خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3 از 6 نخستنخست ... 234 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 31 به 45 از 85
    1. Top | #31
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      سلام

      بچه ها من واقعاً شرمنده ام اگه تاپیک میزنم ولی واقعاً نیازه.

      الان تقریباً اکثر شما وضعیت منو میدونید.

      در حال حاضر صبح تا شب با استرس و بغض و عذاب وجدان دست و پنجه نرم میکنم و هزار جور سرکوفت میخورم.

      اگه لیسانس میرفتم همون اول الان فوق لیسانس رو هم تموم کرده بودم. اگه دندانپزشکی قبول میشدم الان تموم کرده بودم. اگه پزشکی قبول شده بودم یک یا دو سال دیگه تموم میکردم.

      موضوع آوارگی منه. نمیدونم چیکار کنم. اگه بعد اینهمه پشت کنکور موندن برم لیسانس، تا عمر دارم ملت بهم میخندن. خانواده ام سرزنش میکنن و خودم هم علاقه ندارم.

      از نظر روانی خسته ام. تحمل فشار کنکور رو ندارم.

      میخواستم دانشگاه اسم بنویسم و برای کنکور نظام جدید بخونم، نکشیدم. تحمل هیچی رو ندارم. دلم می‌خواد بمیرم اصلاً. دستم به هیچ کاری نمیره. یه حسی دارم انگار میتونم یه اقیانوس گریه کنم.

      خیلی دلم می‌خواد کنکور قبول بشم و دلم می‌خواد دوباره بمونم ولی میترسم بازم نخونم. من انگیزه هیچ کاری رو ندارم. از طرفی دلم هم نمیخواد برم لیسانس یا برم خارج.

      آواره موندم.

      نمیدونم دردمو به کی بگم.

      تحمل فشار کنکور رو ندارم. الانم سه ماه تمومه صبح تا شب عادت کردم فیلم میبینم.

      اینهمه سال پشت کنکور هم صبح تا شب گوشی و فیلم و نت.

      من فقط برنامه های توپ میریزم و آروم میشم بعدش ول میکنم.

      به خدا هنوزم کابوس کنکور رو میبینم.

      رقیب های دوران دبیرستانم رو که الان کنکور پزشکی قبول شدن و سال های آخرن تو خواب میبینم.

      دوران دبیرستانمو میبینم..

      بیدار میشم گریه میکنم میزنم تو سرم..

      به خدا من آدم تنبلی نبودم. همه فکر میکردن من رتبه میارم.

      زندگی با من نساخت.

      الان اونایی که وقتی من ۱۵ سالم بود ۸،۹ سالشون بوددانشگاه قبول شدن و رفتن.

      من همچنان گوشه خونه با خانواده ام هر روز تو جنگ اعصابم که چه کنم چکار کنم.

      دیگه میگن فقط برو دانشگاه هر چی میخونی بخون.

      میگن پدرشونو در آوردم و آواره شون کردم.

      بچه ها من چیکار کنم؟

      خیلی حال روحیم بده..خیلی جدی دارم به تموم کردن زندگیم فکر میکنم ولی از خدا میترسم..

      بچه ها چی شد که ما اینجوری شد زندگیمون؟

      چرا انقدر درس نخوندم..
      به نظرم اگه میتونی به خودت قول بدی که درس میخونی و قبول میشی که مطمئنم اگه تلاش بکنی میتونی قبول بشی حتی میتونی رتبه ی برتر هم بشی بمون
      اگه نمیتونی به نظرم دنبال علایق دیگه ای که داری برو مثلا برو کلاس موسیقی، طراحی و نقاشی ،سفالگری و...و تو اینا موفق شو و به همه هم ثابت کن که قرار نیست همه دانشگاه برن تا موفق بشن

    2. Top | #32
      کاربر اخراجی

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها


      جناب اینا پدر منو در آوردن.

      از گشنگی میمردم بهتر بود که

      همش میگن فقط پزشکی!

      به ‌خدا من فقط یه بار جوونم عمرم داره میگذره اینا نابودم کردن منو.

      همش جنگ اعصابه.

      طلبکارن همه ازم.

