خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14
    1. Top | #1
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات

      Lightbulb نیازمند یاری سبزتان برای رمانم هستم

      سلام خدمت همۀ مراجعین؛
      واقعیتش اصلا فکر نمی کردم یه همچین بخشی (مربوط به کتاب و کتاب خونی) تو اینجا هم باشه واسه همین وقتی پیداش کردم خیلی دو دل بودم این تاپیک رو اینجا بزنم یا نه ... حالا که دل رو زدیم به دریا خوش حال میشم هرکس اندازه خودش یه کمکی هم تو مسیر سر زدنش به فروم به ما بکنه

      اول یه پیش خلاصه از داستان...داستانم مربوط به سال 1938 و درمورد یه دبیرستان شبانه روزی و البته بین المللی(این تیکه اش خیلی مهم بود) تو سوئیس هست که از تمام کشورای دنیا از جمله ایران خودمون دانش آموز داره و خوبیش اینه که هر کشوری معلما،کادر دفتری،کارمندان و دانش آموزای مخصوص خودشو داره که به راحتی می تونن از سیستم آمورش پرورش کشور خودشون و البته قوانین مدرسه مذکور پیروی کنن. سه تا ارگان خیلی مهم دیگه هم در ارتباط با این مدرسه هستن که خیلی جزئی تو ذهنم بهشون پرداختم ولی مهمترینش یه جاییه به اسم"مجلس همفکری معلمان و دانش آموزان" که زیرنظر جامعۀ ملل(همون ورژن قدیمیه سازمان ملل امروزی) هست و بین بچه ها به اختصار به مجلس همفکری معروفه و نقش کلیدی و مهمی در تعیین مسیر تحصیلی دانش آموزای این مدرسه و مدارس شبانه روزیه دیگه داره (به شکل زیر پوستی البته)
      و اما شروع ماجراهای داستان...
      داستان به این شکل شروع میشه که یه پدری (هرمان ادلر) که از قهرمانان ج ج 1 تو آلمانِ و همسرش رو 8 سال پیش بر اثر بیماری قلبی حین زایمان فرزند دومش(هانس) از دست داده به آگهی بازگشایی مجدد دبیرستان "وارثان آینده" بر میخوره و متوجه میشه یکی از مدیران ارشد این مدرسه استاد دختر بزرگش (کارلا) زمانی که دانشجوی پزشکی بوده هست و اینطوری بیشتر برای فرستادن فرزند عزیزش به اونجا مایل میشه، سال اول تحصیل هانس تو مدرسه سال خوبیه و منجر به درخشش میشه. همینطور باعث میشه دوستای زیاده از هر دوجنس و از هر ملیتی پیدا کنه و خودشو از انزوا نجات بده اما همۀ این اتفاقا موقتیه...سال بعد و شروع جنگ دوم جهانی همۀ دانش آموزا و حتی معلمین و کادر مدرسه درگیر ماجراهایی میشن که...(بقیه اش تو داستان میاد انشاءالله
      )

      تا اینجا فکر کنم تقریباً ژانر داستان واضح شد ولی خلاصه تر تمام موضوعاتی که پایه های داستان هستن رو یه بار خلاصه میگم: تاریخی،جنگی،سیاسی،عاشقانه ،بیوگرافی(بعضی شخصیتای مهم اون زمان)،مسائل ماوراالطبیعه، انجمن های مخفی و فراماسونری،شیطان پرستی و صدالبته مسائل مدرسه و آموزش و پروش، نکات درسی و تحصیل و روابط دانش آموزان

      اما کمکی که من میخوام؛
      ببینید، زمانی که برای مصاحبه درمورد این داستان پیش آدمای مختلف میرفتم همشون بهم میگفتن این داستان ماله 70 سال پیشِ و تو باید مطابق اون زمان این داستان رو بنویسی...مام گفتیم قبول ولی چیزی که من بهش باور دارم اینه که یه چیزایی 170 سالم بگذره هنوز ثابته نمونش همین مسائل و مشکلاتی که ما تو دوران تحصیل و به خصوص کنکور داشتیم و داریم. واقعا اگه یه روز یه نفر بیاد بهتون بگه خودتون یه سیستم آموزشی طراحی کنین و باهاش یه مدرسه رو بچرخونین چیکار میکنین؟

      به چه مسائلی برای آوردن معلمای با تجربه توجه می کنین؟آیا امکانات خاصی بهشون میدین تا آرامش کاریشو فراهم کنین؟

      اصلا مهمتر از سوال قبل به چه آپشنایی برای تبدیل یه دانش آموز تنبل به یه دانش آموز موفق و شاد توجه می کنین؟

      با توجه به مشکلاتی که خودمون تو کنکور دیدیم و تجربیاتی که به دست آوردیم چه قوانینی رو برای آزمونای مهم تحصیلی وضع می کردین؟ یه چیزی تو مایه های آزمونای آزمایشی امروزی خودمون می ذاشتین یا نه؟

      برای پذیرش داوطلباتون ملاک رو ب غیر نمره رو چ چیزای دیگه می ذاشتین؟

      خلاصه بخوام بگم اگه بهتون میگفتن برتون میگردون عقب و مجازین هرطوری دوست دارین تحصیل کنین چ کار میکردین؟

      چندتا نکتۀ خیلی خیلی مهم:
      1: تو داستان ما از هر مذهبی، از هر ملتی،از هر نظر و عقیده ای و از هر قشری داریم پس برای جواب دادن به سوالای بالا این نکته رو در نظر بگیرین.
      2: من این داستا رو از اسفند سال 92 تا همین لحظه که این تاپیک رو زدم دارم روش کار می کنم و همه زندگیم شده قطعا نمی تونم تمام چیزایی که این چند سال تو ذهنم بوده رو یهو برزم وسط برای همین اگه فکر میکنین جاییش گنگه یا من بد توضیح دادم حتما اینجا بپرسین. من سعی میکنم اگه احتیاج بود یه پست هم درمورد تمام شخصیتای کلیدی و نقششون بزنم
      3:
      نمی دونم کسی مثه من که عاشق تاریخ و اینجور مسائلی که تو بالا گفتم اینجا پیدا میشه یا نه(امیدوارم که بشه) ولی شرافتا،ناموساو وجدانا هر چیزی که فکر می کنین به درد میخوره یا حتی به درد نمی خوره(درمورد جو داستان) یا هر نقدی دارین بگین...اینجا دوتا چشم شنوا پشت صفحه لپ تاپه
      4: جز اون تیکه که اسم جامعه ملل گفتم مجلس همفکری و مدرسه وارثان آینده با اون ارگانهای زیرمجموعه اش همش فیکع


    2. Top | #2
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      یه چیزی هم یادم رفت بگم،گفتم شاید دونستنش بد نباشه
      یه طرحی از اوسط داستان توسط همین مجلس همفکری که گفتم تصویب میشه که بیان میکنه دانش آموزانی که در وضعیت نابسامانی بخاطر جنگ قرار دارن، درصورتی که تو دادگاه مجلس اثبات کنن واقعا از شرایط خوبی برای تحصیل برخوردار نبودن معلم مجازه اندازۀ پاس کردن درسی که نمرۀ قبولی نگرفتن نمره قرض بده تا از مدرسه اخراج نشن ولی به شرط جبران در سال آیندۀ تحصیلی...خیلی ها هستن که تو گرفتن این امتیاز رو به پلیدی و کلک میارن، اعتراضاتی به این طرح وارد میشه که جمعش کنن و...
      یه چیزی بوده تو مایه های سهمیه های خودمون که هر هفته 10 تا تاپیک براش میزنن


    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      خداییش هیچ کس نیست؟؟

    4. Top | #4
      کاربر نیمه فعال

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Heini نمایش پست ها
      سلام خدمت همۀ مراجعین؛
      واقعیتش اصلا فکر نمی کردم یه همچین بخشی (مربوط به کتاب و کتاب خونی) تو اینجا هم باشه واسه همین وقتی پیداش کردم خیلی دو دل بودم این تاپیک رو اینجا بزنم یا نه ... حالا که دل رو زدیم به دریا خوش حال میشم هرکس اندازه خودش یه کمکی هم تو مسیر سر زدنش به فروم به ما بکنه

      اول یه پیش خلاصه از داستان...داستانم مربوط به سال 1938 و درمورد یه دبیرستان شبانه روزی و البته بین المللی(این تیکه اش خیلی مهم بود) تو سوئیس هست که از تمام کشورای دنیا از جمله ایران خودمون دانش آموز داره و خوبیش اینه که هر کشوری معلما،کادر دفتری،کارمندان و دانش آموزای مخصوص خودشو داره که به راحتی می تونن از سیستم آمورش پرورش کشور خودشون و البته قوانین مدرسه مذکور پیروی کنن. سه تا ارگان خیلی مهم دیگه هم در ارتباط با این مدرسه هستن که خیلی جزئی تو ذهنم بهشون پرداختم ولی مهمترینش یه جاییه به اسم"مجلس همفکری معلمان و دانش آموزان" که زیرنظر جامعۀ ملل(همون ورژن قدیمیه سازمان ملل امروزی) هست و بین بچه ها به اختصار به مجلس همفکری معروفه و نقش کلیدی و مهمی در تعیین مسیر تحصیلی دانش آموزای این مدرسه و مدارس شبانه روزیه دیگه داره (به شکل زیر پوستی البته)
      و اما شروع ماجراهای داستان...
      داستان به این شکل شروع میشه که یه پدری (هرمان ادلر) که از قهرمانان ج ج 1 تو آلمانِ و همسرش رو 8 سال پیش بر اثر بیماری قلبی حین زایمان فرزند دومش(هانس) از دست داده به آگهی بازگشایی مجدد دبیرستان "وارثان آینده" بر میخوره و متوجه میشه یکی از مدیران ارشد این مدرسه استاد دختر بزرگش (کارلا) زمانی که دانشجوی پزشکی بوده هست و اینطوری بیشتر برای فرستادن فرزند عزیزش به اونجا مایل میشه، سال اول تحصیل هانس تو مدرسه سال خوبیه و منجر به درخشش میشه. همینطور باعث میشه دوستای زیاده از هر دوجنس و از هر ملیتی پیدا کنه و خودشو از انزوا نجات بده اما همۀ این اتفاقا موقتیه...سال بعد و شروع جنگ دوم جهانی همۀ دانش آموزا و حتی معلمین و کادر مدرسه درگیر ماجراهایی میشن که...(بقیه اش تو داستان میاد انشاءالله
      )

      تا اینجا فکر کنم تقریباً ژانر داستان واضح شد ولی خلاصه تر تمام موضوعاتی که پایه های داستان هستن رو یه بار خلاصه میگم: تاریخی،جنگی،سیاسی،عاشقانه ،بیوگرافی(بعضی شخصیتای مهم اون زمان)،مسائل ماوراالطبیعه، انجمن های مخفی و فراماسونری،شیطان پرستی و صدالبته مسائل مدرسه و آموزش و پروش، نکات درسی و تحصیل و روابط دانش آموزان

      اما کمکی که من میخوام؛
      ببینید، زمانی که برای مصاحبه درمورد این داستان پیش آدمای مختلف میرفتم همشون بهم میگفتن این داستان ماله 70 سال پیشِ و تو باید مطابق اون زمان این داستان رو بنویسی...مام گفتیم قبول ولی چیزی که من بهش باور دارم اینه که یه چیزایی 170 سالم بگذره هنوز ثابته نمونش همین مسائل و مشکلاتی که ما تو دوران تحصیل و به خصوص کنکور داشتیم و داریم. واقعا اگه یه روز یه نفر بیاد بهتون بگه خودتون یه سیستم آموزشی طراحی کنین و باهاش یه مدرسه رو بچرخونین چیکار میکنین؟

      به چه مسائلی برای آوردن معلمای با تجربه توجه می کنین؟آیا امکانات خاصی بهشون میدین تا آرامش کاریشو فراهم کنین؟

      اصلا مهمتر از سوال قبل به چه آپشنایی برای تبدیل یه دانش آموز تنبل به یه دانش آموز موفق و شاد توجه می کنین؟

      با توجه به مشکلاتی که خودمون تو کنکور دیدیم و تجربیاتی که به دست آوردیم چه قوانینی رو برای آزمونای مهم تحصیلی وضع می کردین؟ یه چیزی تو مایه های آزمونای آزمایشی امروزی خودمون می ذاشتین یا نه؟

      برای پذیرش داوطلباتون ملاک رو ب غیر نمره رو چ چیزای دیگه می ذاشتین؟

      خلاصه بخوام بگم اگه بهتون میگفتن برتون میگردون عقب و مجازین هرطوری دوست دارین تحصیل کنین چ کار میکردین؟

      چندتا نکتۀ خیلی خیلی مهم:
      1: تو داستان ما از هر مذهبی، از هر ملتی،از هر نظر و عقیده ای و از هر قشری داریم پس برای جواب دادن به سوالای بالا این نکته رو در نظر بگیرین.
      2: من این داستا رو از اسفند سال 92 تا همین لحظه که این تاپیک رو زدم دارم روش کار می کنم و همه زندگیم شده قطعا نمی تونم تمام چیزایی که این چند سال تو ذهنم بوده رو یهو برزم وسط برای همین اگه فکر میکنین جاییش گنگه یا من بد توضیح دادم حتما اینجا بپرسین. من سعی میکنم اگه احتیاج بود یه پست هم درمورد تمام شخصیتای کلیدی و نقششون بزنم
      3:
      نمی دونم کسی مثه من که عاشق تاریخ و اینجور مسائلی که تو بالا گفتم اینجا پیدا میشه یا نه(امیدوارم که بشه) ولی شرافتا،ناموساو وجدانا هر چیزی که فکر می کنین به درد میخوره یا حتی به درد نمی خوره(درمورد جو داستان) یا هر نقدی دارین بگین...اینجا دوتا چشم شنوا پشت صفحه لپ تاپه
      4: جز اون تیکه که اسم جامعه ملل گفتم مجلس همفکری و مدرسه وارثان آینده با اون ارگانهای زیرمجموعه اش همش فیکع

      اگه قرار بود همه چیز دست من باشه پایان هر سال تحصیلی یه نظر سنجی برای همه ی معلما و کادر مدارس میذاشتم که دانش آموزا نظر بدن اگر یه سری معلما از یه حدی اعتراضات بهشون بیشتر میشد ورود میکردیم به قضیه و تمام مواردو بررسی میکردیم از اول تا ببینیم این آدم هنوز صلاحیت داره؟ اگه داشت بهش یه فرصت میدیم تا دل دانش آموزا رو هم بدست بیاره اگه نداشت اخراج! البته اگر میشد سعی میکردیم تو حل مشکلاتش کمکش کنیم اینطوری دیگه یه سری معلما نمیتونن سر کلاس بخوابن یا توهین کنن و کتک کاری و ترویج مسائل بد یا تجاوز و تعرض و.... و تلاش میکنن برای اینکه شغلشونو داشته باشن
      (حقوق و مزایاشونم زیاد میذاشتم چون با این سخت گیری ها حقشونه)
      البته برای دانش آموزای هرکلاسم این نظرسنجی رو میذاشتم تا تمام کادر مدرسه و دانش آموزای همکلاسش نظر بدن و بعد ورود و... و اگه مشکلاتش مربوط به خانواده و... بود همه باید مشارکت میکردن برای حلش و بهش فرصت میدادم اگر نه یه سری امکانات رو ازش میگرفتم
      (ممکنه بنظرتون رویایی یا غیرممکن بیاد که من کاری ندارم نظر خواسته شد جواب دادم و میدم)

      فکرنکنم اصلا بدون آزمون بشه اما احتمالا هر دانشگاه آزمون خودشو داشت اما سخت گیری هایی میکردم پارتی بازی و رشوه و تقلب نباشه (شدنیه الآنم فقط نمیخوان چون به ضرر خودشونه واسه خودشونم اکثرا سود داره)
      آزمون آزمایشی هم خودم راه مینداختم و کلام(کلنم) یه آزمون آزمایشی و دیگه هیچ موسسه ای حق نداشت در عوض سعی میکردم طراحای خوب به کار ببرم و امکانات خوب بدم

      یه آدمایی رو استخدام میکردم تا بیان فقط به دردودل دانش آموزا گوش کنن و برن اینطوری همه سبک میشدن و ماهی یک جلسه رو میذاشتم برای اکران یه فیلم کمدی تا دانش آموزا روحیه بگیرن

      ملاک غیر از نمره قطعا اخلاق و انسانیت و نژاد پرست نبودن حتما مهم بود که خب باید دانشگاه ها مصاحبه کنن و اینا رو متوجه شن

      از همه مهمتر هرسال تحصیلی برای دانش آموزای دختر پزشک زنان و برای دانش آموزای پسرم پزشک مردان (اورولوژیست) و پزشک عمومی و روانشناس میاوردم تا بهشون راجع به بیماری ها توضیح بده و علائم و راه های تصخیص و پیشگیری و... و اینکه دانش آموزا هم خصوصی یا عمومی سوالاشونو بپرسن

      (هرچقدرم رویایی یا مسخره من خواستم صادقانه نظرمو بگم)
      رمانت خیلی بنظرم جالب اومد امیدوارم روزی برسه بخونمش
      موفق باشی
      حالتی از تیمارستان را در زندگی خودم احساس میکنم ؛ بی گناه و در عین حال خطاکار ، نه در یک سلول بلکه در این شهر زندانی ام...

      #کافکا

    5. Top | #5
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط invinciblegirl نمایش پست ها

      فکرنکنم اصلا بدون آزمون بشه اما احتمالا هر دانشگاه آزمون خودشو داشت اما سخت گیری هایی میکردم پارتی بازی و رشوه و تقلب نباشه (شدنیه الآنم فقط نمیخوان چون به ضرر خودشونه واسه خودشونم اکثرا سود داره)
      آزمون آزمایشی هم خودم راه مینداختم و کلام(کلنم) یه آزمون آزمایشی و دیگه هیچ موسسه ای حق نداشت در عوض سعی میکردم طراحای خوب به کار ببرم و امکانات خوب بدم

      اول از همه ممنون از نظرت...رویایی بودن این شرایطی که گفتی اصلا عیب نیست(هرچند واقعا هم رویایی نیست حق هر دانش آموز و معلمیه)چون سعیم بر اینه که نشون بدم این مدرسه که بعد از مدت ها دوباره بازگشایی شده آپشنای بیشتری از قبل بهش اضافه شده
      ولی چیزی که بیشتر از همه تو چشمم اومد این تیکۀ مربوط به آزمونای آزمایشیه، واقعیتش من اوایل خیلی فکر کردم که شاید بهتر باشه مدرسه ما آزمون مخصوص خودشو داشته باشه ولی این وسط یه نقدای بزرگی خودم به ذهنم رسید:
      اول این که ممکنه سوالایی که ب ذهن طراحای مدرسه ما میرسه تو اول کار یه سیر صعودی و خوبی داشته باشه ولی خداییش از یه جایی ب بعد این کار سخت و سخت تر میشه و قطعاً یکی از آپشنای مدرسۀ خوب اینه که بچه هاش خارج از مدرسۀ خودشون بتونن تا حد زیادی از پس سوالای سخت تر هم بر بیان(نشه مثه بعضی دانش آموزا که معدلش 20عه ولی رتبه کنکورش 6 رفمی)

      دومین مورد هم که به مورد اول نزدیک پیدا کردن طراحای متبحر تو هر درس و البته تو این داستان تو کشورایی که بچه هاشون تو مدرسه حضور دارن(خداییش مدیر محترم صاف میشه بابت این کار
      )

      سومین مسئله هم که من به نظرم مهم تر اومد وسعی کردم (و البته هنوزم میکنم) بیشتر رو اون مانور بدم مربوط میشه به سنجش کلی بچه های تمام مدارس شبانه روزی و البته معلمای این مدارس (چون جز مدرسه داستان ما چندتا از معروف ترین مدارس شبانه روزی دنیا تو سوئیس که واقعا هم وجود دارن هستن و صد البته بین این مدارس رقابت و جدال های زیادی برقراره)

      نمی دونم این دلایلم توجیه پذیره یا نه ولی دوست دارم نظرتونو بدونم و البته دلیل یا دلایل خودتونو بابت این که اصلا اجازه ای به مؤسسه یا فرد دیگه ای بابت این کار نمیدین و یه مورد دیگه این که چه پیش گیرایی درمورد لو رفتن سوالا میکردن؟(مثلا مسائل مربوط به حفاظت سوالا، نحوه چاپ، مراقبین حین و بعد آزمون و...)


      ویرایش توسط Heini : 19 خرداد 1398 در ساعت 02:55

    6. Top | #6
      کاربر نیمه فعال

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Heini نمایش پست ها

      اول از همه ممنون از نظرت...رویایی بودن این شرایطی که گفتی اصلا عیب نیست(هرچند واقعا هم رویایی نیست حق هر دانش آموز و معلمیه)چون سعیم بر اینه که نشون بدم این مدرسه که بعد از مدت ها دوباره بازگشایی شده آپشنای بیشتری از قبل بهش اضافه شده
      ولی چیزی که بیشتر از همه تو چشمم اومد این تیکۀ مربوط به آزمونای آزمایشیه، واقعیتش من اوایل خیلی فکر کردم که شاید بهتر باشه مدرسه ما آزمون مخصوص خودشو داشته باشه ولی این وسط یه نقدای بزرگی خودم به ذهنم رسید:
      اول این که ممکنه سوالایی که ب ذهن طراحای مدرسه ما میرسه تو اول کار یه سیر صعودی و خوبی داشته باشه ولی خداییش از یه جایی ب بعد این کار سخت و سخت تر میشه و قطعاً یکی از آپشنای مدرسۀ خوب اینه که بچه هاش خارج از مدرسۀ خودشون بتونن تا حد زیادی از پس سوالای سخت تر هم بر بیان(نشه مثه بعضی دانش آموزا که معدلش 20عه ولی رتبه کنکورش 6 رفمی)

      دومین مورد هم که به مورد اول نزدیک پیدا کردن طراحای متبحر تو هر درس و البته تو این داستان تو کشورایی که بچه هاشون تو مدرسه حضور دارن(خداییش مدیر محترم صاف میشه بابت این کار
      )

      سومین مسئله هم که من به نظرم مهم تر اومد وسعی کردم (و البته هنوزم میکنم) بیشتر رو اون مانور بدم مربوط میشه به سنجش کلی بچه های تمام مدارس شبانه روزی و البته معلمای این مدارس (چون جز مدرسه داستان ما چندتا از معروف ترین مدارس شبانه روزی دنیا تو سوئیس که واقعا هم وجود دارن هستن و صد البته بین این مدارس رقابت و جدال های زیادی برقراره)

      نمی دونم این دلایلم توجیه پذیره یا نه ولی دوست دارم نظرتونو بدونم و البته دلیل یا دلایل خودتونو بابت این که اصلا اجازه ای به مؤسسه یا فرد دیگه ای بابت این کار نمیدین و یه مورد دیگه این که چه پیش گیرایی درمورد لو رفتن سوالا میکردن؟(مثلا مسائل مربوط به حفاظت سوالا، نحوه چاپ، مراقبین حین و بعد آزمون و...)


      خواهش میکنم
      خب تا حدودی باهات موافقم به یه سری دلایلی که گفتی فکرنکرده بودم اما دلیل من واسه اینکه فقط خودم آزمون آزمایشی بذارم این بود که مافیا درست نشه و بچه های مردمو نچاپن اما اصلا یه موردی الآن نقش من چیه دقیقا؟ میخوام بدونم من از طرف چه مقامی این حرفا رو میزنم؟ الآن حس کردم منو مدیر مدرسه تصور کردی ولی من منظورم این نبود که مدرسه یه آزمون آزمایشی جدا داشته باشه منظورم این بود همون ارگانی که مثل سنجش الآن خودمونه اینکارو بکنه آزمون ورود به دانشگاهم که هر دانشگاه مخصوص به خودشو داره حالا قطعا این عیبای زیادی داره
      الآن فهمیدم که تو میخوای این مدرسه بهترین ها رو داشته باشه نه سیستم کلی درسته؟ که تو رقابتش از مدارس دیگه بهتر باشه اما من کلی گفتم این اشکال کار بود
      در اینصورت شاید نظرم در مورد آزمون آزمایشی عوض شه اگه فکر جدیدی داشته باشم میام میگم الآن حضور ذهن ندارم اما خب بهرحال اگه بخوان که آزمونای آزمایشیشون مشابه سوالات امتحانی مدرسه در نیاد حتی میتونن از مدارس رقیب طراح بیارن تا اینطوری بچه ها متفاوت تر سنجیده شن حالا باز فکرمیکنم اما الآن نظر خودت راجع به آزمون آزمایشی چیه؟ یعنی خب الآن گفتی که دلایل زیادی وجود داره که مدرسه فقط خودش تتها آزمون نگیره پس میخوای مثل الآن خودمون موسسات مختلف باشن واسه این کار؟

      خب در این مورد اولا زمان طراحی سوالا و بعدم چاپ سوالا رو تا جایی که میتونستم به خود آزمون نزدیک تر قرار میدادم دوم اینکه یه شرطی میذاشتم و این بود که اگه فقط متوجه بشیم حتی یه سوال درز پیدا کرده همه ی مسئولین مربوط به این کار اخراج میشن تا اینطوری کسی جرات نداشته باشه سوالا رو بفروشه یا هرچی برای پارتی بازی هم همه ی فامیل و دوست و آشنای کارکنانو از قبل بررسی میکردیم کسایی که سنشون میخورد بخوان آزمون بدن شناسایی میکردیم و مراقب میبودیم که اگه شک دار و بودار وارد دانشگاه شدن بررسی کنیم و خاطی ها رم اخراج میکردیم
      در مورد تقلب سر جلسه که من بشخصه مراقب از جاهای دیگه میاوردم و معلمای آشنای بچه ها رو نمیذاشتم چون اینطوری احتمال اینکه معلم باهاشون راه بیاد کمتره و اینکه دیر اون مراقبا رو انتخاب میکردم که از قبل نتونن بخرنش یا هرچی و البته درست و حسابی دانش آموزا رو میگشتیم که هیچی نداشته باشن درواقع اونایی که بچه ها رو میگردن باید خودشونو بذارن جای بچه ها فکرکنن بچه ها چه چیزایی ممکنه بیارن و کجاها ممکنه قایم کنن و همه رو بگردن بنظرمم مهم نیست اینکار چقدر طول بکشه به عدالت امتحان می ارزه
      فعلا دیگه همینا به ذهنم اومد اگه چیزی به ذهنم رسید میام میگم
      حالتی از تیمارستان را در زندگی خودم احساس میکنم ؛ بی گناه و در عین حال خطاکار ، نه در یک سلول بلکه در این شهر زندانی ام...

      #کافکا

    7. Top | #7
      در انتظار تایید ایمیل

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      سلام.. اول از همه اینکه خیلی خوشحال شدم وقتی تاپیکتو دیدم !
      امیدوارم بتونی رمانتو چاپ کنی و به جاهای خوبی برسی : ))
      در مورد سوالات درباره سیستم آموزشی باید بگم این چیزیه که من خیلی خیلی خیلی بهش فکر کردم قبلا.. !
      حتی یه مدت شده بود یه وسواس : ) به هرچیز جالب و هر رفتار جالب و هر فرهنگ سازی جالب که برمیخوردم به این فکر میکردم که چطوری توی سیستم آموزشی خیالیم میتونم اون موضوع رو بگنجونم که بچه ها یاد بگیرن این فرهنگ یا این رفتارو
      حتی یه مدت به این فکر می کرم که بشینم همه ایده هام رو بنویسم
      اگه ننوشتم دلیلش اینه که فرصت نکردم هنوز
      ولی خب.. در مورد سوالایی که پرسیدی..
      من هرکدوم رو سعی میکنم خیلی کوتاه جواب بدم که دیگه بسطش با تو باشه..

      واقعا اگه یه روز یه نفر بیاد بهتون بگه خودتون یه سیستم آموزشی طراحی کنین و باهاش یه مدرسه رو بچرخونین چیکار میکنین؟

      اول از همه اینکه، برای دوره دبستان کاری که میکردم این بود که معلم کلاس اول ، تا آخر دوره دبستان هر سال با بچه ها بیاد بالا و پایه های مختلف رو خودش بهشون یاد بده.. یعنی در واقع بچه ها در دوره دبستان فقط یک معلم داشته باشن.. (اتفاقی که در حال حاضر داره توی فنلاند میوفته ) یه فایده خیلی خیلی مهمی که این قضیه داره اینه که اون معلم یک حس مادرانه به بچه ها پیدا میکنه که خودش باعث میشه از گونه کوتاهی توی درس دادن صرفا فقط برای اینکه مسئولیتشو به اتمام برسونه .. پرهیز کنه.. چون اون معلم اولا که یک حس مادرانه به بچه ها پیدا میکنه و وجدانش راضی نمیشه که حتی یکی از اونا درس رو به خوبی یادنگرفته باشه ... دوما اون معلم میدونه که سال آینده باید مباحث سخت تری رو به این بچه ها یاد بده بنانبراین اگه امسال کم کاری کنه و یا بچه ها حتی ذره ای مبحث رو یادنگیرن سال دیگه این کار خودشه که سخت تر میشه !

      مسئله بعدی که خیلی به نظرم مهمه اینه که توی دوره دبیرستان.. امکانت مدرسه به شدت مهمه ! به نظرم مدرسه باید در بدترین حالت این امکانات رو داشته باشه : سلف ، سالن ورزش ، کتابخونه ، سالن مطالعه ، اتاق سیستم ،آمفی تئاتر، اتاق نشر ، آزمایشگاه فیزیک ، آزمایشگاه شیمی ، آزمایشگاه زیست ، آزمایشگاه ریاضی و آزمایشگاه زمین شناسی .
      اول اینکه به نظرم هر درس باید کلاس مربوط به خودشو داشته باشه.. و نه اینکه بچه ها یک کلاس داشته باشن و معلم ها هی هر زنگ جا به جا بشن..
      بلکه بچه ها ازین این کلاس به کلاس دیگه ای جا به جا بشن.. یه خوبی که داره این قضیه اینه که اون معلم و یا حتی بچه ها میتونن محیط کلاس رو با توجه به درس تزئین کنن.. از خلاقیتشون بهره ببرن . مثلا دیوار کلاس تاریخ میتونه پر بشه از قاب عکس با تصویر افراد تاثیر گذار در تاریخ..
      یا مثلا کلاس هنر میتونه یه محیط کاملا هنری و رنگارنگ داشته باشه .
      در مورد درسای اختصاصی... به نظرم درسای اختصاصی باید هرکدوم توی آزمایشگاه مربوط به خودش تدریس بشه... چقدر من از اینکه فیزیک رو مجبور بودیم توی کلاس با کمترین امکانات یاد بگیریم و مباحث و قضیه های سخت رو مجبور بودیم با فشار آوردن به قوه تخیلمون تصور کنیم تا بفهمیم...
      برای مثال درس فیزیک باید توی آزمایشگاه مربوط به خودش با وسایل مربوط به این درس تدریس بشه و معلم هموراه موقع درس دادن حتی کوچک ترین مباحث رو با استفاده از وسایل به بچه ها عملا نشون بده ..برای مثال توی فصل مغناطیس .. با آهنربا و براده آهن خطوط میدان مغناطیسی رو به بچه ها نشون بده و یا اصلن وسایل لازم رو در اختیارشون بزاره و ازشون بخواد که خوشدون اون خطوط رو به وجود بیارن .. نه اینکه فقط با حرف زدن اتفاقی که میوفته رو توضیح بده و یا نهایتا روی تخت وایت برد نقاشیش رو بکشه !


      کلی حرف دیگه دارم که در این باره بزنم سوال های بعدی رو هم حتما سر فرصن جواب میدم..

      موفق باشی


    8. Top | #8
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط liaa نمایش پست ها
      سلام.. اول از همه اینکه خیلی خوشحال شدم وقتی تاپیکتو دیدم !
      امیدوارم بتونی رمانتو چاپ کنی و به جاهای خوبی برسی : ))
      در مورد سوالات درباره سیستم آموزشی باید بگم این چیزیه که من خیلی خیلی خیلی بهش فکر کردم قبلا.. !
      حتی یه مدت شده بود یه وسواس : ) به هرچیز جالب و هر رفتار جالب و هر فرهنگ سازی جالب که برمیخوردم به این فکر میکردم که چطوری توی سیستم آموزشی خیالیم میتونم اون موضوع رو بگنجونم که بچه ها یاد بگیرن این فرهنگ یا این رفتارو
      حتی یه مدت به این فکر می کرم که بشینم همه ایده هام رو بنویسم
      اگه ننوشتم دلیلش اینه که فرصت نکردم هنوز
      ولی خب.. در مورد سوالایی که پرسیدی..
      من هرکدوم رو سعی میکنم خیلی کوتاه جواب بدم که دیگه بسطش با تو باشه..

      واقعا اگه یه روز یه نفر بیاد بهتون بگه خودتون یه سیستم آموزشی طراحی کنین و باهاش یه مدرسه رو بچرخونین چیکار میکنین؟

      اول از همه اینکه، برای دوره دبستان کاری که میکردم این بود که معلم کلاس اول ، تا آخر دوره دبستان هر سال با بچه ها بیاد بالا و پایه های مختلف رو خودش بهشون یاد بده.. یعنی در واقع بچه ها در دوره دبستان فقط یک معلم داشته باشن.. (اتفاقی که در حال حاضر داره توی فنلاند میوفته ) یه فایده خیلی خیلی مهمی که این قضیه داره اینه که اون معلم یک حس مادرانه به بچه ها پیدا میکنه که خودش باعث میشه از گونه کوتاهی توی درس دادن صرفا فقط برای اینکه مسئولیتشو به اتمام برسونه .. پرهیز کنه.. چون اون معلم اولا که یک حس مادرانه به بچه ها پیدا میکنه و وجدانش راضی نمیشه که حتی یکی از اونا درس رو به خوبی یادنگرفته باشه ... دوما اون معلم میدونه که سال آینده باید مباحث سخت تری رو به این بچه ها یاد بده بنانبراین اگه امسال کم کاری کنه و یا بچه ها حتی ذره ای مبحث رو یادنگیرن سال دیگه این کار خودشه که سخت تر میشه !

      مسئله بعدی که خیلی به نظرم مهمه اینه که توی دوره دبیرستان.. امکانت مدرسه به شدت مهمه ! به نظرم مدرسه باید در بدترین حالت این امکانات رو داشته باشه : سلف ، سالن ورزش ، کتابخونه ، سالن مطالعه ، اتاق سیستم ،آمفی تئاتر، اتاق نشر ، آزمایشگاه فیزیک ، آزمایشگاه شیمی ، آزمایشگاه زیست ، آزمایشگاه ریاضی و آزمایشگاه زمین شناسی .
      اول اینکه به نظرم هر درس باید کلاس مربوط به خودشو داشته باشه.. و نه اینکه بچه ها یک کلاس داشته باشن و معلم ها هی هر زنگ جا به جا بشن..
      بلکه بچه ها ازین این کلاس به کلاس دیگه ای جا به جا بشن.. یه خوبی که داره این قضیه اینه که اون معلم و یا حتی بچه ها میتونن محیط کلاس رو با توجه به درس تزئین کنن.. از خلاقیتشون بهره ببرن . مثلا دیوار کلاس تاریخ میتونه پر بشه از قاب عکس با تصویر افراد تاثیر گذار در تاریخ..
      یا مثلا کلاس هنر میتونه یه محیط کاملا هنری و رنگارنگ داشته باشه .
      در مورد درسای اختصاصی... به نظرم درسای اختصاصی باید هرکدوم توی آزمایشگاه مربوط به خودش تدریس بشه... چقدر من از اینکه فیزیک رو مجبور بودیم توی کلاس با کمترین امکانات یاد بگیریم و مباحث و قضیه های سخت رو مجبور بودیم با فشار آوردن به قوه تخیلمون تصور کنیم تا بفهمیم...
      برای مثال درس فیزیک باید توی آزمایشگاه مربوط به خودش با وسایل مربوط به این درس تدریس بشه و معلم هموراه موقع درس دادن حتی کوچک ترین مباحث رو با استفاده از وسایل به بچه ها عملا نشون بده ..برای مثال توی فصل مغناطیس .. با آهنربا و براده آهن خطوط میدان مغناطیسی رو به بچه ها نشون بده و یا اصلن وسایل لازم رو در اختیارشون بزاره و ازشون بخواد که خوشدون اون خطوط رو به وجود بیارن .. نه اینکه فقط با حرف زدن اتفاقی که میوفته رو توضیح بده و یا نهایتا روی تخت وایت برد نقاشیش رو بکشه !


      کلی حرف دیگه دارم که در این باره بزنم سوال های بعدی رو هم حتما سر فرصن جواب میدم..

      موفق باشی

      لیا(:
      من راهنمایی نمونه دولتی خوندم و این بود و عملا هیچ فرقی باحالت دیگه نداشت فقط عین این کسایی که جنگ زدن کیفمون رو یگیرفیتم رو دوشمون و از این کلاس به اون کلاس! حقیقتا واسه مایی که خیلی امکانات نداشتیم خوب نبود‌....
      و همیطور ازمایشگاه من دبیرستانم ُ غیر انتفاعی خوندم‌...وسایلی که داشتن امکانات همه مال ِ سه قرن پیش بود حداقل(((:
      امسال که انقدر ورودی جدید گرفته بودن ماهاجا نمیشدیم! یادمه دوستام که ریاضی بودن کلاسشون ۹ مترم نبود!!....حاشیه گویی نکنمم....میدونی اینها اکثرشون توی ِ خیال ماست....واقعیت ُ خیلی رد نمیکننه....که امیدوارم یه روزی خلاف صحبتم به وجود بیاد...
      و اما شما دوست عزیز: حقیقتا انتخاب رشته مهم ترین و کلیدی ترین چیز تو زندگی هر انسانی ِ چیزی که برای ما صرفا با ۴ سوال مسخره انجامش دادن: آیا شما به ریاضی علاقه مندین؟! آیا شما پزشکی را دوستدارید؟!(((:
      اگه من کاره ایی بودم قبل از انتخاب رشته همه بچه هارو به مدت معلوم تو شغل های مختلف قرار میدادم: از نجاری گرفته تا بودن کنار یک پزشک متخصص و دیدن عمل های جراحیش ! هرشغلی گه فکرشو کنی تا توهم و واقعیت اون شغل ُ درک کنن ُ بتونن تصمیم بگیرن ُ صرفا به شنیده هاشون (خیلی هااونم‌ندارن)اعتماد نکنن....

    9. Top | #9
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      سلام ، راجع به سیستم آموزشی ایده آلم اگر بخوام بگم ، این مدلی هستش که علایق و استعداد بچه ها از پایه شناخته میشه و در ادامه افراد در جایگاهی که واقعا علاقه و استعداد دارن مشغول به تحصیل و کار میشن و یکی از خدماتی که سیستم آموزش میتونه داشته باشه (البته با همکاری خانواده ها) شناختن ویژگی ها و خصوصیات دانش آموزها و سعی بر اصلاح مشکلات رفتاری بچه ها در قالب علم روانشناسیه و البته آموزش به خانواده ها مبنی بر نحوه ی رفتار با کودکانشون که البته همکاری صد در صدی والدین رو میطلبه ، در واقع چند تا ارگان و سیستم + خانواده ها باید همکاری منظمی داشته باشن که بچه ها علاوه بر رشد سطح علمی که بهش علاقه مند هستن ، رشد اخلاقی و رفتاری هم داشته باشن ، راجع به کتاب های درسی هم نباید مسئله ی کاملا معینی وجود داشته باشه ، انتخاب کتاب باید منعطف باشه و مطابق با علم روز باشه .
      stars can't shine without darkness

    10. Top | #10
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Blue.moon نمایش پست ها
      لیا(:
      من راهنمایی نمونه دولتی خوندم و این بود و عملا هیچ فرقی باحالت دیگه نداشت فقط عین این کسایی که جنگ زدن کیفمون رو یگیرفیتم رو دوشمون و از این کلاس به اون کلاس! حقیقتا واسه مایی که خیلی امکانات نداشتیم خوب نبود‌....
      و همیطور ازمایشگاه من دبیرستانم ُ غیر انتفاعی خوندم‌...وسایلی که داشتن امکانات همه مال ِ سه قرن پیش بود حداقل(((:
      امسال که انقدر ورودی جدید گرفته بودن ماهاجا نمیشدیم! یادمه دوستام که ریاضی بودن کلاسشون ۹ مترم نبود!!....حاشیه گویی نکنمم....میدونی اینها اکثرشون توی ِ خیال ماست....واقعیت ُ خیلی رد نمیکننه....که امیدوارم یه روزی خلاف صحبتم به وجود بیاد...
      و اما شما دوست عزیز: حقیقتا انتخاب رشته مهم ترین و کلیدی ترین چیز تو زندگی هر انسانی ِ چیزی که برای ما صرفا با ۴ سوال مسخره انجامش دادن: آیا شما به ریاضی علاقه مندین؟! آیا شما پزشکی را دوستدارید؟!(((:
      اگه من کاره ایی بودم قبل از انتخاب رشته همه بچه هارو به مدت معلوم تو شغل های مختلف قرار میدادم: از نجاری گرفته تا بودن کنار یک پزشک متخصص و دیدن عمل های جراحیش ! هرشغلی گه فکرشو کنی تا توهم و واقعیت اون شغل ُ درک کنن ُ بتونن تصمیم بگیرن ُ صرفا به شنیده هاشون (خیلی هااونم‌ندارن)اعتماد نکنن....
      سلام عزیزم واقعا ممنون از نظرت مخصوصا پاراگراف آخر و پیشنهادی که دادین با این که مشکل انتخاب رشته بزرگترین مشکل دانش آموزای ماست (از جمله خودم) ولی از این دید به قضیه نگاه نکرده بودم.
      درمورد قسمتی که گفتین تجربۀ جابه جایی کلاس داشتین یه سوال قدیمی همیشه ذهنمو درگیر کرده بود که احساس میکنم وقت پرسیدنش رسیده...اگه فرض رو بر این بذاریم که تمام امکانات مدرسه تون نه در حد عالی و خفن ولی در حد قابل قبولی بود بازم از این روند جاب جایی راضی بودین؟ یا بهتر بپرسم چه مزایا(و قطعا معایبی) تو این کار میدین؟ چون حقیقتا با این که من این ایدۀ جا ب جایی رو زیاد شنیدم و توصیۀ حتی بعضی بزرگای فلسفه آموزش و پرورش هم بود(هست) خودم شخصا باهاش حال نمی کنم

    11. Top | #11
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط invinciblegirl نمایش پست ها
      خواهش میکنم
      خب تا حدودی باهات موافقم به یه سری دلایلی که گفتی فکرنکرده بودم اما دلیل من واسه اینکه فقط خودم آزمون آزمایشی بذارم این بود که مافیا درست نشه و بچه های مردمو نچاپن اما اصلا یه موردی الآن نقش من چیه دقیقا؟ میخوام بدونم من از طرف چه مقامی این حرفا رو میزنم؟ الآن حس کردم منو مدیر مدرسه تصور کردی ولی من منظورم این نبود که مدرسه یه آزمون آزمایشی جدا داشته باشه منظورم این بود همون ارگانی که مثل سنجش الآن خودمونه اینکارو بکنه آزمون ورود به دانشگاهم که هر دانشگاه مخصوص به خودشو داره حالا قطعا این عیبای زیادی داره
      الآن فهمیدم که تو میخوای این مدرسه بهترین ها رو داشته باشه نه سیستم کلی درسته؟ که تو رقابتش از مدارس دیگه بهتر باشه اما من کلی گفتم این اشکال کار بود
      در اینصورت شاید نظرم در مورد آزمون آزمایشی عوض شه اگه فکر جدیدی داشته باشم میام میگم الآن حضور ذهن ندارم اما خب بهرحال اگه بخوان که آزمونای آزمایشیشون مشابه سوالات امتحانی مدرسه در نیاد حتی میتونن از مدارس رقیب طراح بیارن تا اینطوری بچه ها متفاوت تر سنجیده شن حالا باز فکرمیکنم اما الآن نظر خودت راجع به آزمون آزمایشی چیه؟ یعنی خب الآن گفتی که دلایل زیادی وجود داره که مدرسه فقط خودش تتها آزمون نگیره پس میخوای مثل الآن خودمون موسسات مختلف باشن واسه این کار؟

      خب در این مورد اولا زمان طراحی سوالا و بعدم چاپ سوالا رو تا جایی که میتونستم به خود آزمون نزدیک تر قرار میدادم دوم اینکه یه شرطی میذاشتم و این بود که اگه فقط متوجه بشیم حتی یه سوال درز پیدا کرده همه ی مسئولین مربوط به این کار اخراج میشن تا اینطوری کسی جرات نداشته باشه سوالا رو بفروشه یا هرچی برای پارتی بازی هم همه ی فامیل و دوست و آشنای کارکنانو از قبل بررسی میکردیم کسایی که سنشون میخورد بخوان آزمون بدن شناسایی میکردیم و مراقب میبودیم که اگه شک دار و بودار وارد دانشگاه شدن بررسی کنیم و خاطی ها رم اخراج میکردیم
      در مورد تقلب سر جلسه که من بشخصه مراقب از جاهای دیگه میاوردم و معلمای آشنای بچه ها رو نمیذاشتم چون اینطوری احتمال اینکه معلم باهاشون راه بیاد کمتره و اینکه دیر اون مراقبا رو انتخاب میکردم که از قبل نتونن بخرنش یا هرچی و البته درست و حسابی دانش آموزا رو میگشتیم که هیچی نداشته باشن درواقع اونایی که بچه ها رو میگردن باید خودشونو بذارن جای بچه ها فکرکنن بچه ها چه چیزایی ممکنه بیارن و کجاها ممکنه قایم کنن و همه رو بگردن بنظرمم مهم نیست اینکار چقدر طول بکشه به عدالت امتحان می ارزه
      فعلا دیگه همینا به ذهنم اومد اگه چیزی به ذهنم رسید میام میگم
      سلام عزیزم واقعا ببخش که اینقدر دیر جوابتو میدم

      - اما اصلا یه موردی الآن نقش من چیه دقیقا؟ میخوام بدونم من از طرف چه مقامی این حرفا رو میزنم؟
      راستش چون دلم نمی خواست که نظراتی که به ذهن نظردهنده ها می رسه محدود بشه خودم شخصا نخواستم یه مقامی رو تعیین کنم و بگم فرد خودشو تو اون جایگاه تصور کنه. چون هدفم جمع کردن نظرات متفاوت از کسانی هست که به یه جورایی زخم خوردۀ یک نظام آموزشی معیوبن(البته جسارت نشه...فکر کنم نارضایتی از روند تحصیلی چیزیه که همه دنیا تجربه اش کردن و می کنن) برای همین می تونی موقع جواب دادن به سوالا خودتو تو هر عنوانی که فکر می کنی بهت کمک میکنه و ذهنتو باز می کنه تصور کنی(مثه مدیر مدرسه، سرپرست معلما، خود معلمای دروس اختصاصی یا عمومی، ناظم، برنامه ریز، دانش اموز و....)

      - الآن فهمیدم که تو میخوای این مدرسه بهترین ها رو داشته باشه نه سیستم کلی درسته؟
      حقیقتش یه ذره پرتوقعم و نمیدونم این موضوع به نفع روند داستان هست یا نه...میخوام مدرسه بهترین سیستمو داشته باشه
      (البته اینم می دونم ک هیچی 100 درصدی نیست ولی ...)
      - الآن نظر خودت راجع به آزمون آزمایشی چیه؟
      من شخصا خودم هیج مشکلی با این ایده ندارم ولی با یه چیزیش چرا. به نظر من سازمانی که خودش آزمون برگزار می کنه اصلا نباید تو کار نشر کتب درسی باشه و بالعکس سازمانی که کارش نشر کتابه دلیلی نداره آزمون برگزار کنه چون نا خودآگاه برای سود بیشتر به نحوه عمدی بچه ها رو سوق میده سمت یکیشون و این یعنی فدا شدن ارزش آموزش
      - یعنی خب الآن گفتی که دلایل زیادی وجود داره که مدرسه فقط خودش تتها آزمون نگیره پس میخوای مثل الآن خودمون موسسات مختلف باشن واسه این کار؟
      نمی دونم واقعا...این موضوع دقیقا موضوعیه که وقتی بهش فکر میکنم مغزم ارور میده...نمی دونم کدوم درسته و یکی از دلایل زدن این تاپیک هم همین بود که سر یکسری موضوعا(از جمله همین آزمون آزمایشی) با خودم به نتیجه برسم ولی کمی تا قسمتی میلم به سمت موسسات مختلفه تا یه فضایی ایجاد بشه که ریتم داستان پر تنش بشه(از این داستانا که هممون تو مدرسه داشتیم مثه فاز غمی که شنبۀ بعد آزمون تو کل مدرسه داشت و هرکی با تراز و درصداش و داستان فروش سوالا به مشکل خورده بود
      )

    12. Top | #12
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ifmvi نمایش پست ها
      و البته آموزش به خانواده ها مبنی بر نحوه ی رفتار با کودکانشون که البته همکاری صد در صدی والدین رو میطلبه ، در واقع چند تا ارگان و سیستم + خانواده ها باید همکاری منظمی داشته باشن
      دقیقا منم این موضوع به ذهنم رسیده بود ولی ولش کردم خوش حال میشم نظرتونو بدونم اگر:

      1: این که اگه بخواین واقعا همکاری 100 درصدی والدین رو به کار به گیرین قطعا کار سخت و طاقت فرسایی میشه ترجیح میدین با بودجه ای که دارین(فرض بر این که اصلا مشکل مالی نداریم و هرچی اراده کنیم دمه دسته) از معلمای مدرسه استفاده کنین(با این منطق که با بچه های مردم بیشتر سرو کار داشتن و..) یا از یه سازمانی بخواین این کار رو براتون انجام بده که نقشش آموزش به والدینه و با مشاورین این رشته سر و کار داره؟

      2:حالا اگه بنا به دلایلی از بالا بهتون بگن آقا خانواده رو بی خیال رو خود بچه ها تمرکز کن چه جایگزینی برای این طرح دارین؟تا حالا به اینجوریش فکر کرده بودین؟ قطعا تو یه مدرسه بزرگ و بین المللی گزینه هایی هست که به کمکتون بیاد(مثلا مشاورای مجربتر و بهتر)

      ویرایش توسط Heini : 21 خرداد 1398 در ساعت 03:09

    13. Top | #13
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Heini نمایش پست ها
      سلام عزیزم واقعا ممنون از نظرت مخصوصا پاراگراف آخر و پیشنهادی که دادین با این که مشکل انتخاب رشته بزرگترین مشکل دانش آموزای ماست (از جمله خودم) ولی از این دید به قضیه نگاه نکرده بودم.
      درمورد قسمتی که گفتین تجربۀ جابه جایی کلاس داشتین یه سوال قدیمی همیشه ذهنمو درگیر کرده بود که احساس میکنم وقت پرسیدنش رسیده...اگه فرض رو بر این بذاریم که تمام امکانات مدرسه تون نه در حد عالی و خفن ولی در حد قابل قبولی بود بازم از این روند جاب جایی راضی بودین؟ یا بهتر بپرسم چه مزایا(و قطعا معایبی) تو این کار میدین؟ چون حقیقتا با این که من این ایدۀ جا ب جایی رو زیاد شنیدم و توصیۀ حتی بعضی بزرگای فلسفه آموزش و پرورش هم بود(هست) خودم شخصا باهاش حال نمی کنم
      فی الواقع بخاطره نبود امکانات خیلی بد بود! و بدی ِ بدتر که از نبود فرهنگ بود خیلی از بچه ها کلاس و نمیکت هارو کثیف میکردن چون خیلیا میومدن تو اون کلاسا واسه همین حس مالکیتی نبود و باعث میشد هرکی هرکاری بخواد انجام بده...که اون هم باز بستگی به شخصیت و فرهنگش داشت
      ولی مزایاش همینکه اگر امکانات زیاد بود یادگیری درس خیلی بیشتر و بهتر صورت میگرفت

    14. Top | #14
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Heini نمایش پست ها
      دقیقا منم این موضوع به ذهنم رسیده بود ولی ولش کردم خوش حال میشم نظرتونو بدونم اگر:

      1: این که اگه بخواین واقعا همکاری 100 درصدی والدین رو به کار به گیرین قطعا کار سخت و طاقت فرسایی میشه ترجیح میدین با بودجه ای که دارین(فرض بر این که اصلا مشکل مالی نداریم و هرچی اراده کنیم دمه دسته) از معلمای مدرسه استفاده کنین(با این منطق که با بچه های مردم بیشتر سرو کار داشتن و..) یا از یه سازمانی بخواین این کار رو براتون انجام بده که نقشش آموزش به والدینه و با مشاورین این رشته سر و کار داره؟

      2:حالا اگه بنا به دلایلی از بالا بهتون بگن آقا خانواده رو بی خیال رو خود بچه ها تمرکز کن چه جایگزینی برای این طرح دارین؟تا حالا به اینجوریش فکر کرده بودین؟ قطعا تو یه مدرسه بزرگ و بین المللی گزینه هایی هست که به کمکتون بیاد(مثلا مشاورای مجربتر و بهتر)

      برای سوال اول میتونه تلفیقی از آموزش به معلم ها و والدین باشه و البته میشه به جای همکاری صد در صدی والدین یه درصدی رو بر عهدی معلمها و یه درصد دیگه ی کار به عهده ی والدین باشه
      برای سوال دوم خب نقش خانواده انکار ناپذیره اما طرح جایگزینش میتونه استفاده از روانشناسهای مجرب برای آموزش مهارت های زندگی و چگونگی مواجهه با مشکلات و مسائل مختلف به بچه ها و البته شناسایی بعضی اختلالات خاص در بعضی دانش آموز ها و کمک کردن بهشون باشه
      شاید این قضیه در نگاه اول خیلی مهم نباشه اما وقتی دقیق تر بشیم میبینیم که بعضی از بچه ها از کودکی یه سری اختلالات و مشکلات که اوائل کوچک هستن رو با خودشون حمل میکنن و درنهایت با رشد اون افراد اون مشکل بزرگتر میشه و ابعاد وسیع تری از زندگیشون رو تحت تاثیر قرار میده و میتونه منجر به شکستای متعددی در زندگی از جمله شکست تحصیلی ، عاطفی ، شغلی و ... بشه
      مشکلی که شاید اگر زود تشخیص داده میشد به سادگی قابل حل و درمان بود ، به خاطر همین به حضور خانواده ها یا حداقل وجود روانشناس ماهر تاکید دارم‌
      بخشی از حرفام مربوط به تجربیاتی هست که درگیرشون بودم و اگر دوران دبستان تشخیص داده میشدن اوضاع و شرایط برای من تغییر میکرد .
      stars can't shine without darkness
      ویرایش توسط ifmvi : 23 خرداد 1398 در ساعت 02:43

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن