خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8
    1. Top | #1
      در انتظار تایید ایمیل

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات

      شناور در دنیایی سیاه مثل شب ، به نام پوچـی

      تاحالا شده به خودت بیای و از خودت بپرسی .. آیا این مسیری که درش هستم، همون چیزیه که واقعا می خوام؟
      آیا اصلا می دونید که واقعا چی می خواید ؟ از این زندگی ؟ از خودتون ؟
      به دنبال چی هستین ؟
      به این فکر کردین که ایا این رشته ای که دارید براش درس می خونید و وقت می زارید و فی الواقع عذاب می کشید و جوانی و نوجوانیتون رو ( که حقیقتان ، دیگه هیچ وقت هم بر نمی گرده.. و همین یک باره ) پاش میزارید ، چیزیه که خودتون از ته قلبتون آرزوش رو دارید .. یا در اصل چیزیه که شرایط جامعه و جبر جغرافیایی می طلبه ؟
      یا شاید هم برآورده کردنِ آرزوی محقق نشده ی پدر یا مادرتونه.. که محقق کردنش به شما به ارث رسیده ...
      تاحالا شده به خودتون بیاید و حس کنید خودتون رو نمی شناسید ؟
      نمی دونید چی واقعا خوشحالتون می کنه ؟ دلتون می خواد واقعا چی کاره باشید ؟
      تاحالا شده به پوچی برسید ؟
      تاحالا شده در عنفوان جوانی حس کنید واقعا سردرگمید ؟ حس کنید که گم شدین ؟
      تاحالا شده مثل الانِ من انقدر ندونید که چرا و چطور ؟ : )
      تاحالا شده که حس کنید زمانِ زیادی رو از دست دادید.. که دیگه کاریش نمیشه کرد...
      اگه این بازه رو رد کردین .. چی بهتون خیلی کمک کرد ؟ آرزو می کردین اون موقع یکی باشه که بهتون دقیقا چی بگه ؟
      پیشاپیش از تمام کنکوری های به دنبالِ ذره ای انگیزه معذرت می خوام بابت تایمینگِ بد برای نوشتن این تاپیک...

    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      بله حس کردم..زیاد هم حس کردم
      ولی یاد گرفتم خودمو سریع ازش خارج کنم..چون این فکرا واقعیت ماجرا نیست.و موندن توی این حسو حال تورو به یه روند منفی و باتلاق مانند میکشونه و تورو به قهقرا میبره
      میدونی چرا؟
      چون ما از الانمون لذت نمیبریم..چون غرق در گذشته و اینده ایم..چون واسه خوشحالی منتظر یه اتفاق ایم..و چون شک داریم...به خودمون ..به مسیرمون به توانایی هامون
      اره درسته یه بخشیش اینه به سمت چیزایی میریم که ندای قلبی ما نیستن..یه رشته خاص..یه کار خاص..یه فرد خاص.. و این خیلی بده
      وکاریشم نمیشه کرد ..
      کاری که دلت میگه رو انجام بده
      همین

    3. Top | #3
      در انتظار تایید ایمیل

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط SinaAhmadi نمایش پست ها
      بله حس کردم..زیاد هم حس کردم
      ولی یاد گرفتم خودمو سریع ازش خارج کنم..چون این فکرا واقعیت ماجرا نیست.و موندن توی این حسو حال تورو به یه روند منفی و باتلاق مانند میکشونه و تورو به قهقرا میبره
      میدونی چرا؟
      چون ما از الانمون لذت نمیبریم..چون غرق در گذشته و اینده ایم..چون واسه خوشحالی منتظر یه اتفاق ایم..و چون شک داریم...به خودمون ..به مسیرمون به توانایی هامون
      اره درسته یه بخشیش اینه به سمت چیزایی میریم که ندای قلبی ما نیستن..یه رشته خاص..یه کار خاص..یه فرد خاص.. و این خیلی بده
      وکاریشم نمیشه کرد ..
      کاری که دلت میگه رو انجام بده
      همین
      حتی نمیدونم دلم چی میگه... صداشو نمی شنوم

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      خلاصه نداره بخونیم؟ خیلی طولانیه
      خدا همیشه انلاینه ... کافیه دلت رو بروز رسانی کنی... اون موقع می بینی ک در تک تک لحظات کنارت بوده و هست و خواهد بود...

