خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3 از 3 نخستنخست ... 23
    نمایش نتایج: از 31 به 38 از 38
    1. Top | #31
      کاربر انجمن

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      وای که چقدر خاطره هاتون منو برد به دوران مدرسم خاطرات من عمدتا توی سال هشتممم خلاصه میشه اونم بخاطر همکلاسیام وگر ن خودم اونچنان جراتشو نداشتم اونسال ی گروه ۵ نفره بودیم هممونم درسخون بودیم خدایی برا امتحانا برگه ذخیره میزاشتیم زیر برگه اصلی هرسوالیو که میخاستیم مینوشتیم میزاشتیم ته دسته صندلی جلوییمون تونم جوابو مینوشت برگرو پس میداد..البته من یکم خشن اینکارو میکردم بعد نوشتن جواب سریع برگرو پرت میکردم عقب من ی مشکلی که داشتم سر امتحانام باید صددرصد تمرکز میکردم مخصوصا از سال دهم به بعد بعدش همیشه جام چسبیده به تخته و جلو کلاس بود اینجوری اصن ن تقلب میگرفتم نه میدادم...

    2. Top | #32
      کاربر انجمن

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      ولی واقعاااا تعجب کردم از شیوه تقلب کردنتون برا امتحانای ترم..ما توی دبیرستان میبردنمون سالن مطالعه مدرسه بعد چینش اینجوری بود که مثلا منی که تجربی بودم ی طرفم ادبیاتی بود یه طرفم ریاضی و حتی جلویی و پشت سریمم هم رشتم نبودن یعنی انقدر دقیق و حساب شده مدرسه ما میچید مارو که من هنوزم توی شوکم چطوری اینکارو میکردن حتی با اینکه تعداد دانش آموزای سه رشته برابر نبود ولی چینش دقیق بود البته تعداد تجربیا چون زیاد بود آخرش یه جاهایی ی تعداد پشت سرهم میوفتادن که این فاصله رو با زیادکردن فاصله صندلیهااز هم جبران میکردن..توی امتحانای مشترکم تعداد مراقبا دو برابر میشد!!
      ولی بجاش خاطره تقلب توی کلاس زبان بی نهایت دارم..ی بار دم عید بود امت پایان ترم داشتیم منشی آموزشگاهم مبخواست بره بیرون کسیم جز من و ۳ تا پسر همکلاسیم نبود تو کلاس این خانمم اومد تو گفت بچه ها سریع ازروهم بنویسید و تمومش کنید عجله دارم ماام با خوشحالی فراوان ۴ تا برگه کپی پیست تحویل دادیم حتی یادمه برا لیسنینگش رفت برگه همکلاسیمونو که قبل ما امتحان داده بود اورد گفت پلی نمیکنمش یک ساعت طول میکشه از رو این بنویسید..
      ی بارم روز مدام بود از این روزا که معلم و دانش آموز جا بجا میشن من معلم علوم انتخاب شدم بعد قرار بود کوییز بگیرم از بچه ها اونامبا معلممون تو روز روشن تقلب میکردن البته کرم از خود معلم بودا نشسته بود اروم میزد به صندلی جلوییش میگفت فلانی تقلب نمیخوای؟ یا مثلا یه سوال سختارو حل کرد به همه داد منم چیزی نمیتونسم بهش یگم اخر سالم گفت شما یه باند تقلب بزرگه کلاستون گفتم برا امتحانا جداتون کنن

    3. Top | #33
      Ash
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      اولین تقلبم بر میگرده به یه آزمون تستی تو سال شیشم دبستان که با انگشتای دست شماره سوال و مشخص می کردیم و بعدم جوابشو(رمزی بود) راهنمایی هم کوییز های کوچیک و عمدتا با بغل دستیم چک‌میکردیم(سوالا فرق داشت هر دو واسه هم‌ و چک میکردیم)(الانم تو دبیرستان ادامه داره این)تو امتحانات دی و خرداد تقلب رسوندم ولی نکردم (البته سال نهم پشت سریم برگشو داد به پشت سریش نوشت بعد اونم به من گفت)
      ولی تقلب همیشه آسیب نمیزنه مثلا من سعی میکنم تو بعضی امتحانات(مثل فیزیک فردا)جواب های اخر و بگیرم تا اشتباه محاسباتی یا علمی رو تصحیح کنم😂ولی با توجه جایی که هستم بعید میدونم موفق شم دعا کنید واسم....

    4. Top | #34
      Ash
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      یادم رفت بگم سال پنجم (یا چهارم)ابتدایی هم سوالای امتحان ریاضی رو‌خریدم(فکر میکنم دو یا پنج هزار تومن بود)
      حالا نمیدونم چجوری سوالا دست یکی از بچه ها افتاده بود...

    5. Top | #35
      کاربر نیمه فعال

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      اولین تقلبم اول ابتدایی بود
      تو املا کلمه مسلمین بود
      خودم درست نوشته بودم ولی شک کردم
      برگشت از پشت سریم نگاه کردم (شایدم از جلوییم)
      دیدم نوشته مصلمین منم اصلاح کردم
      بعد که دیدم خودم درست نوشته بودم انقدر حرص خوردم که تا کلاس ششم نرفتم سمت تقلب

    6. Top | #36
      کاربر نیمه فعال

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      من معمولا تو درسای شیمی ریاضی فیزیک میرسوندم
      ولی تو دینی و فارسی میگرفتم گاهی
      البته یه سری اصول اخلاقی هم داشتم
      تو امتحانای ترم نه میگرفتم نه میدادم
      تقلب زیاد داشتم ولی دو تا از دوازدهم میگم
      که از قضا هر دو امتحان ترم بودن (این یکی رو انجام دادم چون واقعا به نظرم کتابای سلامت بهداشت و هویت و مدیریت خانواده سال کنکور ظلم مسلم بودن :/)
      اولیش سر امتحان ترم نوبت اول بهداشت بود
      گفتن برای اینکه سبک تر بشه امتحانتون نصف ترم اولو یه بار میگیریم نصف دیگشو بعد تر
      اقا ما دبیر سلامتمون دبیر زیستمون بود سر کلاسش این کتابو باز هم نکردیم (البته ایشون میگفتن میخواین بهتون درس بدذم؟ ما اصرار داشتیم بیخیالش)
      من شب قبل یه دور خوندم فردا مباحث رو هم یادم نمیومد حتی
      زنگ قبل از امتحان از دبیر ادبیات وقت گرفتیم بخونیم
      با هم میخوندیم بازم هیچی به هیچی
      دیگه دیدیم با این وضع بریم 5 نمرم نمیاریم هیچ کدوم رفتیم سر کلاس صندلیارو نزدیک به هم چیدیم
      مراقب اومد تو دید یه ال مانند تو کلا خالی خالی هست (حدود 5 متر مربع )
      به زور مجبورمون کرد صندلیارو فاصله بدیم
      مراقب مدام دقیقا رو به روی اون ردیفی ایستاده بود که من بودم
      ولی من اگر تقلب نمیکردم میافتادم واقعا
      کیفمو جلوی پام گذاشته بودم کتارو گذاشتم روی همه کتابام باز کردم (کیف کتابو میپوشوند فقط از بالا پیدا بود
      همرو از کتاب نوشتم جز دو تا سوال و به همه هم رسوندم
      مراقب مدام سرشو خم میکرد سمت من چیزی نمیدید (سریع کتابو میبستم)
      دوستام جای من داشتن سکته میزدن
      هرچند تهش این امتحانو 17 شدم (دلم میخواست برم به دبیر بگم به خدا همرو از رو کتاب نوشتم چرا این شد آخه؟ اون دو تاییم که از خودم نوشتم نیم نمره غلط داشتم بعدا چک کردم)

      خاطره بعدیم تایپ میکنم میگم

    7. Top | #37
      کاربر نیمه فعال

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      خاطره دومم مربوط به امتحان ترم دوم مدیریت خانواده و سبک زندگی بود (که نهایی هم نبود)
      ملا دو مدرسه سه تا کلاس بودیم کلاس ما دبیرمون معاون مدرسه بودن
      ترم اول دبیر سه تا کلاس دیگه که واقعا عشق بود ازشون امتحان تستی گرفت (با 10 تا تست) و معاون ما از ما امتحان تشریحی. و ما هرچقدر اعتراض که بابا امتحان ترم باید هماهنگ باشه گفت اگر دبیر ان سه تا کلاس خواست میتونه از سوالای من تشریحی بگیره ازشون :/
      بماند که ایشون آذر ماه دبیر ما شدن
      بهمون کنفرانس دادن گفتن گروهو دسارو خلاصه کنین و از هر درس سوال طرح کنین
      و گفتهع بودن از سوالای خودتون جزوه برای امتحان میدم
      ولی برای امتحان از نت جزوه گرفته بود :/
      _______
      رسید به ترم دوم همون آش و کاسه ترم اول بجز کنفرانسش (البته ترم اولم فقط دو سری کنفرانس دادن)
      بعد ایشون گیر دادن که من باید ازتون امتحان مستمر بگیرم که بتونم نمره مستمر بهتون بدم :/ (بعد عید. سال کنکور) هرچقدرم گفتیم خوب اون سوالا و خلاصه ها و ... رو مستمر بذارین مرغشون یه پا داشت منم مستمرو ندادم بهم گفتن تحقیق بیار نمره بدم اونم نیاوردم
      رسید سر امتحان ترم دوباره دیدیم اون سه تا کلاس امتحان تستی فقط و تا سوال تشریحی که دبیرشون گفته بودن با اطلاعات خودتونم میتونین جواب بدین :/
      و دبیر ما دو تا جزوه داد
      و گفت کادر های خلاصه درس که اخر هر درس هستن رو هم خونین :/ (در حدی اسون که وقتی برگرو پخش کردن بعد از 5 دقیقه بحتی یک نفر هم از اون سه کلا تو سالن امتحان نمونده بود. بدون اغراق) (و تا پنج دقیقه به ایان امتحان حتی یه نفرم از کلاس ما بیرون نرفته بود )
      منم نخوندم
      صبح امتحان یکی از بچه ها عکس جزورو تو گروه داده بود عکسارو پی دی اف کردن پی دی اف کتابم دان کردم گوشی مامانمو با التماس ازش گرفتم (خودم نداشتم)
      سر امتحان گوشیو بردم گذاشتم بین دو تا پام رو صندلی کل امتحانو از رو اون نوشتم
      بماند که اتفاق جالب این بود که یه سوال بود از مراقب یکی اجازه گرفت پرسید بچه ها این سوال تو کتاب بود اصلا؟ و دیدیم هیچ کس اون سوالو هیچ جا ندیده منم یک ربع تمام دنبالش بودم (و معاون محترم زیر بار نرفتو حذفشم نکرد:/)
      و اتفاق وحشتناکی که وسطش افتاد این بود که دبیر ادبیات داشت برگه های معنی یه درسی که وقت نکرده بودن بدن رو پخش میرکدن من نفهمیدم
      یه دفعه دیدم سایشون بالای سرمه
      پاهام باز بود و نور گوشیم یکم زیاد کرده بودم که زیاد خم نشم ضایع شه. و نمیتونستم پاامم یه دفعه ببندم گوشی پیدا نباشه کاملا ضایع بود اونجوری
      اومد خم شه برگرو بذاهر شروع کردم باهاشون خوش و بش کردن که پایینو نگاه نکنه
      حالا نمیدونم فهمیدن و به روی خودشون نیاوردن یا واقعا نفهمیدن (چون انقدری بهمون سر اون امتحان ظلم شد که وقتی معاونمون رفت مراقب ها با اینکه پچ پچ میکردیم ولی تا ضایع بازی در نمیاوردیم تذکر نمیدادن و موقع تحویل برگه ها برخلاف همیشه نگفتن بشینین سرجاتون ما میایم گفتن خودتون بیارین بدین و ما از هم سوالارو میپرسیدیم موقع تحویل برگه

    8. Top | #38
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      خب فاطمه وارد عمل میشود
      من دقیقا از اون بچه ها بودم که هیچوقت معلم بهم شک نمیکرد.ریزه میزه و قیافه مظلوم
      خودشم من همیشه از روی عادت چپکی مینشستم رو صندلی معلماهم همه میدونستن کاریم نداشتن
      -یه دوستی دارم همیشه ریاضی اینا شوت بود کلا بعدا هم رفت انسانی.یه بار سوم راهنمایی بودیم امتحان ترم ریاضیمن قشنگ یادمه نشسته بودیم رو سکوی کلاس جایی که بهترین مکان تقلب تاریخهمنم قشنگ از اول هر چی نوشتم یه نسخه کپی شدشو کف دستم نوشتم اونم نوشت.سوال آخر قشنگ یادمه معادله بود.دیکه از بس نوشتم پاک کردم واضح نبودخلاصه اقا اینم نوشت و تموم شد.من پاشدم ورقمو دادم معلم گفت اسما(دوستم) پاشو بده فاطمه دادیعنی کم مونده بود از خنده پخش زمین شم..
      -من اعتراف میکنم همیشه هم میگرفتم هم تقلب میدادم اصلا تو زندگی من همه چی باید عادلانه باشههرکی برام کاری بکنه منم براش کاری میکنم..هندسه دوم دبیرستان امتحان مستمر بود.منم که گفتم همیشه چپکی مینشستم معلما دیگه عادت کرده بودن.اقا من هیچییییی نخونده بودم هیچی هااابدبخت معلمه هم گفته بود عین تمرینای کتاب میدم.دوستم نشست پشت سرم منم جلوش و طبق عادت همیشگی کَج..اقا هرچی اون نوشت منم با توجه به شکل نوشتنش و نیمه واضح دیدن چیزی که مینویسه برای مطمئن شدن قشنگ کپی پیست کردم.چشمام کم مونده بود از جاش دربیاد از بس چپ نگاه کردم و با دقت که بفهمم چی مینویسه یعنی قد کسی که خونده بود فسفر سوزوندم.مینوشت AB مثلا.منم اول شک میکردم AD نباشه یکم میگفتم کج کن مطمئن شم.یعنی اون 20 شد منم 19/5.خیلی خوب بود
      اقا قد تاریخ خاطره هست اسطوره تقلب بودیم ما..مخصوصا دبیرستان..همه کلاس بشدت پایه.
      -اینم جالبه بگم.کلا من زبانم خیلی خوب بود کانون زبان میخوندم و advance بودم.همه قبول کرده بودن من حتی بگم ماست سیاهه هست مخصوصا که لهجه ام هم خیلی خوبه خودمم فک میکنم یه رگ امریکایی دارمخلاصه.اقا قرار شد سوم دبیرستان من امتحان مستمر رو برای همه اوکی کنم.قشنگ یادمه معلممون از 40 میگرفت.سوال کوتاه جواب کوتاه.من هرچی نوشتم رد کردم پاسخنامه..فک کنم در عرض 20 دقیقه.بعدش رد کردم تو یه برگه کاغذ کاهی(چون صداش کمتر از کاغذ سفیدا درمیاد)دادم پشت سریم.اونایی که شک داشت درست کرد داد پشت سریبعضیا هم ک کلا منتظر بودن و هیچی ننوشته بودن خلاصه من برای اینکه گندش درنیاد پاشدم رفتم بیرون بعد یکی یکی اومدن بیرون بچه ها میخندیدیم و یه بزن قدش میزدیمحتی کسی که بالای 10 نداشت شده بود 17 که منم کلی دعواش کردم که یکم منطقی مینوشتی لعنتی.خیلی حس خوب داشتم
      -از سوم دبیرستان من کلا درگیر بیماری روانی مازوخیزم و به دنبالش افسردگی شدم و افت قابل توجهی پیدا کردم..یعنی میگم درس سرمو بخوره حتی خنده و گریه هم نمیتونستم بکنم.خلاصه بچه ها ک دیدن اینجوریه کل سال منو ساپورت کردن رد نشممثلا تاریخ رو دوستم قشنگ املا میگفت من مینوشتم.شیمی همچنین.اصلا هیچی سرم نمیشد واقعا خدا ببره نیاره..پیش دانشگاهی هم بدتر همه اونا+قوز بالا قوز (بماند)..کلا یادمه میشمردم غلطامم به 10 نمیرسید منی که کمترین معدلم 19/20 بود سوم ترم1 شدم 16.پیش هم مدرسمو عوض کردم رفتم مدرسه مامانم ولی بچه ها نمیدونستن مامانم معاونه..خلاصه چون بچه پایه ای هستم ()با بچه ها اخت شدیم.البته بعدا فهمیدنا ولی چون خاکی ام همچنان همونجوری بودیم باهم.یادمه امتحان شیمی و ریاضی ترم2 بود..دوستم نشست پشت سرم هرچی نوشت(وبلد بود)البته هیچکدوممون در حد بالای 15 بلد نبودیمخلاصه در حد 10 که نوشته بود برا منم نوشت رو چرک نویس و داد منم نوشتمولی یادمه امتحان ترم1 فیزیک عزممو جزم کردم بخونم.یجوری خوندما لعنتی رو 17/5 گرفتم برا من خیلی عجیب بود و دقیقا همون امتحان به همه هم رسوندم
      کلا همیشه جو کلاسمون یجوری بود که هرکی نمیخوند همه ساپورتش میکردن..یکی جلوش یکی پشتش یکی چپ یکی راست
      -آزمون علمی هم میگرفتم تقسیم میکردیمزبان و عربی همیشه من میزدم بقیه درساهم تقسیم میکردیم
      یاد باد آن رورگاران یاد باد

      پ ن:به تعداد موهای سرم خاطره بامزه تقلب دارم ولی اینجا دیگه جانداره
      *یقیــن چه خوب اندوه را می‌راند...*علی(ع)
      ویرایش توسط spring__girl : 18 دی 1398 در ساعت 12:32

    صفحه 3 از 3 نخستنخست ... 23

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن