سلام
بچه ها من واقعاً شرمنده ام اگه تاپیک میزنم ولی واقعاً نیازه.
الان تقریباً اکثر شما وضعیت منو میدونید.
در حال حاضر صبح تا شب با استرس و بغض و عذاب وجدان دست و پنجه نرم میکنم و هزار جور سرکوفت میخورم.
اگه لیسانس میرفتم همون اول الان فوق لیسانس رو هم تموم کرده بودم. اگه دندانپزشکی قبول میشدم الان تموم کرده بودم. اگه پزشکی قبول شده بودم یک یا دو سال دیگه تموم میکردم.
موضوع آوارگی منه. نمیدونم چیکار کنم. اگه بعد اینهمه پشت کنکور موندن برم لیسانس، تا عمر دارم ملت بهم میخندن. خانواده ام سرزنش میکنن و خودم هم علاقه ندارم.
از نظر روانی خسته ام. تحمل فشار کنکور رو ندارم.
میخواستم دانشگاه اسم بنویسم و برای کنکور نظام جدید بخونم، نکشیدم. تحمل هیچی رو ندارم. دلم میخواد بمیرم اصلاً. دستم به هیچ کاری نمیره. یه حسی دارم انگار میتونم یه اقیانوس گریه کنم.
خیلی دلم میخواد کنکور قبول بشم و دلم میخواد دوباره بمونم ولی میترسم بازم نخونم. من انگیزه هیچ کاری رو ندارم. از طرفی دلم هم نمیخواد برم لیسانس یا برم خارج.
آواره موندم.
نمیدونم دردمو به کی بگم.
تحمل فشار کنکور رو ندارم. الانم سه ماه تمومه صبح تا شب عادت کردم فیلم میبینم.
اینهمه سال پشت کنکور هم صبح تا شب گوشی و فیلم و نت.
من فقط برنامه های توپ میریزم و آروم میشم بعدش ول میکنم.
به خدا هنوزم کابوس کنکور رو میبینم.
رقیب های دوران دبیرستانم رو که الان کنکور پزشکی قبول شدن و سال های آخرن تو خواب میبینم.
دوران دبیرستانمو میبینم..
بیدار میشم گریه میکنم میزنم تو سرم..
به خدا من آدم تنبلی نبودم. همه فکر میکردن من رتبه میارم.
زندگی با من نساخت.
الان اونایی که وقتی من ۱۵ سالم بود ۸،۹ سالشون بوددانشگاه قبول شدن و رفتن.
من همچنان گوشه خونه با خانواده ام هر روز تو جنگ اعصابم که چه کنم چکار کنم.
دیگه میگن فقط برو دانشگاه هر چی میخونی بخون.
میگن پدرشونو در آوردم و آواره شون کردم.
بچه ها من چیکار کنم؟
خیلی حال روحیم بده..خیلی جدی دارم به تموم کردن زندگیم فکر میکنم ولی از خدا میترسم..
بچه ها چی شد که ما اینجوری شد زندگیمون؟
چرا انقدر درس نخوندم..