    5. Top | #5
      در انتظار تایید ایمیل

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Nrs_Md نمایش پست ها
      خلاصه نداره بخونیم؟ خیلی طولانیه
      عجب..

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط r.sh نمایش پست ها
      حتی نمیدونم دلم چی میگه... صداشو نمی شنوم
      میگن ندای دلت از وقتی دنیا میای کنار گوشت زمزمه میکنه
      تا وقتی که بهش برسی ..اگه بیشتر بهش توجه کنی قوی تر میشه و تورو بی قرار تر میکنه
      ولی اگه بهش توجه نکنی و منحرف شی ضعیف و ضعیف تر میشه ...اون وقت احساس سردر گمی داری...شاید ضعیف شده ولی نابود نمیشه
      قطعن میدونی چی میگه..ولی به یکمی خلوت نیاز داره..وقت بذار..
      خودت وخودت ببین چند چندی با خودت

    7. Top | #7
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      خوندم حرفاتو و سراسر آشفته بودن خودمو توش دیدم، نمیتونم مثل قدیما ورزش کنم، کسی رو دوست داشته باشم و شبکه اجتماعی داشته باشم چون باید قبلش کنکور بدم، نمیتونم کنکور بدم چون باید قبلش 21 ماه لعنتی خدمت که هر روزش عذاب آوره بگذرونم، این که هم کنکوری باشی هم سرباز، هر روز هجوم افکار عذاب آور، ادا بازی های ارتش و سازمان سنجش لعنتی هر روز بره توی مخت، یک زمان فکر میکردم خیلی بدبختم که بعضی وقتا گریه میکنم، ولی الان فهمیدم اونا روزای خوشم بوده چون حداقل راحت گریه میکردم ولی الان فقط قفل میکنم روی یک جا و غرق میشم توی یک ناراحتی خیلی عمیق و خفه کننده

      خب تاپیکت باعث شد امشب یکم بتونم بنویسم از زندگیم، طبق معمول هم هیچ حس خاصی ندارم بجز ناراحتی خیلی عمیق که حتی نمیتونم با یک ذره اشک خالیش کنم، واقعا نمیدونم چرا اینجوری شدم، همینجوری بی دلیل اینجا یکم نوشتم، خیلی خیلی خیلی خواهش میکنم کسی نقل نگیره و سعی نکنه امید بده بهم چون میدونم بچه های اینجا خیلی لطف دارن و سعی میکنن کمک کنن، ولی واقعا واقعا اصلا حوصله حرف زدن با کسیو ندارم چه تو دنیای واقعی چه مجازی

      I've been lost for so long
      I forgot i could be found
      I've been holding my breath
      For the Axe to come down

    8. Top | #8
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      عزیزم این سوالا و سردرگمی طبیعیه برا سن و سال ما
      بد هم نیستن یه جور جهت یابی برا آیندست
      اولش ممکنه اذیت کنه ولی اگه ادم با خودش رو راست باشه مسیرشو پیدا میکنه

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. با رتبه 1500 میشه دبیری شهید رجایی قبول شد؟!(اضطراری لطفا راهنمایی کنید)
      توسط MohammadMahdi14 در انجمن رتبه مورد نیاز قبولی در رشته و دانشگاه
      پاسخ: 11
      آخرين نوشته: 03 مهر 1401, 02:28
    2. پاسخ: 9
      آخرين نوشته: 22 دی 1396, 10:12
    3. ???درخواست راهنمایی برای «امتحانات نهایی سوم» - معرفی کتاب؟؟؟
      توسط Sleeplife در انجمن امتحانات سال یازدهم
      پاسخ: 10
      آخرين نوشته: 18 شهریور 1395, 09:04
    4. پاسخ: 27
      آخرين نوشته: 31 خرداد 1395, 23:12
    5. dvd بخرم نخرم؟؟!!! بچه هایی ک دارید لطفا راهنمایی
      توسط طراوت در انجمن فیلمهای کمک آموزشی
      پاسخ: 12
      آخرين نوشته: 18 اردیبهشت 1393, 20:22



    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن