خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 5 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 71
    1. Top | #16
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      دوستان عزیز دانشگاه آزادی، من صرفاً تصورم از فضای دانشگاه آزاد رو بر اساس. شنیده هام گفتم. و از شما خواستم تأیید کنید که آیا فضا اونجوریه یا نه! میخوام بدونم چه رشته ای آینده خوبی داره و کدوم دانشگاه آزاد فضای درس خوان تری داره؟ در نظر داشته باشید که من توان مطالعه ام خیلی کم شده..

    2. Top | #17
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط amir_reza نمایش پست ها
      سلام
      خسته نباشی
      من ترم سه مهندسی کامپیوتر ازاد قزوینم
      واقعا از اینکه تو این دانشگاهم لذت میبرم

      شاید از نظر امکانات تو ایران هیچ دانشگاهی مثلش نباشه
      درسته ازاده یکم کمتره توش درس میخونن
      ولی تا الان هرچی دوست و همکلاسی که من باهاشون بودم یا اقازاده بودن یا پولدار و اکثرشون هم شیک و موداب و باشخصیت
      ازاد شهرای کوچیک شاید یکم فرق داشته باشه

      ولی من تو این دانشگامون سبک زندگیم هم داره تغیر میکنه
      ولی خب پول میخواد
      هم تفریح های زیادی داریم هم درس میخونیم

      با اینکه شاید بگن ازاد میخونه
      ولی همه تلاشمو کردم و شاگرد اولم و معدلم حدود 20 عه
      راضی ام از شرایط

      بعد دوسال پشت کنکور موندن و دیوونه شدن و هزارتا قرص خودن و روانی محسوب شدن

      حالا یکساله تو این دانشگاه لذت میبرم


      دیدت نسبت به ازاد کاملا برعکسه
      موفق باشی
      شاید من چون نمیتونم رشته دلخواهم رو بخونم دید منفی دارم به همه چی..آزاد قزوین خوبه ولی خیلی با شهر فاصله داره و آدمی مثل من که اهل بیرون رفتن نیست و اصلا بلد نیست خط واحد چیه تاکسی چیه، نمیتونه بره اونجا. من ساکن قزوین نیستم ولی میتونستم یه جورایی برم آزاد قزوین ولی خب موقعیت دانشگاه خیلی بده. اکثر دانشگاه های آزاد اینجورین. تو شهر خودمون نزدیک خونمونه که اونم نگرانم سطحش ضعیف باشه دانشگاه.

    3. Top | #18
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط SHINER نمایش پست ها
      در مورد دانشگاه ازاد بگم ک همه ازاد ها بد نیست
      ولی من خودم 2 تا ازاد شهرستان اطراف مهمان رفته بودم واقعا چرت بود نمیرفتی بهتر بود
      ولی ازاد شهر های بزرگ واقعا خوبه
      مثلا از ازاد تبریز کسایی بودن ک توو رشته شون سراسری تهران قبول شدن برا ارشد
      فک نکن چرته

      نظر منو بخوای یه رشته ای انتخاب کن علاقه داشته باشی توش
      مثلا برا حسابداری اکثر کار هست ولی من خودم خوشم نمیاد

      من جای ت باشم زبان رو انتخاب میکنم اگ خوب بخونی همیشه کار هست
      تبلیغ اینا هم میتونی کنی برا خودت

      تدریس هم رشته باکلاسی هست برا دختر
      کدوم آزاد ها رفته بودی که چرت بودن؟ اردبیل بود بینشون؟! من بعد از ۶ سال پشت کنکور دارم میرم یه رشته عادی بدون کنکور و این یعنی اتلاف سال‌های قبل..علاوه بر اینکه مسخره فامیل میشم و دیگه رسماً به ریشم میخندن، تحقیر شدن توسط خانواده ام فکر کنم منو سکته بده. به پوچی عجیبی تو زندگی رسیدم که همه راه ها رو به روم بسته..خیلی رشته خوبیه زبان و میدونم که کار داره ولی واسه قوم من اُفت داره من زبان بخونم..گرفتار چشم و هم چشمی شدن خانواده من عجیب.. فک کن ۲۳ سالگی تازه ترم اول یه رشته بدون کنکور دانشگاه آزادم..یعنی رسماً ۶ سال رو انداختم فاضلاب.

