خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 23
    1. Top | #1
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      نمیتونم درس بخونم.راه حلی هست؟!

      سلام
      امیدوارم همه تون حالتون خوب باشه
      چند روز پیش داییم فوت کرد(جوون بود)
      داییمو خیلی دوست داشتم به پیشنهاد اون بود که از دانشگاه انصراف دادم
      الان وقتی میخوام درس بخونم و به کتابا نگاه میکنم گریه م میگیره و نمیتونم درس بخونم
      همین نوروز خونه مونو عوض کردیم و تو چیدن و مرتب کردن اتاق خیلی کمکم کرد
      الان هر جا رو نگاه میکنم یاد خاطره ای ازش میفتم و گریه م میگیره
      از یه طرفی میدونم که خیلی دوست داشت موفقیتمو ببینه و تشویقم میکرد و اگه الان درس نخونم اونم راضی نیست
      به نظرتون چیکار کنم که بتونم رو درسام تمرکز کنم چون واقعا فرصتی باقی نمونده و تا الان خوب خوندم و نمیخوام نتیجه زحماتم از بین بره

    2. Top | #2
      کاربر اخراجی

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Shah1n نمایش پست ها
      سلام
      امیدوارم همه تون حالتون خوب باشه
      چند روز پیش داییم فوت کرد(جوون بود)
      داییمو خیلی دوست داشتم به پیشنهاد اون بود که از دانشگاه انصراف دادم
      الان وقتی میخوام درس بخونم و به کتابا نگاه میکنم گریه م میگیره و نمیتونم درس بخونم
      همین نوروز خونه مونو عوض کردیم و تو چیدن و مرتب کردن اتاق خیلی کمکم کرد
      الان هر جا رو نگاه میکنم یاد خاطره ای ازش میفتم و گریه م میگیره
      از یه طرفی میدونم که خیلی دوست داشت موفقیتمو ببینه و تشویقم میکرد و اگه الان درس نخونم اونم راضی نیست
      به نظرتون چیکار کنم که بتونم رو درسام تمرکز کنم چون واقعا فرصتی باقی نمونده و تا الان خوب خوندم و نمیخوام نتیجه زحماتم از بین بره
      این کاملا طبیعیه. منم یازدهم که بودم صبح روزی که امتحان شیمی داشتم، زود بیدار شده بودم داشتم مرور میکردم که خبر آوردن بابابزرگم فوت شده. شاید تا یه هفته یا بیشتر هنوز تو شک باشین ولی کم کم درست میشه. خیلی مهمه که دروس رو حتی دراین شرایط و هرچند کم مرور یا ادامه بدین. چون اگر چند روز فاصله گرفتین دوباره شروع کردن خیلی سخت میشه

    3. Top | #3
      کاربر انجمن

      Tajob
      نمایش مشخصات
      خدارحمتش کنه
      بری کتاب خونه بنظرم بهتر باشه

    4. Top | #4
      کاربر فعال

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      گاهی وقتا خیلی زود دیر میشه... مراقب باش دیرت نشه!

    5. Top | #5
      کاربر فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      سال قبل هم عموی من فوت شد اونم جوون بود بچه اش هنوز بهش بابا نگفته بود ...
      سعی کن تو مراسمات شرکت نکنی روحیت میریزه بهم
      حتما برو جایی خارج از خونتون درس بخون حدالمکان کتاب خونه سالن های مطالعه کنکوری پانسیون اگ گیرت اومد
      نذار زحماتت یک سالت ب هدر بده
      توپ جمع بندی کن
      بازم تاکید میکنم مراسم ها رو نرو با کسی هم خیلی صحبت نکن
      غم اخرت باشه
      الهی ...
      این بنده چه داند که چه می‌باید جُست ؟
      داننده تویی ، هر آنچه دانی ، آن ده ...
      مشاور کنکور سراسری

    6. Top | #6
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Shah1n نمایش پست ها
      سلام
      امیدوارم همه تون حالتون خوب باشه
      چند روز پیش داییم فوت کرد(جوون بود)
      داییمو خیلی دوست داشتم به پیشنهاد اون بود که از دانشگاه انصراف دادم
      الان وقتی میخوام درس بخونم و به کتابا نگاه میکنم گریه م میگیره و نمیتونم درس بخونم
      همین نوروز خونه مونو عوض کردیم و تو چیدن و مرتب کردن اتاق خیلی کمکم کرد
      الان هر جا رو نگاه میکنم یاد خاطره ای ازش میفتم و گریه م میگیره
      از یه طرفی میدونم که خیلی دوست داشت موفقیتمو ببینه و تشویقم میکرد و اگه الان درس نخونم اونم راضی نیست
      به نظرتون چیکار کنم که بتونم رو درسام تمرکز کنم چون واقعا فرصتی باقی نمونده و تا الان خوب خوندم و نمیخوام نتیجه زحماتم از بین بره
      من یه دوستم یکماه قبل کنکور دقیقا روز پدر باباش از یجایی سقوط کرد فوت شد...دوستمم دختره مطمئنا ضربه روحی ک به ایشون وارد شد از شما بیشتره
      اما میدونی تلاش دوستم صدبرابر شد واس کنکور و رتبه رو آورد ک هیچکس انتظارشو نداشت...میدونی چرا؟
      چون مامانش بهش گف: فقط به این فک کن ک بابات چقد خوشحال میشه اگ دخترش پزشک باشه
      دوستم خوند با گریه خوند نه بخاطر خودش خوند تا به باباش بگه به آرزوت رسوندمت هرچند دیر
      میگی داییت باعث خوندنته نه؟ ایشون شاید فوت شدن اما از بین ک نرفتن روحشون هست......شده بخاطر ایشون بخون نذار زحمتاش هدر بره

    7. Top | #7
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      پاسخگو و راهنما

      نمایش مشخصات
      حاجی واسه همه پیش میاد. حالا به طرق مختلف.
      به هرحال دیدن موفقیت صرفا تو این دنیا نیس. از اون دنیا هم قابل دیدنه.
      در صورت تمایل برای "مشاوره خصوصی" پیام بدین.


      مصاحبه کنکور:
      http://forum.konkur.in/thread64595.html

    8. Top | #8
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      خدا رحتمش کنه سعی کن شبا بخونی روز که دیگه نمیشه خوند اونقدر چون مراسم و.... ولی شب جبران کن غم اخرتون باشه

    9. Top | #9
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط anis79 نمایش پست ها
      سال قبل هم عموی من فوت شد اونم جوون بود بچه اش هنوز بهش بابا نگفته بود ...
      سعی کن تو مراسمات شرکت نکنی روحیت میریزه بهم
      حتما برو جایی خارج از خونتون درس بخون حدالمکان کتاب خونه سالن های مطالعه کنکوری پانسیون اگ گیرت اومد
      نذار زحماتت یک سالت ب هدر بده
      توپ جمع بندی کن
      بازم تاکید میکنم مراسم ها رو نرو با کسی هم خیلی صحبت نکن
      غم اخرت باشه
      خیلی ممنون از راهنماییت
      متاسفانه مراسمو مجبورم شرکت کنم
      پدرم نمیتونه شرکت کنه چون سر کاره و کارش جوریه که اگه ولش کنه چند صد میلیون ضرر میکنه
      مجبورم به جای پدرم شرکت کنم چون خیلی از اقوام میان که بجز من کسیو نمیشناسن
      امروزم همکارا و دانش آموزاش اومده بودن که فقط منو میشناختن
      به خاطر شباهت زیادم به داییم خیلیا میان و تسلیت میگن و اکثرا منو میشناسن

    10. Top | #10
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Insidee نمایش پست ها
      خدا رحتمش کنه سعی کن شبا بخونی روز که دیگه نمیشه خوند اونقدر چون مراسم و.... ولی شب جبران کن غم اخرتون باشه
      متاسفانه شب نمیتونم
      چون از بس اینور و اونور میکنم خسته میشم و از صبح تا شب دنبال کارم شبا هم خیلی خسته م و چند شبه که نتونستم بخوابم و چشمام میسوزه از درد

    11. Top | #11
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط sheidaa23 نمایش پست ها
      خدارحمتش کنه
      بری کتاب خونه بنظرم بهتر باشه
      به تازگی فهمیدم دیسک گردن دارم و بعد از هر نیم ساعت یا چهل دقیقه مجبورم کمی به پشت بخوابم تا گردنم استراحت کنه
      آزمونا رو میتونم یه جوری سر کنم چون چند هفته یه باره
      اما مطالعه هر روزه تو کتابخونه سخته برام
      درمان هم نمیتونم بکنم فعلا چون فیزیوتراپی و ... میخواد و دکتر هم گفته فعلا همینجوری تا بعد کنکور سر کنم

    12. Top | #12
      کاربر اخراجی

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      خدا رحمتش کنه
      شاید این حرف من جوری باشی که بگی درک نمیکنی ولی مجبورم بگم
      تو زنده ای که زندگی کنی،مرده ها میمیرن که زندگی نکنند
      میدونم غم بزرگیه ولی نذار این غم ارزوهات رو هم ازت بگیره
      شاید مجبور باشی تو مراسما شرکت کنی ولی هر لحظه که وقت پیدا کردی دروس کوچیک بخون
      مثلا بجای وقتی که میذاری و میایی اینجا سعی کن تاریخ ادبیاتی واژه ای گرامری چیزی که خوندنشون کمتر از ده دیقه ازت وقت میگیره رو بخونی و بعد از اینکه مراسم تموم شد بکوب بخون
      سعی کن با غمش کنار بیای و به این فکر کن که داییت اگه تو رو موفق میدید خوشحال بود یا شکست خورده؟پس تلاش کن
      وقت تنگه امسدوارم هرچی زودتر بیای تو مود مطالعه
      یا حق

    13. Top | #13
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      مدیر برتر

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      اصن منم ناراحت شدم
      خدا بیامرزه
      بگو از محیط دورت کنن چند روز برو بیرون شهر و بیا بعدم بیشتر سعی کن کتابخونه باشی و با دوستی کسی اینا
      اره
      تعریف من همیشه بلوا کنه
      مثه شیطانی که تنها شده

    14. Top | #14
      کاربر فعال

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      یه مشکلی هست...
      سالها بعد که ۴۰_۵۰سالت میشه و فوت داییت واست عادی میشه
      عادت میکنی به نبود داییت...
      اما هیچ وقت نمیتونی به آینده ای که میشد "بهتر" رقمش بزنی عادت کنی...!
      یکم به اون روزا فکر کن!!!
      ۴۰ سالگی به تنها چیزی که فکر میکنی اینه که همش بهونه بود میشد درس خوند... خیلیا خوندن زندگی بقیه رو ببین!
      ولی اگه الان ادامش بدی ۵۰سالگیت دائما با یه حس خوب به داییت فکر میکنی... حتی جایی که هستی هم بهت حس خوبی میده چون پیشنهاد ایشون بوده!

    15. Top | #15
      همکار سابق انجمن
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Shah1n نمایش پست ها
      سلام
      امیدوارم همه تون حالتون خوب باشه
      چند روز پیش داییم فوت کرد(جوون بود)
      داییمو خیلی دوست داشتم به پیشنهاد اون بود که از دانشگاه انصراف دادم
      الان وقتی میخوام درس بخونم و به کتابا نگاه میکنم گریه م میگیره و نمیتونم درس بخونم
      همین نوروز خونه مونو عوض کردیم و تو چیدن و مرتب کردن اتاق خیلی کمکم کرد
      الان هر جا رو نگاه میکنم یاد خاطره ای ازش میفتم و گریه م میگیره
      از یه طرفی میدونم که خیلی دوست داشت موفقیتمو ببینه و تشویقم میکرد و اگه الان درس نخونم اونم راضی نیست
      به نظرتون چیکار کنم که بتونم رو درسام تمرکز کنم چون واقعا فرصتی باقی نمونده و تا الان خوب خوندم و نمیخوام نتیجه زحماتم از بین بره
      سلام من هم امیدوارم حالت خوب باشه و بهترم بشه.
      غم سنگینیه و مشکلش تنها زمانه. هر چیزی با زمان قابل حله اما خوب شما وقت نداری در حال حاضر

      برای همین راهی نیست برات جز دو تا چیز 1. به خودت زمان بده یهو بخودت میای میبینی چند روز شده اصلا یادت نبود. 2. الان که زمان نداری سعی کن بری یه جای دیگه. حالا مراسم ها به کنار سعی کن خونه نباشی بری خونه رفیقت.

      البته هر ادمی یه جوری ه و تنها راهش خودتی که با خودت کنار بیای.

      غم سنگینیه کسی که هم دوستته هم اشنا و هم فامیل و هم حتی داداشت فوت کنه.

      تجربش رو داشتم ولی نه برای کنکور.

      تنها راهش همون زمانه به خودت زمان بده و سعی کن با خودت کنار بیای

      امیدوارم با موفقیتت خوشحالش بکنی

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن