یک هفته فرصت

[ha.hg]

این جاش توی تفریحی بود .
اسمشو دیدم فک کردم خیلی مشکل جدیه
ر. ا: تا حالا بهش فکر نکردم

[Zahra77]

گریه میکردم ولی نه واسه این که داره تموم میشه
واسه اینکه چرا شروع شده : )!
مث بقیه روزا منتظر مردنم میشدم دیگه!

[Pa__r__sa]

چقدر عوضی بودی شوخی کردم ولی باید حلالیت بطلبی مثل یه سریال ترکی که توی تلویزیون نشون داد حلالم کن مراد میرفت حلالیت میطلبید چرا انقدر بچه هارو میزدی چوب خدا صدا نداره

واااای یادمه این سریالو لعنتی سیب خورده بود از باغ دیگران میرفت حلالیت میگرفت بچش کوتاه مونده بود رفت حلالیته یکی که توبچگیش سر قدش مسخرش کرده بودو گرفت بچهه خوب بشه کلید اسرار هم که سلطان سریال صداسیما ایرانه بعد جومونگ یوسف پیامبر

[RANGO]

واااای یادمه این سریالو لعنتی سیب خورده بود از باغ دیگران میرفت حلالیت میگرفت بچش کوتاه مونده بود رفت حلالیته یکی که توبچگیش سر قدش مسخرش کرده بودو گرفت بچهه خوب بشه کلید اسرار هم که سلطان سریال صداسیما ایرانه بعد جومونگ یوسف پیامبر

خخخخ اره پارسا عکساشون رو زده بود توی خونش مراد یالنیز میرفت حلالیت میگرفت

[Shah1n]

خودکشی میکنم زودتر تموم شه

[devious]

-از اون جایی که از گریه اصلا خوشم نمیاد گریه نمیکنم با گریه هیچی درست نمیشه که

- از کنار خانوادم وکسانی که دوسشون دارم تکون نمیخوردم حتی یک لحظه ^__^ همین!

[edris98]

الان ک بیشتر فک میکنم، مخم سوت میکشه
من دوران ابتدایی خیلی بچه هارو کتک میزدم، اذیتشون میکردم
یه بنده خدایی رو سپرده بودن دست من ک مثلا باهاش کار کنم که درسش بهتر شه، با خط کش سیاه و کبودش کردم یه بار
یه دختره رم بعد مدرسه تو کوچه زدمش البته دو سه بار فقط
یه دختره رم که حداقل هفته ای دو سه بار میزدمش. خیلی کثیف بود و ژولیده بود همیشه حموم نمیرف، دست ب موهاش میزدیم در میومد. منم موهاشو میکشیدم. خاعک دو عالم تو سرم الان برا همینه دیگه دارم کچل میشم، کلی قرص و روغن و ژل و اینام استفاده میکنم باز موهام میریزه
راهنماییم ک بودم تقلب بچه هارو لو میدادم
بد ها خوب ها ک مینوشتم میرفتم تحویل ناظم میدادم اونم پدر اون بدهارو درمیاورد
یه بار به یکی گفتم دوسش دارم اما بخاطر منافعم وللش کردم. بدون اینکه به ضربه ای ک میخوره فک کنم
من از کدوم باید حلالیت بخام؟
چرا انقد نفهم بودم من؟
یه هفته که سهله عمر نوح میخاد من این غلطای 21 سالمو جبران کنم

دوستات احتمالا همەشون کتک زدنات رو یادشون رفتە یا اگە یادشون هم نرفته باشه بعد این همه سال دیگە براشون مهم نیست!
ولی اونیکه با احساساتش بازی کردی اگە دلشو شکسته باشی دیگه هیچ وقت نمیتونە مث یە آدم عادی زندگی کنە!!!
بزا اینجوری بگم کاش دنیا یە جوری بود کە هر کس دلش میشکست میمرد...

[ali.asghar]

به اونی که این خبر رو بهم می داد می خندیدم می گفتمش از این شوخی ها با من نکن
می گفتمش مگر امکا ن داره یکی که مدت هاست مرده از دوباره بمیره
مگر اینکه بخواهید دوباره زنده ام کنید دوباره بمیرم که خبر خوبیه هرچه زود تر بهتر وگرنه برو پی کارت

[RANGO]

نمیدونم ... ، خیلی کارها رو میشه انجام داد ، اما خب بنظرم خوب میشد اگر واقعا اینجوری بود ، یعنی واقعا فقط یک هفته باقی مونده بود ، زندگی کردن خیلی خوشحال کننده نیست .

چرا زندگی خوشحال کننده نیست من با این همه مشکلات که دارم بازم به آینده امیدوارم زندگی در لحظهی اخر نا امیدی چیزهای خوبی رو نشون ادم میده .زندگی خیلی لذت بخش مراحل مختلفی داره نوزادی بچگی مدرسه رفتن دانشگاه سربازی ازدواج بچه دارشدن......... از زاویه مثبت نگاه کن خواهشا

[parisa-konkoori]

یه بلیط میگرفتم برا تهران .. بعد میرفتم دانشکده داروسازی شهیدبهشتی .... بعد میرفتم ورزشگاه ازادی بازی پرسپولیس و ببینم ... بعدش هم با خدا درد و دل میکردم میگفتم خدایا فعلا من و نبری پیش خودت من باید داروساز بشم ... خدا جونم هم قبول میکنه بعدش میام خونمون و درس میخونم

[Colonius]

به اونی که این خبر رو بهم می داد می خندیدم می گفتمش از این شوخی ها با من نکن
می گفتمش مگر امکا ن داره یکی که مدت هاست مرده از دوباره بمیره
مگر اینکه بخواهید دوباره زنده ام کنید دوباره بمیرم که خبر خوبیه هرچه زود تر بهتر وگرنه برو پی کارت

<از دوباره >نشون داد داد کرمونی هست به نظرم با اصالت جیرفتی نه؟

[Mahdyu]

فقط میرفتم با دوستام بیرون

[BRUH]

یه دور زیست رو دوره میکردم

[VENOM.M]

میرفتم گیم نت با دوستم
باورتون میشه تا حالا نرفتم یعنی نزاشتن که برم ://///

[Assi]

اعتراف