خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 4 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 47
    1. Top | #16

      نمایش مشخصات
      baba ashshshshsheeeeeeeeeghgh...............

    2. Top | #17
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      واقعا عالی توضیح دادین و مثالام خیلی جالبن
      http://www.8pic.ir/images/43234048140810718855.jpg


      چــ تقدیرے از ایـטּ بهتـــر کــاز عشــق تــو میمیرم ...

    3. Top | #18
      sbm

      نمایش مشخصات
      آخه دلبران محترم چرا قلب عاشقان خودتون رو می شکنید؟!


      از تو بگذشتم و بگذاشتمت، با دگران
      رفتم از کوی تو لیکن، عقب‌سر، نگران
      ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
      تو بمان و دگران، وای به حال دگران…!
      (شهریار)


      .
      از خدا بخواین بهم آرامش بده چون واقعا بهش نیاز دارم
      واقعا....

    4. Top | #19
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات
      بعله!
      با تشکر از SaRa.b.m
      نوبتی یم باشه نوبتو دودستی تخدیم می کنیم به:
      محمد حسین بهجت تبریزی، شهریار عزیز!
      پیر عشق و شوریدگی!
      بمیرم واسه اون دلِ تیککه پاره ت استاد!
      چیا که به سرت نیومد!
      چی کشیدی تو اون سرما!
      چیا دیدی..
      چیا شنیدی
      به چه روزی افتادی اَ دست این معشوق لعنتی!
      ینی چه شود پل صراط!
      جُف پا بری تو چِشِش کم رفتی استاد!!!
      بگو عزیز
      بگو استاد
      بگو
      دو بیتشو که به SaRa.b.m گفتی!
      باقیشم به ما بگو!
      بگو بذا بچه های انجمنم سیری کنن امشب تو وادی واسوخت!
      بخوان بزرگمرد!
      بخوان که فیضی ببریم امشب!
      بخوان از آن زبان گهربار!




      از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
      رفتم از کوی تو، لیکن عقب سر نگران
      ما گذشتیم و گذشت آن چه تو با ما کردی
      تو بمان و دگران، وای به حال دگران!
      می روم تا که به صاحب نظری بازرسم
      محرم ما نبوَد دیده‌ی کوته نظران
      دلِ چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند
      که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بیخبران
      دل من دار که در زلف شکن در شکنت
      یادگاری ست ز سر حلقه‌ی شوریده سران
      گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
      لاله رویا، تو ببخشای به خونین جگران
      رهِ بیداد گران، بختِ من آموخت ترا
      ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران؟
      سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
      کاین بود عاقبت کار جهان گذران
      شهریارا غم آوارگی و دربه دری
      شورها در دلم انگیخته چون نوسفران




      ـــــــــــــــــــــــــ ـــ

      دوستان عزیز، خیرات یادشون نره.
      اصن کم کم باید یه تاپیک بزنیم صدقه های بخش واسوختو جم کنیم!
      نذورات زیاده، این طوری نمیشه!
      بعدشم که برادرا خواهرا ..
      مبلغ، قابل توجه باشه!
      سنگین کار کنین لطفا!
      واسوخت استاد جانانه بود خداییش.
      من که همین الان صدقه رو کنار گذاشتم به نیت استاد!
      همین جا رو کیبورد گذاشتم که یادم نره!
      ینی یه ابسیلون اگه این معشوقِ از خدا بیخبر (به قول خودِ استاد) وجدان داشته باشه ها،
      الان باید ذوب شده باشه از عذاب وجدان!
      نداره که،
      نداره!
      نـَ دا ره!






      همه لطف خداست.
      ویرایش توسط mahdi nazari : 27 مهر 1392 در ساعت 03:06

    5. Top | #20
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      از شاعری که روزگار را با اندوه و سختی و تنگدستی و تنهایی گذراند
      از وحشی دیار بافق...

      از سر کوی تو با دیده تر خواهم رفت

      چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت


      تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت

      گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت


      نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت

      نیست بازآمدنم باز اگر خواهم رفت


      از جفای تو من زار چو رفتم ، رفتم
      لطف کن لطف که این بار چو رفتم ، رفتم



      چند در کوی تو با خاک برابر باشم
      چند پا مال جفای تو ستمگر باشم


      چند پیش تو ، به قدر از همه کمتر باشم

      از تو چند ای بت بدکیش مکدر باشم


      می‌روم تا به سجود بت دیگر باشم

      باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم


      خود بگو کز تو کشم ناز و تغافل تا کی
      طاقتم نیست از این بیش تحمل تا کی


    6. Top | #21
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      یعنی دوستتون دارم با این همه درس و کتاب و زمان کم بازم حوصله ی فک کردنبه این چیزا رو دارید
      زندگی هدیه خداوند به شما و نحو ه ی زندگی هدیه شما به خداوند

    7. Top | #22
      کاربر انجمن

      Halam-Bade
      نمایش مشخصات
      بسیار لذت بردیم استاد

    8. Top | #23
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      حالا فهمیدم شما توضیحات کادر قرابت رو نوشتین نه آقای نجات شجاعی -_-

    9. Top | #24
      کاربر باسابقه
      مدیر برتر

      نمایش مشخصات
      ماشالا اقای نظری چقدر اهل دل بودن!
      جاشون خالیه...

    10. Top | #25
      کاربر انجمن

      Halam-Bade
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Doctor نمایش پست ها
      از شاعری که روزگار را با اندوه و سختی و تنگدستی و تنهایی گذراند
      از وحشی دیار بافق...

      از سر کوی تو با دیده تر خواهم رفت

      چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت


      تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت

      گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت


      نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت

      نیست بازآمدنم باز اگر خواهم رفت


      از جفای تو من زار چو رفتم ، رفتم
      لطف کن لطف که این بار چو رفتم ، رفتم



      چند در کوی تو با خاک برابر باشم
      چند پا مال جفای تو ستمگر باشم


      چند پیش تو ، به قدر از همه کمتر باشم

      از تو چند ای بت بدکیش مکدر باشم


      می‌روم تا به سجود بت دیگر باشم

      باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم


      خود بگو کز تو کشم ناز و تغافل تا کی
      طاقتم نیست از این بیش تحمل تا کی

      محشر بود ایول

    11. Top | #26
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mahdi nazari نمایش پست ها
      از جناب صائب تبریزی
      از استادای مسلم واسوخت.
      ببین چی کار کرده!
      روحش شاد!!



      کاري مکن که رو به در آسمان نهم
      هر تير ناله اي که بود در کمان نهم


      کاري مکن که پا کِشم از آستان تو
      داغ صبوريي که ندارم به جان نهم

      کاري مکن که بدعت وارستگي ز عشق
      من در ميان سلسله ی عاشقان نهم

      کاري مکن که نيم شب از رخنه ی قفس
      راه گريز پيش دل ناتوان نهم

      کاري مکن که راز جگرسوز داغ را
      با مرهم حرام نمک، در ميان نهم!

      انصاف نيست کز چمنت بعد صد بهار
      بي برگ سبز رو به در آشيان نهم

      آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
      دل بر گرفته رو به صف نيکوان نهم



      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــ

      این تیککه ی آخر (رو به صف نیکوان نهم) رو داشتین؟
      ینی همون: تو نباشی، صد تا دیگه!

      کُشت ینی جناب صائب، معشوقو.
      دستش درد نکنه!

      این یه شعر ِ سر تا پا واسوخت بود.
      جا افتاد؟؟؟

      فاتحه برا صائب فراموش نشه!

      خیلی دلم براتون تنگ شده

    12. Top | #27
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      عشق و عاشقی همون تو کتابای ادبیات و فیلما بمونه بهتره !!!!!! ممنون از اقای نظری !

    13. Top | #28
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      واییییی چه خوشگل
      اصلا می‌دانی چیست ؟!

      من خدا را در بین فرمول های فیزیک یافتم !
      من خدا را در بین مسائل شیمی یافتم ! در بین مفاهیم ژنتیک !
      خبری از خدا نبود در کتاب دینی هایم !
      خدا را بیاب . . .
      نه در بین نماز های شبت ...
      بلکه در بین شب بیداری هایت برای علم اموزی ...

    14. Top | #29
      کاربر باسابقه
      مدیر برتر

      نمایش مشخصات
      مکتب واسوخت بعد از سعدی ایجاد شد ولی خب سعدیم گله از معشوق داشته


      آه سعدی اثر کند در سنگ
      نکند در تو سنگدل اثری
      سنگ را سخت گفتمی همه عمر
      تا بدیدم ز سنگ سختتری

    15. Top | #30
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      یه نمونه عالی از واسوخت ...

      نخل نوخیز گلستان جهان بسیار است
      گل این باغ بسی سرو روان بسیار است

      جان من همچو تو غارت گر جان بسیار است
      ترک زرین کمر موی میان بسیار است ...

    صفحه 2 از 4 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن