میرم به سه سال پیش........هعععععععععی..این تنها آرزومه
زمان همیشه و یکطرفه رو ب اینده جاریه. هرچند ک ممکنه روزی سفر ب اینده شدنی باشه ولی سفر ب گذشته امکان پذیر نیست و نخاهد هم شد.
The past is in your head. The future is in your hands
یکی دیگه هم هست ک میگه
The past is in the past.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
سه سال بعد و شروع چالش های جدید
یا
11 سال بعد و شروع چالش های خیلی جدید
به محض این که از یادگرفتن دست بردارید شروع به مردن می کنید
میرم به اون زمانی که خدامیخواست من روبیافرینه اول آیندم رومیبینم بعدش خوب بودیابددوست داشتی بودیانداشتنی
به خدامیگفتم خدایادست نگهدرمن رونندازتون دنیاخیلی بده اونجاجاییه که پدرومادرم وخهرام کهمهمترین ونزدیک ترین
افراخانوادم هستن دلیل99/5درصداشک هایین که وقتی دلم شکست ریختم نفرت من روبه این عذاب که تحمل منم حدی داره خداجون
نگران منی به توقرصه دلم
برمیگشتم به ۱۸ سال پیش .....وقتی اخرین بار مرگ و حیات ما بهم گره خورد...
پدربزرگم تمام وجودم عزیز تر از خودم و همونی که وقتی خیلی حالم بد میشه باهاش دردو دل میکنم....
حداقل کاش بفهمم بودنشو ...
دلم براش تنگه ۱۸ سال گذشته اما بیشتر از هرکسی تو زندگیم دوسش دارم....
25 : 32 : 13 : 00
دوس دارم به یکی دوسال اینده برم
در ارامش بدون استرس بدون دغدغه اوج هیجان
اون جوری ک دلم میخاد باشم نه الانی که هستم ...
ههههی
آه ای یقین یافته بازت نمی نهم !
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)