال ساختن موفقیت به وسیله کنکور است به زودی خواهد فهمید که در این مسیر، خبری از حمایت دیگران نیست و گاه بابت هر حمایت باید جوابگوی کلی سوال باشد؛ برای همین در دو راهی قرار می گیرد که عبور از آن برای کسی که شخصیت موفقیت دارد سخت نیست اما این دو راهی چیست؟
راه اول؛ هرچه بقیه می گویند را گوش می کنید و در این صورت حمایت های آن ها را برای همیشه دارید ولی خب آنچه خودتان می خواستید را فراموش می کنید و راه دوم این است که سختی بی حمایتی و روی پای خود ایستادن را به جان می خرید و هزینه این حمایت نشدن ها را پرداخت می کنید ولی به آنچه خود خواسته اید می رسید.
این اتفاقی است که دیر یا زود در زندگی یک کنکوری که برای موفقیت برنامه ریزی می کند رخ می دهد و از یک جایی به بعد احساس می کند که دیگر خودش است و خودش و هیچ حمایتی از او و اهدافش نمی شود. البته با کمال میل این هزینه را پرداخت می کند. می دانید چرا هر وقت فرد موفقی را در کنکور می بینید و چند کلام با او صحبت می کنید بلافاصله متوجه می شوید که او فردی خود ساخته است و خیلی سختی کشیده است؟
بله ماجرای یکسان همه آن ها، این است که از یک جایی به بعد دیگر هیچ حامی نداشته اند و تک و تنها برای رسیدن به هدفشان تلاش کرده اند پس بهای نبودن حمایت را پرداخت کرده اند و راه حل مشکلات خود را یکی پس از دیگر کشف کرده و به زندگی بدون حامی ادامه داده اند.
بهای این بی حمایتی را یک فرد موفق چطور می پردازد؟ توقع خود را از دیگران از بین ببرید، این را بدانید هر چه چشمتان به دست دیگران باشد کمتر به موفقیت می رسید. هرچه روی پای خودتان باشید به خود ساختگی و ساختن شخصیت موفقیت نزدیک تر می شوید. وابستگی به اینکه دیگران بخواهند کاری برای موفقیت تان کنند کمی غیر منطقی است چرا؟
چون اگر دیگران کاری می توانستند برای موفقیت یکی دیگر کنند، خب همان کار را برای خودشان می کردند پس دلیلی ندارد بخواهند از زندگی خودشان بزنند که یکی دیگر به موفقیت برسد. ما نباید با این طرز تفکر و توقع از دیگران به دنبال موفقیت باشیم. اگر کسی به ما لطف کند آن را می پذیریم ولی توقع نداریم. خوشحال می شویم اگر حمایتی باشد ولی به حمایت شدن چشم طمع و وابستگی نداریم و بود و نبودش در مسیر حرکتمان اثر نمی گذارد.
یک انسان موفق، این بهای سنگین را می دهد تا مستقل شود، سختی را به جان می خرد و فشارهای روحی و روانی را تنهایی تحمل می کند تا در کوره موفقیت پخته شود و به انسان بهتری تبدیل شود. آیا ثروت کافی برای پرداخت این هزینه را دارید؟
- برای موفقیت در کنکور، هزینه دل شکسته شدن هایتان را بپردازید: دلتان را می شکنند؟ یا دلتان را می سوزانند و سرکوفت گذشته و شکست ها و نشدن ها را به سرتان می زنند؟ همه این ها جزئی از هزینه های موفقیت است که پرداخت می کنید. قبلی ها هم پرداخت کردند و از این مرحله عبور کرده اند.
وقتی به زندگی تمام افراد موفق در هر سطحی که باشند نگاهی بیندازید، متوجه می شوید که بارها و بارها دلشان را سوزانده و شکسته اند و طعنه و کنایه های زیادی بابت شکست های قبلی به آن ها زده اند. اما همانطور که در این مطلب متوجه شدید که لازم است تا هزینه موفقیت را داد و یکی از همین لیست هزینه ها مربوط به شنیدن زخم زبان ها و کنایه هایی است که از هر کسی ممکن است بشنوید.
بابت هدف و مرادتان سکوت کنید، واکنش نشان ندهید و صبور باشید و بپذیرید که این بهای موفقیتی است که در دل دارید. دیگران تحمل ندارند و قرار هم نیست داشته باشند. آن ها در درون تان زندگی نمی کنند و با معادلات درونی شما زندگی را حل نمی کنند بلکه روش خاص خودشان را دارند و طبیعی است که کنایه و زخم زبان بشنوید.
جنبه زخم زبان را داشته باشید این همان منبعی است که از آن برای پرداخت هزینه دل سوزاندن ها تامین می کنید. صبر و کار کردن روی این موضوع که به دیگران واکنش نشان ندهید و حتی نگویید که از حرفشان ناراحت شده اید چون نباید بشوید و این فقط یک تعارض بین دنیای درونی تان با دنیای درونی دیگران است.
بپذیریم که این هدف کاملا شخصی است و دیگران برایشان سخت است که می خواهید فقط در درون خودتان باشید برای همین با زخم زبان و تکیه انداختن ها سعی می کنند تا شما را متوجه اشتباهاتی کنند که از نظر خودشان اشتباه است ولی برای فرد موفق، این فقط یک جنگ صادقانه برای دست یافتن به آن چیزی است که لایقش است.
به هرحال هر فرد موفقی این مرحله را می گذراند و هزینه اش را از محل صبر و بدون واکنش بودن پرداخت می کند و بعد از مدتی دیگر این زخم زبان ها بی اثر می شوند و بازهم به مسیر خود ادامه می دهید.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه ریسک ها را بپردازید: اصولا کسی که می گوید می خواهم در کنکور به موفقیت برسم، فردی ریسک پذیر است و هزینه ریسک هایش را می پذیرد و اینطور نیست که خوش خیالی سر کند و همیشه با این اندیشه زندگی نماید که تمام اتفاقات خوب برایش رخ خواهد داد.
از لحظه ای که موفق شدن را انتخاب می کنید بزرگترین ریسک زندگی خود را انتخاب کرده اید. تصمیمی که یک سرش شکست خوردن و از نو شروع کردن است. هزینه این ریسک را می پردازید و اگر قادر به پرداختش نیستید قطعا از موفقیت فاصله می گیرید. طرز تفکر افراد موفق دنیا هرگز اینطور نبوده است که همان بار اول به تمام هدف هایشان می رسند ولی ریسک می کردند و حاضر بودند کل عمرشان را هم بدهند.
وقتی از من می پرسند که فرق انیشتین با بقیه چه بوده است؟ در پاسخ می گویم او ریسک کرد و تمام عمرش را برای فرمولی که هرگز نمی دانست وجود خواهد داشت و یا نه؟ صرف کرد. از او هیچ چیزی جز فرمولش باقی نمانده است ولی در واقع ریسکی که کرد باعث شد برای همیشه زنده بماند.
آیا حاضرید این ریسک را بپذیرید یا نه؟ موفقیت در هر سطحی نیاز به ریسک دارد وقتی آنقدر ثروتمند نشده ایم که هزینه ریسک کردن هایمان را بدهیم پس ترس ها به سراغ مان می آید و از آنجا که بارها اشاره کرده ام اما بازهم می گویم هیچ ترسویی در دنیا به موفقیت نرسیده است پس وقتی ریسک را نپذیرید می ترسید و وقتی بترسید موفق نمی شوید.
موفقیت اصول خودش را دارد، هزینه ها و بهای آن را می پردازید و اینطور نیست که فکر کنید با خیال پردازی در پایان شب به موفقیت می رسید بلکه کسی به موفقیت در کنکور می رسد که این هزینه را پرداخت کند. ریسک کردن در دل موفقیت پنهان شده است و اگر کسی ریسک آن را نپذیرد پس قید موفقیت را هم بزند.
منبع تامین هزینه ریسک فقط یک سوالی است که صادقانه به خود جواب بدهید و آن هم این است که آیا حاضرم ریسک ناشی از هدف گذاری ام را بپذیرم یا اینکه هنوز برایم سنگین است که بخواهم در مورد این ریسک ها متحمل هزینه هایی شوم؟ اگر برایتان سنگین است دو راه دارید یا دست از هدفتان بکشید یا به فکر پذیرش این ریسک ها و تبعات ناشی از آن باشید و آگاهی از اینکه این ریسک ها در هر هدفی نهفته است، باعث پذیرش آسان تر آن خواهد شد.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه تفاوت در لذت ها را بپردازید: اصولا کسی که به موفقیت در کنکور می اندیشد، آهسته و آرام رنگ و بوی لذت هایش فرق می کند. او دیگر با پارک و سینما و خوردن پیتزا احساس خوبی پیدا نمی کند بلکه شبیه ماهی می شود که بدون حضور در اتاقش احساس خفگی می کند.
موفق ها بیشتر از آنکه به تفریحات همگانی علاقه نشان دهند به درون خود و اهدافشان و مجموعه کارهایی که آن ها را به سمت اهدفشان هدایت می کند، علاقه نشان می دهند. از بیرون که به زندگی موفق ها نگاه می کنید، احساس می کنید آن ها معتاد کار شده اند و جوانی شان رفت و هیچ لذتی از زندگی نبرده اند.
اما موفق ها در اوج لذت زندگی می کنند، اما تعریفشان از لذت با اکثر افراد جامعه که افراد معمولی هستند فرق دارد. آن ها یاد گرفته اند که شور و شوق همیشگی در هدف و هدفمندی است و تلاش برای رسیدن به آنچه آن ها را از درون ندا می دهد بسیار شیرین تر و لذت بخش تر از سوار شدن بر وسایل شهربازی یا تماشای یک فیلم در سینماست.
هرچه یک فرد بیشتر در مسیر موفقیت حرکت می کند و از اتمسفر طرز تفکر موفقیت تنفس می کند، به همان اندازه هم از خوشی ها و تفریحات عمومی و عادی جامعه دور می شود. همه فکر می کنند او افسرده می شود و برای همین می شنوید که می گویند درس خواندن بس است بریم یک دوری بزنیم.
اما او افسرده نمی شود زیرا در حال ساختن زندگی اش و فاصله گرفتن از تمام افراد جامعه است. اطرافیان ما را با معیارهای خودشان مقایسه می کنند و از نظر آن ها، نمی شود که کسی همه زندگی اش را روی درس خواندن متمرکز کند حتی بسیاری نیز تا در مسیر موفقیت وارد نشده اند عقیده شان این است که نمی شود همه زندگی را روی کار بگذاری و زندگی ابعاد دیگری هم دارد.
اما وقتی وارد حیطه موفقیت می شوید همه چیز رنگ و بوی هدف به خودش می گیرد. عاشق و دلبخانه هدفتان می شوید و همه زندگی از نظرتان فقط شور و شوق رسیدن به هدف است. این تفاوت در لذت ها، هزینه دارد. زیرا دیگران دایما فشار می آورند که دارید اشتباه می کنید.
همیشه دیگران برای ما هزینه تولید می کنند و این یکی هم هزینه ای است که می پردازیم و صبوری کرده و بر روی سبک زندگی خود مقاومت کنیم تا این هزینه هم پرداخت شود. یادتان باشد اگر سبک زندگی خود را بر اساس خواسته های دیگران تغییر دهید آنگاه به جایی می رسید که آن ها رسیده اند.
از عقاید خود کوتاه نیایید و این همان منبع تامین هزینه های مربوط به اختلاف لذت هاست و به زودی این غر زدن ها تمام می شود و دوباره در مسیر موفقیت به حرکت خویش ادامه می دهید پس عجول نباشید، واکنش نشان ندهید و بحث هم نکنید فقط سبک زندگی خود را آنقدر ادامه دهید تا این مدل از زندگی مورد پذیرش سایرین قرار بگیرد.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه مقایسه شدن های کوتاه مدت را بپردازید: ابتدای مسیر موفقیت است و هنوز هیچ پیروزی بدست نیاورده اید تا دیگران با دیدن آن موفقیت ها دست از سرتان بردارند پس همیشه تا کسب اولین پیروزی یک هزینه ثابت بر دوش تان است که تا پرداختش نکنید دست از سرتان بر نمی دارند.
موفق ها را از وقتی در جمع موفق ها راه می دهند که اولین پیروزی خود را کسب کنند اما همانطور که در همین متن بارها صحبت کردیم قرار نیست اولین پیروزی در اولین حرکت کسب شود و ممکن است چندین ماه صبر کنید تا اولین پیروزی رخ دهد برای همین تا قبل از اولین پیروزی، یک هزینه سنگین است و آن هم مقایسه شدن با افرادی است که زندگی عادی دارند و خوش و خرم در حال زندگی هستند.
اگر می خواهید از پس این هزینه بر آیید فقط به این جمله توجه کنید که: «مردم معمولی همیشه نگاه کوتاه مدت دارند و هرگز نمی توانند آینده را مقایسه کنند. در نگاه کوتاه مدت کسی که الان یک شغل معمولی دارد از کسی که برای بهترین رشته در حال تلاش است و هنوز چیزی بدست نیاورده است، جلوتر است اما وقتی نگاه 10 ساله پیدا کنید خواهید فهمید که آینده برای این دو یکسان نیست.»
از نظر مردم عادی هرکسی که زودتر وارد دانشگاه شود باهوش تر و زرنگ تر است و عمرش را هدر نداده است اما اگر کسی دو یا سه سال برای رسیدن به رشته مورد علاقه اش تلاش کند حتما ضرر کرده است. چرا مردم عادی اینگونه فکر می کنند؟ به دو دلیل؛ اول اینکه مردم عادی فقط به مدرک علاقمند هستند و داشتن مدرک را نشانه موفقیت می دانند و دوم آنکه مردم معمولی جامعه نگاه بلند مدت ندارند و آن ها همیشه امروز را درک می کنند.
البته من موافق پشت کنکور ماندن بدون برنامه و بررسی نیستم. خیلی ها به صورت احساسی پشت کنکور می مانند ولی اگر کسی با رعایت اصول حرفه ای پشت کنکور بماند قطعا در یک بازه 10 ساله نسبت به کسی که همین امسال به رشته معمولی رفته است جلوتر خواهد بود.
به هرحال، یک فرد موفق، موظف به پرداخت صورت حساب مقایسه های مردم عادی است تا این مرحله را نیز به بهترین وجه ممکن پشت سر بگذارد. شاید سخت ترین صورت حساب پرداختی هم این مورد باشد زیرا همه با هم فشار می آورند که هرگز برای هدفت دوباره از اول تلاش نکنی ولی خب موفق بودن هزینه دارد و قطعا یک فردی که برای موفقیت در کنکور تلاش می کند، پس از عهده پرداخت این هزینه هم بر خواهد آمد.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه هدفمندی را بپردازید: اگردقت کرده باشید برخی از هزینه هایی که برای موفقیت در کنکور پرداخت می کردید، ریشه در تفاوت های فکری یک فرد موفق با افراد جامعه اش دارد. یکی دیگر از این تفاوت ها این است که مردم معمولی یک جامعه، هدفمند نیستند و هیچ برنامه مشخصی برای موفقیت ندارند.
آن ها هر روز، در ساعت مشخصی بیدار می شوند و کارهای روزمره زندگی شان را انجام می دهند و مجدد می خوابند و این زندگی یکنواخت بی هدف که فقط برای گذراندن زندگی است را دنبال می کنند. برای این افراد، رفتن به پارک، دیدن یک فیلم در سینما، مسافرت چند روزه و خوردن غذا در یک رستوران، انتهای لذت و تفریح حساب می شود.
اما در این بین، وقتی تصمیم می گیرید از افراد جامعه خود جدا شوید و هدفمندی را در پیش بگیرید، کم کم از رفتارهای معمولی اکثر افراد دوری کنید و به سمت رفتارهای هدفمند با محوریت هدف هایتان گام بردارید و این حرکت باعث تعارض با اطرافیان می شود و از همین جاست که فشارها روی فرد موفق زیاد می شود.
فردی که برای موفقیت در کنکور درس می خواند، کم کم رو به زندگی تک بعدی می برد تا شخصیت خود را در چارچوب اهدافش رشد بدهد ولی از نگاه بقیه این مدل از زندگی اصلا خوب نیست و انسان به تفریح و گردش نیاز دارد. اما فرد موفق در تمام روز در حال لذت بردن است.
درس خواندن، تلاش برای رسیدن به هدف، هر روز کار کردن و تصمیم برای آنکه به موفقیت برسید، هیچ فردی را افسرده و خسته نمی کند، بلکه این تلقین ها و فشارهاست که باعث می شود کم کم به این نتیجه برسیم که شاید ما اشتباه می کنیم و بقیه درست می گویند اما یادتان باشد این هم هزینه ای است که بابت موفقیت در کنکور پرداخت می کنید.
- برای موفقیت در کنکور، هزینه استرس ها و فشارهای روانی را بپردازید: هرچه سطح زندگی تان بالاتر برود، میزان استرس ها و ترس هایتان افزایش پیدا می کند. پس یک فرد موفق به طور مداوم در حال گسترش فضای روحی و روانی خودش باشد تا از پس فشارهای روحی و روانی، استرس ها و تنش های پیش رو موفق و سربلند بیرون بیاید.
تو به من بگو از زندگی چه می خواهی تا من به تو بگویم چقدر نیاز است تا قوی باشی. این جمله را نمی دانم از که شنیدم یا در کدام کتاب خوانده ام چون یادگار دوران نوجوانی ام است اما همیشه در گوشم، صدا می دهد و مرا در مسیر درست نگاه می دارد. دقیقا همینطور است، هرچه هدفتان بزرگ تر شود میزان تنش ها و استرس های بیشتری را باید تحمل کنید.
در همین کنکور و انتخاب رشته ها دقت کنید، هرچه سطح رشته ای که می خواهید بالاتر برود، میزان فشارهای روانی و استرس ها هم افزایش می یابد. این قانون زندگی است. در واقع وقتی هدف تان بزرگ است، لازم است تا شخصیت خود را نیز متناسب با هدفتان رشد بدهید تا از پس تمام این فشارها برآیید.
اگر دقت کرده باشید اکثر افرادی که برای کنکور برنامه ریزی کرده و درس می خوانند، افراد قوی نیستند، بسیاری از آن ها به خاطر یک مصاحبه چند ماه درس نمی خوانند و برخی دیگر بخاطر یک بحث ساده خانوادگی کل وجودشان ترس و استرس می شود. این افراد ناپخته چطور می توانند از پس فشارهای روانی حاصل از هدفشان بر بیایند؟
افراد موفق خود را رشد دهند، تاب و توانشان نسبت به انسان های معمولی لازم است گسترش یابد و با فشارهای زندگی خودشان مبارزه کنند. اگر شخصیت ضعیفی داشته باشید قطعا زیر این فشارها له می شوید و به هدفی نخواهید رسید. بسیاری از موفق ها مربی اختصاصی برای رشد شخصی خودشان دارند و سعی می کنند پله پله به قدرت برسند.
پس به شخصیت خود توجه کنید و سعی کنید با روش های موجود، آن را رشد دهید تا به درجه بالاتری از توانایی ها برسید. اگر شخصیتتان از هدفتان بزرگ تر باشد که خوشبخترین موفق دنیا هستید ولی حداقل شخصیت خود را در سطح هدفتان حفظ کنید. اختلاف شخصیتی خود را با هدفتان تعیین کنید و هر روز با روش های موجود سعی کنید این فاصله را از بین ببرید.