      ولم نمیکنن اصلاً.
      ‏آقای انگلیسی زبان با بچه حدودا ۳ ساله‌اش که تو کالسکه بود از کنارم رد شدن. به بچه گفت آفتاب رفته ترجیح میدی کاور کالسکه رو بردارم یا باشه؟ دقت کنید از بچه ‌۳ ساله پرسید! بعد ننه بابای ایرانی تا دم مرگ برای بچه تصمیم می‌گیرن
      بنظرم اگه علاقه به درس نداری -که کاملا معلومه نداری چون خودت میگی بعد 6 سال 48 ساعت خوندم-بهشون بگو من از طریق تحصیل موفق نمیشم بیخود ازم انتظار دارید
      زندگیتو صرف چیزی کن که دوست داری
      هیچ کدوم ما معلوم نیست فردا باشیم یا نه
      بنظر من اونی لذت دنیا و اخرتش رو میبره که کاری رو میکنه که عاشقشه که اگه فردا هم مرد بگه چند روز تو دنیا دیدم و مردم

    3. Top | #33
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      سلام ، شما مثل جنگجویی هستی که بدون جنگیدن سپر انداخته !
      مهم نیست چندبار کنکور میدی ، مهم نیست خانواده چقدر فشار میاره ؛ خودت با خودت چند چندی ؟ خودت میتونی یقه ی خودت رو بگیری و بگی آره من تمام تلاشم رو کردم ولی نشد ؟ هیچ معجزه ای قرار نیست اتفاق بی افته ، شرایط قرار نیست یه دفعه به نفع ما عوض بشه ؛ بجنگ مثل یه جنگجو بمیر ، اگه شکست خوردی هم خودت بشین سر زانوهاتو بتکون و بلند شو ، قرار نیست کسی دستتو بگیره و از زمین بلندت کنه

    4. Top | #34
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط hamed70t نمایش پست ها
      سلام ، شما مثل جنگجویی هستی که بدون جنگیدن سپر انداخته !
      مهم نیست چندبار کنکور میدی ، مهم نیست خانواده چقدر فشار میاره ؛ خودت با خودت چند چندی ؟ خودت میتونی یقه ی خودت رو بگیری و بگی آره من تمام تلاشم رو کردم ولی نشد ؟ هیچ معجزه ای قرار نیست اتفاق بی افته ، شرایط قرار نیست یه دفعه به نفع ما عوض بشه ؛ بجنگ مثل یه جنگجو بمیر ، اگه شکست خوردی هم خودت بشین سر زانوهاتو بتکون و بلند شو ، قرار نیست کسی دستتو بگیره و از زمین بلندت کنه
      الان میبینم دیگه..

      هیچ کس کمکم نمیکنه.

      کسی نمیتونه کمکم کنه.

      و البته گله ای هم نیست..

      خود کرده را تدبیر نیست..

      خودم این وضعیت رو ایجاد کردم،خودم باید درستش کنم.

      ولی به شدت نیاز به مشاور دارم.

      همه هم میگن مشاور ها هیچی نمیگن و بی فایده ان.

      ولی تو این مسیر سخت قطعاً مشاوره و حمایت احتیاج دارم..
      To the hope of it all..

    5. Top | #35
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      سلام

      بچه ها من واقعاً شرمنده ام اگه تاپیک میزنم ولی واقعاً نیازه.

      الان تقریباً اکثر شما وضعیت منو میدونید.

      در حال حاضر صبح تا شب با استرس و بغض و عذاب وجدان دست و پنجه نرم میکنم و هزار جور سرکوفت میخورم.

      اگه لیسانس میرفتم همون اول الان فوق لیسانس رو هم تموم کرده بودم. اگه دندانپزشکی قبول میشدم الان تموم کرده بودم. اگه پزشکی قبول شده بودم یک یا دو سال دیگه تموم میکردم.

      موضوع آوارگی منه. نمیدونم چیکار کنم. اگه بعد اینهمه پشت کنکور موندن برم لیسانس، تا عمر دارم ملت بهم میخندن. خانواده ام سرزنش میکنن و خودم هم علاقه ندارم.

      از نظر روانی خسته ام. تحمل فشار کنکور رو ندارم.

      میخواستم دانشگاه اسم بنویسم و برای کنکور نظام جدید بخونم، نکشیدم. تحمل هیچی رو ندارم. دلم می‌خواد بمیرم اصلاً. دستم به هیچ کاری نمیره. یه حسی دارم انگار میتونم یه اقیانوس گریه کنم.

      خیلی دلم می‌خواد کنکور قبول بشم و دلم می‌خواد دوباره بمونم ولی میترسم بازم نخونم. من انگیزه هیچ کاری رو ندارم. از طرفی دلم هم نمیخواد برم لیسانس یا برم خارج.

      آواره موندم.

      نمیدونم دردمو به کی بگم.

      تحمل فشار کنکور رو ندارم. الانم سه ماه تمومه صبح تا شب عادت کردم فیلم میبینم.

      اینهمه سال پشت کنکور هم صبح تا شب گوشی و فیلم و نت.

      من فقط برنامه های توپ میریزم و آروم میشم بعدش ول میکنم.

      به خدا هنوزم کابوس کنکور رو میبینم.

      رقیب های دوران دبیرستانم رو که الان کنکور پزشکی قبول شدن و سال های آخرن تو خواب میبینم.

      دوران دبیرستانمو میبینم..

      بیدار میشم گریه میکنم میزنم تو سرم..

      به خدا من آدم تنبلی نبودم. همه فکر میکردن من رتبه میارم.

      زندگی با من نساخت.

      الان اونایی که وقتی من ۱۵ سالم بود ۸،۹ سالشون بوددانشگاه قبول شدن و رفتن.

      من همچنان گوشه خونه با خانواده ام هر روز تو جنگ اعصابم که چه کنم چکار کنم.

      دیگه میگن فقط برو دانشگاه هر چی میخونی بخون.

      میگن پدرشونو در آوردم و آواره شون کردم.

      بچه ها من چیکار کنم؟

      خیلی حال روحیم بده..خیلی جدی دارم به تموم کردن زندگیم فکر میکنم ولی از خدا میترسم..

      بچه ها چی شد که ما اینجوری شد زندگیمون؟

      چرا انقدر درس نخوندم..
      منم حالم همینقد بد بود ... اصلا نمیتونستم دگ یه خط کتاب بخونم
      رفتم روانشناسی ازاد
      شاید باورت نشه اونجا همه تجربی بودن و چن سال پشت کنکور بی نتیجه
      پنج تا از دخترا و چن تا از پسرا همین بود وضعیتشون
      بقیشونم ریاضی بودن
      یکی دوتا انسانی
      روحیاتمون مث هم بود یدونه فقط متولد ۸۰ داشتیم
      سه چهار تا ۷۷ دوتا ۷۱ دوتا۷۸ و ...
      هنوز یه روز بیشتر نرفتم اما حس میکنم ممکنه روحیم تغییر کنه
      دانشگاهم سه روز بیشتر نیس دو روز نصفه و چهار روز کامل مال خودته
      اشتباه کردی نرفتی حالا برو ازاد ببین بازم ثبت نام میکنن؟ چون دانشگاه ما هنوزم ثبت نام داره
      اگه نشد واسه ترم بهمن حتما برو

    6. Top | #36
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohi.goli نمایش پست ها
      منم حالم همینقد بد بود ... اصلا نمیتونستم دگ یه خط کتاب بخونم
      رفتم روانشناسی ازاد
      شاید باورت نشه اونجا همه تجربی بودن و چن سال پشت کنکور بی نتیجه
      پنج تا از دخترا و چن تا از پسرا همین بود وضعیتشون
      بقیشونم ریاضی بودن
      یکی دوتا انسانی
      روحیاتمون مث هم بود یدونه فقط متولد ۸۰ داشتیم
      سه چهار تا ۷۷ دوتا ۷۱ دوتا۷۸ و ...
      هنوز یه روز بیشتر نرفتم اما حس میکنم ممکنه روحیم تغییر کنه
      دانشگاهم سه روز بیشتر نیس دو روز نصفه و چهار روز کامل مال خودته
      اشتباه کردی نرفتی حالا برو ازاد ببین بازم ثبت نام میکنن؟ چون دانشگاه ما هنوزم ثبت نام داره
      اگه نشد واسه ترم بهمن حتما برو
      کدوم دانشگاه میخونی؟

      مرخصی میدن دو یا سه ترم پشت هم؟

      بعد چند نفرید تو کلاس؟ چه ساعت‌ها و روزهایی دانشگاه هستی؟
      To the hope of it all..

    7. Top | #37
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      اگه مقصر قبول نشدن تمام پشت کنکوریا سهمیه و چیزای دیگه باشه دلیل قبول نشدن شما فقط و فقط خودتی
      حتما برو دانشگاه یه رشته بخون،تو یه تاپیک دیگه هم بهت گفتم گفتی نمیخوام عمرم تلف بشه،پس بشینی پای گوشی و نت عمرت تلف نمیشه؟برو دانشگاه با ۴ نفر حرف بزنی روحیت عوض میشه.اینو مطمئن باش وقتی بری دانشگاه هیچچچچچچکس بهت نمیخنده،ولی اگه هی بمونی پشت کنکور و تو خونه بچرخی همه بهت میخندن
      بعد دانشگاهم واقعا چیز خاصی نیست،مگه همه باید درس بخونن و مدرک داشته باشن؟تو برو باشگاه ،برو زبانکده مدرک زبان بگیر،زبانم یه رشتست
      مشکل تو اینه نمیدونی چی میخوای،پزشکی و اینجور رشته ها هم بخاطر کلاس گذاشتن جلوی فامیل میخوای؟یا واقعا علاقه داری؟اگه علاقه داری فکر کن امسال سال اخره تلاش کن

    8. Top | #38
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      به شما توصیه می کنم که حتما با یه مشاور خوب صحبت کنین ....
      حتما حتما حتما حتما ...
      با توجه به حرفایی که زدی به نظر من اینجوری میاد که شما فارغ از اینکه خانوادت شما رو مجبور به موندن کردن یا نه ، یه ایده آلی توی ذهنت شکل گرفته که تا بهش نرسی حس می کنی که نمی تونی آرامش داشته باشی ....
      این وضعیت هم احتمالا بر می گرده به شخصیت کمال گرایی که داری ...
      البته کمال گرایی چیز بدی نیست ولی اگه بدون تلاش باشه نه تنها باعث رشد آدم نمی شه بلکه باعث می شه آدم دست به هیچ کاری نزنه چون فکر می کنه اگه کاری رو شروع کرد باید داخلش بهترین باشه ... ( اینه که روزای عمرت دائما می گذره و تو جرات شروع کاریو اصلا نداری .... )
      واسه رفع این حالتی که داری حتما با یه مشاور خوب توی شهرتون صحبت کن ...
      از حرفات به نظر می رسه که وضعیت مالی خوبی داشته باشین و میتونی هزینه مشاور رو پرداخت کنی ....
      لازم هم نیست که خانواده ات در این باره حرف بزنی ... خودت تنهایی برو پیش یه روانشناس خوب شهرتون و حرف دلتو باهاش بزن ...
      ایشالا که مشکلت حل می شه ....

    9. Top | #39
      در انتظار تایید ایمیل

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      سلام چند تا پایپیکی که زدین رو خوندم ، واقعا بابت شرایطی که دارین نارحت شدم ولی بدون فقط تو نیستی اینجوری هستی منم هستم ،فلانی هم هست ، ببین عزیز دلم هر کسی تو زندگیش با چالش هایی روبه رو میشه ، ولی برنده اونیه که با این چالش ها بهترین برخورد رو داشته باشه ، ببین دوست عزیز شما از سال 93 کنکور دادی یعنی اینطور که گفتی اولین کنکورت سال 93 بوده ، مطمئنم سر جلسه همیشه با خودت تصمیم گرفتی کنکور سال بعدت رو بترکونی هر کدوم از ما که پشت کنکور بوده سر جلسه تصمیم گرفته کنکور رو بترکونه ولی بدون تلاش کنکور ما رو میترکونه ،:-)
      گذشته ها گذشته فکر بهش نکن ،
      زمین خوردی ، زخمی شدی ، دستتو بزار رو زانوت ، از خدا کمک بخواه و بلند شو ، منتظر نباش بابات یا مامانت خواهر یا هرکسی بیاد کمکت کنه ، هیچکی تو این دنیا نمیاد بلندت کنه ، تو این دنیا فقط و فقط خودتی و خدات ، از خدا کمک بخواه و تلاش کن ،
      ، این حرفایی که زدم از رو شکم سیری نیست منم سه ساله پشت کنکورم منم سه ساله 48 ساعت درس نخوندم دقیقا مثل خودت برنامه ریختم و اجرا نکردم ولی بیا و یه بار این بازی کثیف رو تموم کن ،
      تو نمیتونی به گذشته برگردی و یه شروع عالی داشته باشی ولی میتونی از الان شروع کنی و یه پایان عالی داشته باشی

      همه ی ما میگیم اگه یه بار دیگه به عقب برگردیم طور دیگه ای زندگی میکنیم ، یه زندگی عالی و بدون نقص و اشتباه ، ولی همش دروغه اگه ما جرئت یه جور دیگه زندگی کردن رو داشته باشیم از الان به بعد رو عالی زندگی میکنیم

      راستی یادم رفت بگم ، اینو همیشه یادت باشه لیس الانسان الا ما سعی ، برای انسان چیزی جز تلاش و کوشش نیست بدون تلاش نمیشه به جایی رسید ، با نت با فیلم و... نمیشه پزشکی و دندون قبول شد ، با تلاش بی از حد و گذشتن از خوشی های زندگی میشه به پزشکی رسید ، مصاحبه یکس از اعضای انجمن گفته بود یه شب برای اینکه خوابش نبره دستش رو زخم میکنه و روش نمک میپاشه ، اخر مصاحبه اش گفته بود موفقیتم رو تقدیم به ادم اون شب میکنم

      یه بار فقط یه بار بیا و برای خودت نه برای پدر و مادرت نه برای دوستات نه برای پز و پول نه برای فخر فروشی برای دل خودت فقط و فقط خودت درس بخون ، کاری به کار نتیجه نداشته باش ، تو نمیتونی قبول کنی بری ازاد بدون کنکور چون میگی تلاش میکردم پزکشی میاوردم پس بیا و در حق خودت این کار رو بکن ،یه شانس دیگه به خودت بده ، تو لگه میخواستی بری ازاد بدون کنکور این همه تایپیک نمیزدی کار رو یه سره میکردی و میرفتی ولی تو نمیری چون میگی لیاقتت رشته ازاد بدون کنکور نیست ، نزار این جنگ که تو وجودته نابودت کنه ، تنها کشته این جنگ خودتی نه کس دیگه ،
      خودتو بشناس ببین چی میخوای ، پزشکی میخوای تا دهن فامیل رو ببندی ، پزشکی میخوای تا بهت بگن خاموم دکتر ، یا پزشکی میخوای چون تو رو به ارامش میرسونه ، ببین پزشکی ارزوته یا هدفت ، فرق ارزو و هدف اینه که .
      هدف شب بیدارت نگه میداره تا تلاش کنی و بهش برسی و ارزو اونیه که زودتر میخوابی تا تو خواب ببینیش

      امیدوارم تونسته باشم کمکی کنم
      ویرایش توسط dina.kh : 09 مهر 1398 در ساعت 15:51

    10. Top | #40
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      من باید تغییر کنم و راه دیگه ای نیست.

      ممنونم بچه ها.!

      من میرم اتاقم به کارای بدم فکر کنم!

      چند وقت دیگه میام بگم چه کردم با این زندگی!
      To the hope of it all..

    11. Top | #41
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      خصوصیتو چک کن گلم

    12. Top | #42
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      من باید تغییر کنم و راه دیگه ای نیست.

      ممنونم بچه ها.!

      من میرم اتاقم به کارای بدم فکر کنم!

      چند وقت دیگه میام بگم چه کردم با این زندگی!
      برو تو اتاقت به کارای بدت فکر کن

      جدا از شوخی ، بخون ، مهم شروع کردنه ؛ بخدا قدر این تایمی که داری میتونی آزادانه وقت بذاری برای هدفت رو بدون ، بخدا خیلی زود دیر میشه ، بخون همه ی تلاشت رو بکن خودت رو شاد کنی ، خودت شاد باشی بقیه هم شادن ؛ موفق باشی

    13. Top | #43
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      دوست عزیز شما هر روز تاپیک میزنی و سوال میپرسی و بچه هاهم که قصدشون کمکه پست های خوش بینانه میذارن و متاسفانه به همین روال هم داری معتاد میشی!
      الان مشکلت کنکور و درس و خونواده نیست، مشکلت افسردگیه که نمیذاره فکر کنی و یه تصمیم عاقلانه بگیری
      اول اونو حلش کن، اگه لازمه روانشناس، اگه لازمه درمان دارویی، بعدش میتونی دست خودتو بگیری و از این رخوت و بلاتکلیفی بکشیش بیرون.
      حرفای انگیزشی برات فایده ای نداره که اگه داشت منم میگفتم، شما اگه میگفتی من 6 ساله پشت کنکورم و دارم روزی نیم ساعت درس میخونم ما میتونستیم با حرفامون کمکت کنیم که بیشترش کنی، ولی وقتی ثابت موندی و هیچ تلاشی نمیکنی مشکلت ریشه ای تر از اینهاست.
      هر بار هم تصمیم بگیری که دیگه تغییر میکنی و طوفانی شروع میکنی به درس خوندن ولی چند روز بعد باز سوختت تموم میشه و بیشتر خودتو اذیت میکنی که بی اراده و تنبلی!
      تو بی اراده و تنبل و کم هوش نیستی، فقط باید اول این مشکل روحیت که افسردگی وسواس فکری یا هر چیز دیگه ای هست رو حلش کنی...
      امیدوارم تاپیک بعدیت یه سوال درسی باشه که ما خیالمون راحت بشه که حالت بهتر شده و دیگه شروع کردی به جنگیدن برای اهدافت ♥

    14. Top | #44
      کاربر انجمن

      Tajob
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      سلام

      بچه ها من واقعاً شرمنده ام اگه تاپیک میزنم ولی واقعاً نیازه.

      الان تقریباً اکثر شما وضعیت منو میدونید.

      در حال حاضر صبح تا شب با استرس و بغض و عذاب وجدان دست و پنجه نرم میکنم و هزار جور سرکوفت میخورم.

      اگه لیسانس میرفتم همون اول الان فوق لیسانس رو هم تموم کرده بودم. اگه دندانپزشکی قبول میشدم الان تموم کرده بودم. اگه پزشکی قبول شده بودم یک یا دو سال دیگه تموم میکردم.

      موضوع آوارگی منه. نمیدونم چیکار کنم. اگه بعد اینهمه پشت کنکور موندن برم لیسانس، تا عمر دارم ملت بهم میخندن. خانواده ام سرزنش میکنن و خودم هم علاقه ندارم.

      از نظر روانی خسته ام. تحمل فشار کنکور رو ندارم.

      میخواستم دانشگاه اسم بنویسم و برای کنکور نظام جدید بخونم، نکشیدم. تحمل هیچی رو ندارم. دلم می‌خواد بمیرم اصلاً. دستم به هیچ کاری نمیره. یه حسی دارم انگار میتونم یه اقیانوس گریه کنم.

      خیلی دلم می‌خواد کنکور قبول بشم و دلم می‌خواد دوباره بمونم ولی میترسم بازم نخونم. من انگیزه هیچ کاری رو ندارم. از طرفی دلم هم نمیخواد برم لیسانس یا برم خارج.

      آواره موندم.

      نمیدونم دردمو به کی بگم.

      تحمل فشار کنکور رو ندارم. الانم سه ماه تمومه صبح تا شب عادت کردم فیلم میبینم.

      اینهمه سال پشت کنکور هم صبح تا شب گوشی و فیلم و نت.

      من فقط برنامه های توپ میریزم و آروم میشم بعدش ول میکنم.

      به خدا هنوزم کابوس کنکور رو میبینم.

      رقیب های دوران دبیرستانم رو که الان کنکور پزشکی قبول شدن و سال های آخرن تو خواب میبینم.

      دوران دبیرستانمو میبینم..

      بیدار میشم گریه میکنم میزنم تو سرم..

      به خدا من آدم تنبلی نبودم. همه فکر میکردن من رتبه میارم.

      زندگی با من نساخت.

      الان اونایی که وقتی من ۱۵ سالم بود ۸،۹ سالشون بوددانشگاه قبول شدن و رفتن.

      من همچنان گوشه خونه با خانواده ام هر روز تو جنگ اعصابم که چه کنم چکار کنم.

      دیگه میگن فقط برو دانشگاه هر چی میخونی بخون.

      میگن پدرشونو در آوردم و آواره شون کردم.

      بچه ها من چیکار کنم؟

      خیلی حال روحیم بده..خیلی جدی دارم به تموم کردن زندگیم فکر میکنم ولی از خدا میترسم..

      بچه ها چی شد که ما اینجوری شد زندگیمون؟

      چرا انقدر درس نخوندم..
      پیش ی روانشناس برو بگو بهش اینارو ی دارو برات بنویسه آروم بشی . ب حرفای بقیمت اصلا گوش نکن حتی درمورد این روانشناسی ک میری بت میگن این درو هارو نخور روانیا اینارو میخورن یا روانی میشیا ی مدت دارو میخوری و بعدش خوب میشی میری پیش دکتر دکتر کم کم از اون دارو برات میکنه این طوری ک استرس میکشی برات خیلی بد تره و عامل بوجود اومدن سرطان و بیماری های دیگم ک الان خیلی زیاد شدن میشه

    15. Top | #45
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      منم مثل تو هستم
      بی انگیزه ، بی هدف ، پوچ
      زمان انتخاب رشته ی بدون آزمون پیام نور و آزاد هم تموم شده و راهی به ذهنم نمیرسه
      stars can't shine without darkness

    صفحه 3 از 6 نخستنخست ... 234 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن