سلام دوستان
اگه وقت دارید شما رو به این چالش و سرگرمی دعوت میکنم و ادامش بدین
لطفا همگی شرکت کنین.
اگه بگن میتونی تو زمان سفر کنی کجا میری؟
سلام دوستان
اگه وقت دارید شما رو به این چالش و سرگرمی دعوت میکنم و ادامش بدین
لطفا همگی شرکت کنین.
اگه بگن میتونی تو زمان سفر کنی کجا میری؟
" دائما یکسان نباشد حال دوران ، غم مخور "- فقط شرکت در تاپیک های درسی.
خودم میرفتم به آینده ببینم چی پیش اومده و اشتباهام ممکنه چی بوده باشه تا وقتی برگشتم اونا رو انجام ندم
" دائما یکسان نباشد حال دوران ، غم مخور "- فقط شرکت در تاپیک های درسی.
برمیگشتم به اون روز کذایی ،
پیش اون دختری که فکر میکرد با قبول شدن سمپاد به همه چی رسیده و دنیا رو به دست آورده ...
دست میکشیدم رو سرش ، بغلش میکردم
نمیذاشتم بره سمت گوشیش ..
بهش میگفتم : عزیزم ، کار تو تازه شروع شده ..
نکن ...
نکن ...
نکن ....
و برمیگشتم سال 1397 تا ببینم آینده ای که همیشه میخواستم بالاخره روبرومه . واضح ، شفاف و قشنگ ..
اول برمیگردم سال ۸۵ و اون حرفی که تو بچگی زدم و تا الانم دارم تاوانشو میدم رو نمیزدم
بعد میرفتم اسفند ۹۴ و هر جوری شده بابابزرگمو مجبور میکردم بره خونشون و آشتی کنن تا حداقل یک بار دیگه هم که شده اونو قبل رفتنش میدیدم
بعدشم میرم ۹۶ و ۹۷ و درست و حسابی درسم رو میخوندم تا رشته ای که دوستش داشتم و میاوردم و اشتباهی رو هم که کردم دیگه اون موقع تکرار نمیکردم
آخرشم میرفتم به ۱۴۰۹ ببینم تو سی سالگیم به چ چیزایی رسیدم و زندگیِ اون موقعم چجوریه *_*
هیچ وقت دلم نمیخاد تو زمان سفر کنم
از الانم راضیم از گذشتمم همینطور نمیگم وضعم خوبه نه اینو نمیگم فعلن قانعم ب همینی ک هستم
اگ میتونستم ب خارج از ایران سفر ابدی میرفتم سفر تو زمان چیه دیگه
الهی ...
این بنده چه داند که چه میباید جُست ؟
داننده تویی ، هر آنچه دانی ، آن ده ...
مشاور کنکور سراسری
واقعاً اگر می شد بر می گشتم به 1383 ... ولی افسوس که نمیشه !
کاش می شد سرنوشت خویش را از سر نوشت
کاش می شد اندکی از تاریخ را بهتر نوشت
کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی
داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشت
ویرایش توسط MYDR : 05 خرداد 1398 در ساعت 13:37
خیلی راجبش فکر کردم
اگه برمیگشتم یه سری کارا رو نمیکردم و با هرکسی هم نشین نمشدم البته اگه اون آدما نبودن منم عقل الانم و نداشتم الان(: واسه واسه هرچیزی باید تاوان داد تا به دستش آورد
برمیگشتم دوسال قبل و بیشتر میخوندم همین!
آیندم میرم تا ببینم پله های که تو ذهنم چیدم میرسه به هدفم ؟!یا توهمه؟!
من اوج شکوه زندگیم وقتی بود ک پنجم ابتدایی بودم
برمیگشتم به وقتی ک مسافرت بودم و صب زود مامانم بیدارم کرد گف تیزهوشان قبول شدی...منم گفتم اوکی بذار بخوابم بعد ظهر پاشدم گفتم مامان خواب دیدم میگی تیزهوشان قبول شدم
اونموقع بهترین روزای زندگیم بود هرچند واس قبولی اونموقع از کنکور بیشتر میخوندمفک کنم سر همون بخش خوندنم دیگ سوخت الانا ک مهمترن نمیخونم
برمیگشتم وقتی وارد مدرسه شدم باز آزمون ثبتنام میکردم میخوندم و بهترین آینده رو برای خودم میساختم
سه سال راهنمایی رو من با بیخیالی و خواب و تلویزیون سوزوندم ک میشد کلی کارا کرد اگ عقل الانمو داشتم
برمیگردم به مهرماه سال 1393 .. سالی که از دبستان وارد متوسطه شدم.. این مسیرو طور دیگه ای طی می کردم..
بیشتر کتاب می خوندم.. بیشتر فیلم خوب می دیدم .. کمتر حرص نمره رو می زدم و کمتر درس می خوندم حتی.. زبانم رو جدی تر می گرفتم.. ورزشمو جدی تر می گرفتم .. کمتر رفیق بازی می کردم .. به جای اینکه زنگای تفریح وقتمو سر حرفای صد من یه غاز دخترا و این که کی به کی پیشنهاد داده و کی با کی رل زده و کی با کی کات کرده تلف کنم .. توی کتابخونه مدرسه میگذروندم این وقتو..المپیاد شیمی و نانو تکنولوژی شرکت می کردم و نهایتا از نوجوونی برای رشد شخصی استفاده می کردم و خودمو برای ورود به جامعه و دانشگاه آماده می کردم.. حیف
واقعا حرفاتون درسته ولی چه بسا بچه و جوان نمیفهمه و وقتی به این سن میرسه میفهمه که بازم هنوز دیر نشده ولی فرصتای طلاییش رفته .
پس فردا به بچه هامونم بگیم میخواد همین کارو بکنه تا خودش تجربش کنه که درست میگفتیم دقیقا مثل خود ما ...
مشکل ما آدما دقیقا همینه که باید تجربه های بزرگترامونو تجربه کنیم
" دائما یکسان نباشد حال دوران ، غم مخور "- فقط شرکت در تاپیک های درسی.
حالا من خودم اگه برمیگشتم عقب ، از رفاهی که در اختیارم گذاشتن سو استفاده نمیکردم ، از راهنمایی آیفون 5 اس نمیگرفتم دستم اینستا و لاین و وایبر نمیرفتم
میفهمیدم وقتم چقدر طلاس ، تو آزمونای آزمایشی شرکت میکردم و فقط درس میخوندم چون وظیفه یه دانش آموز تا موقعی که بره دانشگاه اینه که فقط سرش تو کتاب باشه
خلاصه گذشت ولی از الانم نا راضی نیستم چون در کنار کارایی که کردم همیشه درسمو خوندم ولی با تلاش کمتر
" دائما یکسان نباشد حال دوران ، غم مخور "- فقط شرکت در تاپیک های درسی.
مهمترین دغدغه زندگیم:
برمیگشتم به مهرماه 1385
http://forum.konkur.in/signaturepics/sigpic51091_1.gifیا بدستش بیار
یا
بشین و ببین بقیه چطور بدستش میارن.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)