    4. Top | #19
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      مدیر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها


      کدوم آزاد ها رفته بودی که چرت بودن؟ اردبیل بود بینشون؟! من بعد از ۶ سال پشت کنکور دارم میرم یه رشته عادی بدون کنکور و این یعنی اتلاف سال‌های قبل..علاوه بر اینکه مسخره فامیل میشم و دیگه رسماً به ریشم میخندن، تحقیر شدن توسط خانواده ام فکر کنم منو سکته بده. به پوچی عجیبی تو زندگی رسیدم که همه راه ها رو به روم بسته..خیلی رشته خوبیه زبان و میدونم که کار داره ولی واسه قوم من اُفت داره من زبان بخونم..گرفتار چشم و هم چشمی شدن خانواده من عجیب.. فک کن ۲۳ سالگی تازه ترم اول یه رشته بدون کنکور دانشگاه آزادم..یعنی رسماً ۶ سال رو انداختم فاضلاب.

      ن اردبیل نبود بینشون
      با چرا این قد نا امیدی هم سن منم هستی
      فک کردی اونایی ک دانشگاه رفتن خ خوشحالن ک ت ناراحتی چرا پشت موندی
      من خودم میگفتم کاش اصلا یونی نرفته بودم
      ببین الان من خودم توو این انجمن مهندس برق شریف دیدم میخواس دوباره کنکور شرکت کنه
      از سایر داشنگاه های خوبم دیدم ک میخواد دوباره کنکور بده
      من خودمم احتمالا باز کنکور میدم نشد میرم ارشد
      منظور فک نکن فقط ت هستی زندگی ت ب باد رفته و اینا
      ب هر حال ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازه س
      توو همین انجمن کلی تاپیک بوده از کلی ادم ک میخواستن دوباره کنکور بدن


      ب نظرم زندگیت رو توو کنکور خلاصه نکن
      من خودم دبیری دوس ندارم همش یه حرف تکراری رو مدام بگی
      ولی خب زبان واقعا خوبه چون زبان ادم هم تقویت میشه

    5. Top | #20
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها


      کدوم آزاد ها رفته بودی که چرت بودن؟ اردبیل بود بینشون؟! من بعد از ۶ سال پشت کنکور دارم میرم یه رشته عادی بدون کنکور و این یعنی اتلاف سال‌های قبل..علاوه بر اینکه مسخره فامیل میشم و دیگه رسماً به ریشم میخندن، تحقیر شدن توسط خانواده ام فکر کنم منو سکته بده. به پوچی عجیبی تو زندگی رسیدم که همه راه ها رو به روم بسته..خیلی رشته خوبیه زبان و میدونم که کار داره ولی واسه قوم من اُفت داره من زبان بخونم..گرفتار چشم و هم چشمی شدن خانواده من عجیب.. فک کن ۲۳ سالگی تازه ترم اول یه رشته بدون کنکور دانشگاه آزادم..یعنی رسماً ۶ سال رو انداختم فاضلاب.
      ببین من یه رفیقی دارم همسن خودمه 21 سالشه با یه آقا پسری ازدواج کرده که الان 30 سالشه و تازه ترم 4 پزشکی دانشگاه آزاده اردبیله ینی در بهترین شرایط اگه همه درساشو بموقع پاس شه تو.35 سالگی تموم میکنه.
      اینکه تو فک میکنی کل دانشگاه منتظر اینن که تو بری دانشگاه و اونا مسخره ت کنن واقعا اشتباهه
      هرکی سرش تو کار خودشه. تو خیلی به اطرافیانت فک میکنی خیلی حرف مردم رو بولد میکنی و این برا ما خیلی عجیبه...
      مردم فوقش دو روز یه هفته خبرای تورو دست به دست کنن بعدش دیگه کی به کیه..
      همه چی به مهارت و فعالیتای خودت بستگی داره. قبل از همه چیز رو شخصیتت کارکن. این همه ضعف و دهن بینی رو دور کن از خودت
      اگه یه دانشگاه آزاد لاکچری میخوای، دانشگاه ازاد تهران،تبریز و اردبیل خوبن
      خُــــــ ~ بآ طُ بودَنْ زِ هَمــه‍ دَست کِشیـدَن دآرَدْ ~ دا

    6. Top | #21
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها


      کدوم آزاد ها رفته بودی که چرت بودن؟ اردبیل بود بینشون؟! من بعد از ۶ سال پشت کنکور دارم میرم یه رشته عادی بدون کنکور و این یعنی اتلاف سال‌های قبل..علاوه بر اینکه مسخره فامیل میشم و دیگه رسماً به ریشم میخندن، تحقیر شدن توسط خانواده ام فکر کنم منو سکته بده. به پوچی عجیبی تو زندگی رسیدم که همه راه ها رو به روم بسته..خیلی رشته خوبیه زبان و میدونم که کار داره ولی واسه قوم من اُفت داره من زبان بخونم..گرفتار چشم و هم چشمی شدن خانواده من عجیب.. فک کن ۲۳ سالگی تازه ترم اول یه رشته بدون کنکور دانشگاه آزادم..یعنی رسماً ۶ سال رو انداختم فاضلاب.
      سلام
      میخواستم منم نظرمو بدم ویه راهنمایی هم کنم ولی مشکل شما بنظرم اینجا حل بشو نیس.
      فقط میتونم بگم این کتابو بخونید . 70 صفحه بیشترنیسhttp://iran-paper.ir/Book/khodet%20r...ana%20nade.pdf

    7. Top | #22
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      من خیلی آواره موندم بچه ها. اصلاً مطمئن نیستم که چه کنم. کاش به موقع درس میخوندم. ولی زندگی من بدون رسیدن به پزشکی بی معناست. چون واقعاً تنها چیزی که علاقه دارم. اصلاً هم برام مهم نیست درآمد باشه یا نه. میخوام برای چیزی زحمت بکشم که دوستش دارم. یک مشکلم اینه که نمیدونم چیکار کنم پزشکی قبول بشم. واقعا دیگه از هر چی درس و کنکوره خسته شدم با اینکه هیچ وقت درس نخوندم، از این جو کنکوری خسته شدم. ولی از طرفی هم جز پزشکی دستم به خوندن چیزی نمیره. یک مشکل دیگه هم اینه که من شخصیت منزوی دارم و وسواس فکری شدید دارم و over thinker هم هستم اساسی. مثلاً از وقتی یادمه پیدا کردن صندلی تو امتحانات برام رنج عظیمی بود و هست. انقدر به ریزجزئیات فکر میکنم و بابتش استرس میکشم که جونم بالا میاد. شما فکر کن دو نفر رو ببینم دارن با هم میگن میخندن من تا سال‌های سال یادم میاد استرس میگیرم مطمئنم به من میخندیدن..من کاملا مردم گریزم و حتی اگه شما رو هم حضوری ببینم فرار میکنم. داغونِ داغونم بچه ها و هیچکس هم درک نمیکنه.

    8. Top | #23
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      جالب ترین قسمت مشکلات من اینه که از ظاهرم نمیشه فهمید..البته چرا، اگه کسی منِ ۱۴ سال پیش رو یادش باشه و با الان مقایسه کنه، میبینه که بینهایت عوض شدم. آدمی به اون سرزندگی، پر از عشق پر از امید، مثل گلی که پژمرد. لبخند من به مرور زمان محو شد. این رخوت روحی امکان نداره بذاره من کاری برای این زندگی بکنم. امیدوارم بتونم یه رشته ای برم.

    9. Top | #24
      کاربر حرفه ای

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      من خیلی آواره موندم بچه ها. اصلاً مطمئن نیستم که چه کنم. کاش به موقع درس میخوندم. ولی زندگی من بدون رسیدن به پزشکی بی معناست. چون واقعاً تنها چیزی که علاقه دارم. اصلاً هم برام مهم نیست درآمد باشه یا نه. میخوام برای چیزی زحمت بکشم که دوستش دارم. یک مشکلم اینه که نمیدونم چیکار کنم پزشکی قبول بشم. واقعا دیگه از هر چی درس و کنکوره خسته شدم با اینکه هیچ وقت درس نخوندم، از این جو کنکوری خسته شدم. ولی از طرفی هم جز پزشکی دستم به خوندن چیزی نمیره. یک مشکل دیگه هم اینه که من شخصیت منزوی دارم و وسواس فکری شدید دارم و over thinker هم هستم اساسی. مثلاً از وقتی یادمه پیدا کردن صندلی تو امتحانات برام رنج عظیمی بود و هست. انقدر به ریزجزئیات فکر میکنم و بابتش استرس میکشم که جونم بالا میاد. شما فکر کن دو نفر رو ببینم دارن با هم میگن میخندن من تا سال‌های سال یادم میاد استرس میگیرم مطمئنم به من میخندیدن..من کاملا مردم گریزم و حتی اگه شما رو هم حضوری ببینم فرار میکنم. داغونِ داغونم بچه ها و هیچکس هم درک نمیکنه.
      با مورد اولت همدردم بقیش رو نه. دوس دارم یه شغل داشته باشم بعد هر چند سال که دلم بخواد پشت کنکور بمونم به هیچ کسم هیچ ربطی نداشته باشه.

    10. Top | #25
      کاربر انجمن

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      من خیلی آواره موندم بچه ها. اصلاً مطمئن نیستم که چه کنم. کاش به موقع درس میخوندم. ولی زندگی من بدون رسیدن به پزشکی بی معناست. چون واقعاً تنها چیزی که علاقه دارم. اصلاً هم برام مهم نیست درآمد باشه یا نه. میخوام برای چیزی زحمت بکشم که دوستش دارم. یک مشکلم اینه که نمیدونم چیکار کنم پزشکی قبول بشم. واقعا دیگه از هر چی درس و کنکوره خسته شدم با اینکه هیچ وقت درس نخوندم، از این جو کنکوری خسته شدم. ولی از طرفی هم جز پزشکی دستم به خوندن چیزی نمیره. یک مشکل دیگه هم اینه که من شخصیت منزوی دارم و وسواس فکری شدید دارم و over thinker هم هستم اساسی. مثلاً از وقتی یادمه پیدا کردن صندلی تو امتحانات برام رنج عظیمی بود و هست. انقدر به ریزجزئیات فکر میکنم و بابتش استرس میکشم که جونم بالا میاد. شما فکر کن دو نفر رو ببینم دارن با هم میگن میخندن من تا سال‌های سال یادم میاد استرس میگیرم مطمئنم به من میخندیدن..من کاملا مردم گریزم و حتی اگه شما رو هم حضوری ببینم فرار میکنم. داغونِ داغونم بچه ها و هیچکس هم درک نمیکنه.
      چقدر وحشتناک (!)
      بنظرم یه هدف درست حسابی بر حسب شخصیت پیچیدت پیدا کن
      بی واسطه , بی منت و اونجوری که خودت دوست داری !

      فکر نکنم کنکور و چیزای دیگه بتونه خوشحالت کنه

    11. Top | #26
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      من خیلی آواره موندم بچه ها. اصلاً مطمئن نیستم که چه کنم. کاش به موقع درس میخوندم. ولی زندگی من بدون رسیدن به پزشکی بی معناست. چون واقعاً تنها چیزی که علاقه دارم. اصلاً هم برام مهم نیست درآمد باشه یا نه. میخوام برای چیزی زحمت بکشم که دوستش دارم. یک مشکلم اینه که نمیدونم چیکار کنم پزشکی قبول بشم. واقعا دیگه از هر چی درس و کنکوره خسته شدم با اینکه هیچ وقت درس نخوندم، از این جو کنکوری خسته شدم. ولی از طرفی هم جز پزشکی دستم به خوندن چیزی نمیره. یک مشکل دیگه هم اینه که من شخصیت منزوی دارم و وسواس فکری شدید دارم و over thinker هم هستم اساسی. مثلاً از وقتی یادمه پیدا کردن صندلی تو امتحانات برام رنج عظیمی بود و هست. انقدر به ریزجزئیات فکر میکنم و بابتش استرس میکشم که جونم بالا میاد. شما فکر کن دو نفر رو ببینم دارن با هم میگن میخندن من تا سال‌های سال یادم میاد استرس میگیرم مطمئنم به من میخندیدن..من کاملا مردم گریزم و حتی اگه شما رو هم حضوری ببینم فرار میکنم. داغونِ داغونم بچه ها و هیچکس هم درک نمیکنه.
      ببین اگه بخوام رک باشم باید بگم اگه تو واقعا پزشکیو دوست داشتی مینشستی ودرس میخوندی.با یجا نشستن وتماشا کردن وضعیتت تغییری نمی کنه.
      بنظرم تا سالهای بیشتری از زندگیتو بخاطر این کارات از دست ندادی به روانشناس و روان پزشک مراجعه کنی.

    12. Top | #27
      کاربر انجمن

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط _nabat نمایش پست ها
      ببین اگه بخوام رک باشم باید بگم اگه تو واقعا پزشکیو دوست داشتی مینشستی ودرس میخوندی.با یجا نشستن وتماشا کردن وضعیتت تغییری نمی کنه.
      بنظرم تا سالهای بیشتری از زندگیتو بخاطر این کارات از دست ندادی به روانشناس و روان پزشک مراجعه کنی.
      مخالفم
      تا ندونی واسه چی درس میخونی و واسه چی میخوای پزشک بشی بازم داری وقتتو هدر میدی

      اگه بخاطر پوله و عشق و حال و جاه و مقامه ؟!

      از الان تا 5 سال دیگه واسه یه بانک زدن برنامه ریزی کنه به همون چیزایی که میخواد میرسه !

    13. Top | #28
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط majidarts نمایش پست ها
      مخالفم
      تا ندونی واسه چی درس میخونی و واسه چی میخوای پزشک بشی بازم داری وقتتو هدر میدی

      اگه بخاطر پوله و عشق و حال و جاه و مقامه ؟!

      از الان تا 5 سال دیگه واسه یه بانک زدن برنامه ریزی کنه به همون چیزایی که میخواد میرسه !
      6سال زمان برای فکر کردن به این موضوع بنظرت کافی نبوده؟
      این خانم نشسته یه گوشه،منتظر دو دستی پزشکیو تقدیمش کنن،برای رسیدن به پزشکی،باید سختی کشید

    14. Top | #29
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      یه مشاو‌ر تحصیلی خوب واسه خودت پیدا کن که کمکت کنه برای کنکور مجدد
      اگه حوصله درس خوندن نداری یکی دوسال بیخیال کنکور شو،از جو کنکور بیا بیرون بعد دوباره شروع کن به خوندن
      مشکلت اینه اصلا به راهنمایی دیگران هم توجه نمیکنی،اینجور که مشخصه دانشگاه هم نمیخوای بری دوست داری فقط بشینی تو خونه،ولی مطمئن باش بری دانشگاه حال و هوات عوض میشه،اگه قصدت برای کنکور جدیه،یه رشته ای مثل زبان بخون که به دردت بخوره

    15. Top | #30
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      جالب ترین قسمت مشکلات من اینه که از ظاهرم نمیشه فهمید..البته چرا، اگه کسی منِ ۱۴ سال پیش رو یادش باشه و با الان مقایسه کنه، میبینه که بینهایت عوض شدم. آدمی به اون سرزندگی، پر از عشق پر از امید، مثل گلی که پژمرد. لبخند من به مرور زمان محو شد. این رخوت روحی امکان نداره بذاره من کاری برای این زندگی بکنم. امیدوارم بتونم یه رشته ای برم.
      هنوزم میتونی همون آدم قبلی بشی،به شرط اینکه تلاش کنی.گذشته رو فراموش کن.مهم نیس چی پیش اومده.از الان به بعدو خوب بساز.

    صفحه 2 از 5 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن