اگه بگيم معلم در كلاس است چون در خانه نيست ، درباره ي معلوم و مجهول بودن اين دو گزاره چي بايد بگيم؟ اون چون كه قبل جمله دوم اومده يكم گيجم كرد. الان چون در خانه نيست مقدمه ست ، در كلاس است نتيجه؟ اين چه استدلاليه آخه![]()
اگه بگيم معلم در كلاس است چون در خانه نيست ، درباره ي معلوم و مجهول بودن اين دو گزاره چي بايد بگيم؟ اون چون كه قبل جمله دوم اومده يكم گيجم كرد. الان چون در خانه نيست مقدمه ست ، در كلاس است نتيجه؟ اين چه استدلاليه آخه![]()
نمیدونم مربوط به چه درس انسانی هست چون انسانی نیستم.
احتمالا منطق باشه. بازم نمیدونم منطق ریاضی مد نظر هست یعنی p آنگاه q دارین یا نه.
ببین این توضیحم بدردت میخوره.
معلم به قرینه لفظی از جمله دوم حذف شده.
جمله رو بازنویسی میکنم
چون معلم در خانه نیست پس معلم در کلاس است.
چون= دلیل و پس= نتیجه
اینجا به نظرم معلم یا میتونه در خانه باشه یا در کلاس حالت سومی نداریم یعنی نمیتونه در تاکسی باشه.
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
استدلال نا درستیه. گزاره "معلم در کلاس است" حکم استدلال و گزاره "معلم در خانه نیست" فرض استدلاله.معلم در كلاس است چون در خانه نيست
از این استدلال های نا درست زیاد داریم. کس گفته استدلال درستیه ک اشفته شدی؟
تو ریاضی گزاره معلوم و مجعول نداریم. گزاره خبریه ک ب وضوح درست یا نادرست باشه. تعزیف گزاره معلوم یا مجعول چیه؟ خبری ک معلوم نباشه درسته یا نادرست گزاره نیست.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
ویرایش توسط Phenotype_2 : 01 بهمن 1398 در ساعت 20:49
صحبت منو دوستم تو درس جبر و احتمال هنوز خاطرم هست.
من: اگه بارون بیاد زمین خیس میشه. الان زمین خیسه. نتیجه؟
جاسم: هوا ابریه.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
ویرایش توسط Phenotype_2 : 01 بهمن 1398 در ساعت 21:10 دلیل: ن ن ببخشید، درس هندسه
تست گاجه . ببينيد توي درس منطق ميگن واسه ي استدلال از تصديق هاي معلوم استفاده ميكنيم براي كشف تصديق مجهول. منظورش اينه كه مقدمه ها شناخته شده ن و معلوم ، اون نتيجه قبل استدلال مجهوله بعدش معلوم. كاري اصن بهاينكه سوال چي پرسيده يا گزينه ها چي ان ندارم. من ميگم براي مشخص كردن معلوم (شناخته شده- همون مقدمه ) و مجهول ( ناشناخته- همون نتيجه ) نياز هست بدونيم كدوم مقدمه ست كدوم نتيجه ديگه. در پي يافتن مقدمه و نتيجه به همچين حالي دچار شدماين الان استدلاله ؟
![]()
منطق ریاضی منظورش هست. پس معلوم مجهول چیه میپرسه؟
تو منطق ریاضی نباید یک جمله دیگه هم باشه تا بشه نتیجه گیری کرد.
بارون بیاد p
زمین خیس میشه q
حالا یک جمله دیگه یعنی زمین خیسه(q) نباید باشه تا بشه نتیجه گیری کرد بارون میاد(p)
معلم در كلاس است چون در خانه نيستاینجا چطور میشه نتیجه گیری کرد؟ از لحاظ معنی گزاره رو درست یا غلط در نظر میگیریم. چون از لحاظ ریاضی که معنی مهم نیست ارزشی که تعریف میکنیم مهمه.
معلم در خانه است p
معلم در کلاس است q
حالا اول باید تعریف کنیم pنات میده q
بعد جمله دیگه بگه pنات
بعد بشه نتیجه گیری کرد q
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
ویرایش توسط sina_u : 01 بهمن 1398 در ساعت 21:49
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
در استدلال بدون توافق بر سر واژه ها و تعریف ها دقیقشون نمیشه بحث کرد. من منطق رو توی هندسه و ریاضی خونندم و واژه هام فرق میکنه با شما. فک میکنم واژه های اصول، قضایا، فرض، حکم و استدلال با واژه های مقدمه، معلوم و مجهولی ک تو استفاده میکنی هم پوشانی در مفهوم دارن. در هر حال چون تعاریف و واژه هامون یکی نیست بهتره من کنار بکشم.
اینکه میپرسی این استدلاله یا ن تو منطق ریاضی همتا داره. اره ی استدلاله ولی استدلال درستی نیست. هر نتیجه گیری از یک یا چند گراره، ی استدلاله.
بگزریم؛ گفتم ک... بدون واژه ها و قرارداد های یکسان، تفاهم ناممکنه.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)