تاحالا شده به خودت بیای و از خودت بپرسی .. آیا این مسیری که درش هستم، همون چیزیه که واقعا می خوام؟
آیا اصلا می دونید که واقعا چی می خواید ؟ از این زندگی ؟ از خودتون ؟
به دنبال چی هستین ؟
به این فکر کردین که ایا این رشته ای که دارید براش درس می خونید و وقت می زارید و فی الواقع عذاب می کشید و جوانی و نوجوانیتون رو ( که حقیقتان ، دیگه هیچ وقت هم بر نمی گرده.. و همین یک باره ) پاش میزارید ، چیزیه که خودتون از ته قلبتون آرزوش رو دارید .. یا در اصل چیزیه که شرایط جامعه و جبر جغرافیایی می طلبه ؟
یا شاید هم برآورده کردنِ آرزوی محقق نشده ی پدر یا مادرتونه.. که محقق کردنش به شما به ارث رسیده ...
تاحالا شده به خودتون بیاید و حس کنید خودتون رو نمی شناسید ؟
نمی دونید چی واقعا خوشحالتون می کنه ؟ دلتون می خواد واقعا چی کاره باشید ؟
تاحالا شده به پوچی برسید ؟
تاحالا شده در عنفوان جوانی حس کنید واقعا سردرگمید ؟ حس کنید که گم شدین ؟
تاحالا شده مثل الانِ من انقدر ندونید که چرا و چطور ؟ : )
تاحالا شده که حس کنید زمانِ زیادی رو از دست دادید.. که دیگه کاریش نمیشه کرد...
اگه این بازه رو رد کردین .. چی بهتون خیلی کمک کرد ؟ آرزو می کردین اون موقع یکی باشه که بهتون دقیقا چی بگه ؟
پیشاپیش از تمام کنکوری های به دنبالِ ذره ای انگیزه معذرت می خوام بابت تایمینگِ بد برای نوشتن این تاپیک...