خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 31
    1. Top | #16
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      پاسخگو و راهنما

      نمایش مشخصات
      یه چیزی میگم. همیشه آویزه گوشتون کنین.

      تلاشتون مستقل از نتیجه باشه!

      اینکه بگید چن درصد میزنین درس هارو, رتبتون چند میشه, کجا قبول میشین همه و همه افکار بلااستفاده و صرفا استرس آوری هستن.
      رتبه یک قلم چی اگه شب قبل کنکور یه اتفاق واسش بیفته 100 هزارم نمیشه
      چه رتبه های متوسطی توی آزمون های آزمایشی داشتیم که یهو کنکورو حتی شانسی! خوب دادن و رتبشون عالی شده
      و...
      بقران حتی یه نفرم قبل اینکه نتایج بیاد نمیدونه رتبش چن میشه و چه اتفاقی میفته شمام جز همین دسته اید دیگه!

      پس لطفا تمام تلاش رو بکنین سوای از اینکه من چی میشم چی قبول میشیم چه اتفاقی میفته و غیره. اگه تمام تلاشتونو حتی توی وقت باقی مانده بکنین(با رعایت اصول, صد البته) هرچیزی بیارید اقلا حسرت این وقت رو نمیخورید و میگید با خودتون که "من نهایت تلاشم همین بود! بقیش از دستم خارج بود."
      اما اگه تلاشتونو نکنین, مطمئن باشید بعدا با خودتون میگید "حالا قبلش هیچ,من چرا از اون ماه به بعد رو نخوندم؟" و همش حسرت میخورین.

      یه نکته دیگه, دائم یکسان نباشد حال دوران!
      قرار نیس چون الان سختی میکشید همیشه سختی بکشید.
      در صورت تمایل برای "مشاوره خصوصی" پیام بدین.


      مصاحبه کنکور:
      http://forum.konkur.in/thread64595.html
      ویرایش توسط WickedSick : 07 بهمن 1397 در ساعت 14:51

    2. Top | #17
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط WickedSick نمایش پست ها
      یه چیزی میگم. همیشه آویزه گوشتون کنین.

      تلاشتون مستقل از نتیجه باشه!

      اینکه بگید چن درصد میزنین درس هارو, رتبتون چند میشه, کجا قبول میشین همه و همه افکار بلااستفاده و صرفا استرس آوری هستن.
      رتبه یک قلم چی اگه شب قبل کنکور یه اتفاق واسش بیفته 100 هزارم نمیشه
      چه رتبه های متوسطی توی آزمون های آزمایشی داشتیم که یهو کنکورو حتی شانسی! خوب دادن و رتبشون عالی شده
      و...
      بقران حتی یه نفرم قبل اینکه نتایج بیاد نمیدونه رتبش چن میشه و چه اتفاقی میفته شمام جز همین دسته اید دیگه!

      پس لطفا تمام تلاش رو بکنین سوای از اینکه من چی میشم چی قبول میشیم چه اتفاقی میفته و غیره. اگه تمام تلاشتونو حتی توی وقت باقی مانده بکنین(با رعایت اصول, صد البته) هرچیزی بیارید اقلا حسرت این وقت رو نمیخورید و میگید با خودتون که "من نهایت تلاشم همین بود! بقیش از دستم خارج بود."
      اما اگه تلاشتونو نکنین, مطمئن باشید بعدا با خودتون میگید "حالا قبلش هیچ,من چرا از اون ماه به بعد رو نخوندم؟" و همش حسرت میخورین.

      یه نکته دیگه, دائم نباشد حال دوران!
      قرار نیس چون الان سختی میکشید همیشه سختی بکشید.

      دائما یکسان نباشد حال دوران...

      یه عدد پشت کنکوری سابقم،دانشجو طبابت امروز

      .................
      رفقای گل انجمن
      میتونید سوالای مشاوره ای تونو تو پ.خ ازم بپرسید
      تا جایی که وقت اجازه بده همه رو جواب میدم

      ...................

      مشاوره و برنامه ریزی کنکور
      از صفر مطلق تا رتبه برتر
      ...........
      این شما نیستید که رویاتونو‌ انتخاب میکنید!
      این رویای شماست،که انتخابتون‌ کرده...

    3. Top | #18
      کاربر انجمن

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      چطور هرچی توو ذهن من بود اینجا نوشتی؟
      آخ ک چقدر شبیهیم محمدی

    4. Top | #19
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      پاسخگو و راهنما

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mbt.danial نمایش پست ها
      دائما یکسان نباشد حال دوران...
      جا موندش :/
      در صورت تمایل برای "مشاوره خصوصی" پیام بدین.


      مصاحبه کنکور:
      http://forum.konkur.in/thread64595.html

    5. Top | #20
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Dr.nooshin نمایش پست ها
      چطور هرچی توو ذهن من بود اینجا نوشتی؟
      آخ ک چقدر شبیهیم محمدی
      راستش قبل این تاپیک فکر نمیکردم کسی مثل خودم پیدا بشه.البته هنوزم فکر نکنم باشه چون من جوونیمو از دست دادم.

    6. Top | #21
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      راستش قبل این تاپیک فکر نمیکردم کسی مثل خودم پیدا بشه.البته هنوزم فکر نکنم باشه چون من جوونیمو از دست دادم.
      مگه چند سالتونه ؟!!!
      شرایط من از شما بدتره ولی من همه موانع ذهنیمو برای همیشه دفن کردم ...

    7. Top | #22
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط FaezehArvin نمایش پست ها
      مگه چند سالتونه ؟!!!
      شرایط من از شما بدتره ولی من همه موانع ذهنیمو برای همیشه دفن کردم ...
      تقریبا25.خیلی خوبه ذهنتونو ازاد کردید منم دارم تلاش میکنم ولی خب اشتباهات زیاده.تقاصشم سنگین

    8. Top | #23
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      تقریبا25.خیلی خوبه ذهنتونو ازاد کردید منم دارم تلاش میکنم ولی خب اشتباهات زیاده.تقاصشم سنگین
      می تونم بپرسم چرا شما اینقدر اصرار به دانشگاه رفتن دارید؟ واقعا علاقه شما دانشگاه رفتنه؟ شاید شما در زمینه های کسب و کار، بازار، سهام بورس و...خیلی موفق بشید. تنها منبع کسب دانش و مهارت، دانشگاه نیست. خیلی ادم های موفق و میلیاردر دانشگاه نرفتن یا بعد از چند ترم از دانشگاه بیرون اومدن.

    9. Top | #24
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Accident نمایش پست ها
      می تونم بپرسم چرا شما اینقدر اصرار به دانشگاه رفتن دارید؟ واقعا علاقه شما دانشگاه رفتنه؟ شاید شما در زمینه های کسب و کار، بازار، سهام بورس و...خیلی موفق بشید. تنها منبع کسب دانش و مهارت، دانشگاه نیست. خیلی ادم های موفق و میلیاردر دانشگاه نرفتن یا بعد از چند ترم از دانشگاه بیرون اومدن.

      حرفتون کاملا درسته.خب من سوابق تحصیلی خوبی ندارم.تا دوم دبیرستان خوب بودم.بعدش افت کردم.یکی از نقاط قوتم زیست و ریاضی بود ولی نخوندم .یجایی تو همین تاپیکا تعریف کردم چجوری به این وضعیت دچار شدم.سال 93 رفتم سرکار.وضعیتمم رو به پیشرفت بود.ولی واقعا علاقه ای نداشتم.یعنی با اینکه تنها بودم همه چی به میل خودم بود ولی انگار تبعید بودم.بعد دوسال تازه دخل و خرجم جور میشد.یعنی دوسال از جیب خرج کردم تا تو اون شغل استاد شدم در حد شهر خودم.چندتا راه برای پیشرفت داشتم.مثلا اینکه خودم همونجوری ادامه بدم حقوقم بد نبود.یا برم شهرای بزرگ تجربه بیشتر کسب کنم برای بعدو....ولی خب بازم از وضعیت راضی نبودم.خونوادمم نقش زیادی تو این حال من داشتن.مشخص بود که ترک تحصیل من قابل هضم نیست براشون.تو اون دوسال من بازم کتاب میبردم که وقتی که بیکارم بخونم.ولی اصلا نشد که بخونم.ینی 8صبح میرفتم سرکار تا هشت شب بعضا تا ده شب.ی شب نشد بدون خیال کنکور بخوابم.ولی رویای بدون تلاش رویا میمونه.حتی اون دوسالم رفتم سرجلسه کنکور.بعد کنکور 95 تصمیم گرفتم همه چیو ول کنم و بخونم.خیلی امیدوار بودم ب نتیجه گرفتن.همه اطرافیانم از جمله خونواده <<که میدونستم حسرت نخوندن منو میخورن>>مخالف بودن.ولی ی مقدار پس انداز داشتم خرج کتاب و ازمون کردم دیگه تو کار انجام شده قرارشون دادم.شروع کردم به خوندن.با تراز4300شروع شد.من کلا تو باغ نبودم.معدلمم با چند بار مردود شدن بزور رسیده به11.انصافا اوایل خوب میخوندم هیچیم نمیفهمیدم ولی ول کن نبودم.درسارو از صفر و منفی شروع کردم.تا جاییکه آبان زیست و دینی و فیزیک اول و شیمی دوم و اینارو خوب اومدم جلو تقریبا همه رو 60 به بالا میزدم برا منیکه صفر بودم بد نبود.ترازم شد 5400.دیگه بعدش تنبلی شروع شد.همش میگفتم من ریاضی نمیفهمم زبان و استو کیومتری نمیفهمم تا جاییکه دیگه اصلا سمت کتاب نمیرفتم.همش دنبال این بودم سریع یاد بگیرم.دوسه جلسه رفتم کلاس تک و تنها خیلی زمانبر بود.بعد تبلیغ موسسات دیدم و کاری که نباید میشد شد.اول دوتا مبحث سفارش دادم انصافا از کلاسیکه خودم میرفتم بهتر بود.اشتباه من اینجا بود هرچی داشتن و نداشتن بهم انداختن.کلی هزینه رو دستم اومد.دیگه راه برگشتیم نبود.کاملا بعدش خشک و بی روح شدم.حتی دی وی دیارم نگاه نمیکردم.ساعت مطالعم شد صفر.بعد همه چی دوباره صفر شد.بعد ی مدت دوباره زیست و دینی و اینارو شروع کردم به خوندن.ولی دیگه مثل اول نشدم.انگار بی روح فقط برای وقت کشی میخونم.اوایل با اینکه ده بار میخوندم بعد میفهمیدم چی به چیه ولی لذت بخش بود برام.اون سال که کنکور 96 میشد روتموم شده میدونستم.و صد درصد مطمئن بودم دیگه نمیتونم کنکور شرکت کنم چون نه پس انداز داشتم نه حمایت خونواده رو.ماه اخر ی کم بهتر خوندم ولی دیگه کار از کار گذشته بود.سال 96 بهترین درصم زیست بود با60درصد در عوض ریاضی فیزیک صفر.شیمیم فقط سال دوم و جواب دادم.قول رتبه زیر هزار داده بودم و بازم بعد چندسال پدر مادرمو نا امید کردم.ی بازنده کامل بودم.کارو پولیم نداشتم.اصلا راه برگشتی نبود.کلی فکر کردم و برنامه ریزی کردم که بتونم شرایط فراهم کنم برای کنکور 97.بعد کلی حرف و از خوبیای اینده گفتن.اگه قبول بشم چی بشه وو واینکه زیستم خوبه حیف و از این حرفا.هم خودمو گول زدم هم اطرافیان رو.متاسفنه منم خیلی بی جنبم.و کامل گرا.خب قطعا هرکسی این عادتارو داشته باشه تو هیچ زمینه ای موفق نمیشه.من برای کنکور 97 برحسب اتفاق به اینترنت وصل شدم و درگیر حواشی شدم که باورش هنوزم برای خودم هضم نمیشه.بدون اینکه حتی یک ورق مطالعه داشته باشم وحتی بدون اینکه فعالیت دیگه ای داشته باشم مثلا برم گردش یا تفریح و اینا سال 96 و97 رو تموم کردم.دیگه پای آبرو وسط راه برگشتی نداشتم و حتی نمیدونستم چیکار کنم.سرخورده.و نارحت از این همه فرصت سوزی.هر دقیقه با خودم درگیر بودم.هیچ راهی بنظرم نمیرسید اگر مادرم میفهید با خودمو زندگیم و امیداشون چیکار کردم تحمل نمیکرد هر اتفاقی ممکن بود.جوابا اومد به هیچکس نگفتم فقط گفتم یا برمیگردم یا تا رتبه خوب نیارم انتخاب رشته نمیکنم.دیگه اب از سر من گذشته بود.هدفم فقط این بود بدون دردسر از این مخمصه بیام بیرون.اینبار برخلاف اولش همه گفتن باید بخونی و ادامه بدی.البته اولش گفتن انتخاب رشته کن منم میدونستم رسوایی پشتشه گفتم نه یا کلا ترک تحصیل یا رتبه زیر هزار. دیدن از خر شیطون پایین نمیام گفتن خرج ملیونی کردی ولش نکن.ولی من میدونستم دیگه نمیتونم.معتاد نت و تلگرام شده بودم.فقط به امید یه جرقه نشستم به خودم گفتم شاید شروع کردی دوباره.هیچ خبری نبود تا الان تازمستون.بعد یسال و نیم دست و پا شکسته بگیر نگیرو نا منظم شروع کردم.ولی راستش انقدر خود زنی میکنم.انقدر خودمو سرزنش میکنم که فکر نمیکنم حتی رتبه یک شدن هم خوشحالم کنه.درسته رتبه خوب نیاوردم ولی واقعا میدونم خیلی از پشت کنکوریا وارد حاشیه میشن و حذف میشن.راه قبولی تو کنکور پیچیده نیست.همه بلدن ولی کسی موفقه که عمل کنه.از هر درس چنتا منبع داشتن موفقیت نمیاره.وقتی موفقی که مثل نفس کشیدن مثل لذت بردن از غذا وقتیکه گشنته .بری سمت کتابا.فقط ادعا نداشته باشی عمل داشته باشی.مهر و ماه و تخته سیاهو گاج تفاوت چندانی ندارن بخدا شاید مدل گفتنا فرق کنه ولی الان همه میدونن چ منابعی بدرد بخوره ولی باز افرادی مثل من تا اخرین روز به امید اینکه شاید با خرید منبع جدید ی تکونی به خودشون بدن باز دنباال منبع میگردن.متاسفانه خیلیا هم دارن از اب گل الود ماهی میگیرن.افرادی مثل من کلا داریم نون و اب اینارو از جیب خونواده هامون میدیم.حرف برای گفتن زیاده.منم که جاییو جز اینجا واسه حرفیدن ندارم.ولی میدونم خیلیا هستن یخ زدن.دوس دارن بخونن ولی نمیخونن.ومتاسفانه خیلیامون همینجوری تا آخر حسرت به دل میریم جلو.هر یکسال اندازه ده سال از درون خودمونو بخاطر کم کاری.بخاطر اجبار بخاطر بی علاقه بودن و...شکنجه میدیم.ایشون راست میگن.من میتونستم کار کنم پولدار بشم ولی واقعا خیلی سخته همه چی داشته باشی ولی احساس کنی تو زندانی.شاید من علاقه ای به پزشکی ندارم ولی ما ایران زندگی میکنیم من نمیتونم عاشق حیات وحش باشم نمیتونم عاشق کامپیوتر و مستندسازی باشم یعنی عاشقم باشم وقتی بها ندن منزوی میشی.خب ادم مجبور میشه برای رسیدن به چیزاییکه دوس داره کارایی رو انجام بده که دوست نداره.منم دوست ندارم کنکور بدم ولی دوست دارم وارد فضاهای علمی بشم .شاید دوست ندارم پزشک بشم ولی عاشق مباحث بیولوژی و تدریس زیستم.ولی راهی بجز کنکور وجود نداره.اینا فقط مثال بود.منظورم اینه تا خودتو نشناسی نمیشه فهمید چی باعث پیشرفت میشه چی نمیشه.متاسفنه فقط با ازمون و خطا میفهمییم علایقمون چیه.واین ریسکشو بالا میبره.خیلیا میرن پزشکی بخونن فقط به فکر اسمشن.به فکر پولشن.خیلیام هستن واقعا اون همه اطلاعات ازبدن انسان و ...بهشون شوق و اشتیاق میده.این بحث علاقه رو میشه از چندین جهت از چندین دیدگاه باهاش بازی کرد.ی پسر یا دختر 18ساله که هیچ مهارتی که هیچ فعالیتی تو دوران 18سالگیش بجز ضرب و تقسیم و حفظ کردن ی سری چرندیات نداشته انتظار داری چجوری خودشو علایقشو بشناسه؟تعداد انگشت شماری هستن که از همون اول علاقشونو پیدا میکنن و واقعا پیشرفتم میکنن.ولی الباقی فقط شنیدن برو دانشگاه فقط شنیدن کنکور بده رشته تاپ قبول شو چمیدونم برو تجربی کار فقط تو رشته تجربی هست.اینجوری میشه که همه میوفتن دنبال کنکور.کسی نمیره مکانیکی یاد بگیره مگر اینکه مجبور بشه.وقتی مجبور شد 12 سال درس خوندنش به هدر میره.حالا بعد 12سال چرندیات خوندن میفهمه چ غلطی کرده از اول نرفته مکانیکی میفهمه عاشق این کاره و پیشرفت میکنه.ولی شاید برعکس شد میگه بدترین شغله دنیاس ولی دیگه مجبوره.زورکی ادامه میده این ادم شاید به کار و پول برسه ولی همیشه ناراضیه ووقتی حس و حالت خوب نباشه زندگی بی ارزش میشه.مریضیا هر روز بیشتر میشه افسردگی میاد سراغت .تا اخرین نفسای زندگیت ای کاش ورد زبونت میشه.الان دقیقا منم بخاطر همین چسپیدم به کنکوریکه نمیدونم اخرش چی میشه ایا ارامشی پشتش هست یا نه.فقط میدونم تمام زندگیم رو روی کنکور سرمایه گذاری کردم.عمرمو پاش دادم خیلی چیزا از دست دادم که قابل برگشت نیست.ولی هنوز ی باریکه امید دارم.ببخشید طولانی شد فقط توضیحی از زندگی خودم بود شاید بعضی جاهاش بدرد بچه های انجمن بخوره.ولی لطفا همه دوستای کنکوری که این متنو میخونن و تصمیمشون کنکوره و تا حالا کم کاری کردن رک و راست بهتون بگم هنوز میشه نتیجه رو تغییر داد لطفا زمانتونو الکی هدر ندید.بخدا 5 سال دیگه وقتی به سن من رسیدی چنان افسوس میخوری که هر روزش ارزوی مرگ میکنی.پشیمونی واقعا دردناکه.منظورم این نیست که حتما کنکور بدید.منظورم اینه ی لحظه از زمانتو از دست نده.ورزش کن.رمان بخون.مطالعه کن.کارای هنری انجام بده.دنبال یادگیری باش.اگر هدفتم کنکوره بیشتر از توانت براش مایه بزار موفقیتت تضمین شدس.امیدوارم همه تون شاد و خوشحال باشید.

    10. Top | #25
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      تقریبا25.خیلی خوبه ذهنتونو ازاد کردید منم دارم تلاش میکنم ولی خب اشتباهات زیاده.تقاصشم سنگین
      درود . اول میخوام بهتون بگم سن فقط یک عدده! خودتونو با سیاست های کمیتی از زندگی نندازید
      زندگی نامتونو خوندم میخوام بهتون بگم تنها کاری که میکنید این باشه که کلا گذشته رو ببوسید بزارید کنار : لفت بده از گذشتت ... این تاپیک هم مطالعه بشه )
      امسال که قصد دارید کنکور مجدد بدید خودتونو در قالب یه جوون 18ساله در نظر بگیرید که میخواد اولین و اخرین کنکورشو بده و همه تلاششو بکار بگیره تا امسال حقشو از نظام اموزشی بگیره
      یه برگه بردارید و تمام اشتباهاتی که مانع شد شما سمت درس نرید یا از کیفیت کارتون کم کرد بنویسید و راه حلی که سبب رفعشون میشه پیدا کنید . مثل همین کمال گرایی و سایر ..
      امیدتون هرگز تخیلی نیست ! اگه باور دارید که میتونید پس قطعا میتونید ! چون هرکسی این باور رو نداره و خودشو میبازه ! اینکه شما خودتونو تسلیم نکردید و با امید زندگی کردید جای ستایش داره!
      از "ب" بسم الله استارت بزنید و برنامه ای در خور شخصیت خودتون بنویسید و شروع کنید ..بازم اگه مشکلی بود جزئی تر مطرح کنید تا اگه کمکی از دستم بر اومد دریغ نکنم . موفق باشید .

    11. Top | #26
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      حرفتون کاملا درسته.خب من سوابق تحصیلی خوبی ندارم.تا دوم دبیرستان خوب بودم.بعدش افت کردم.یکی از نقاط قوتم زیست و ریاضی بود ولی نخوندم .یجایی تو همین تاپیکا تعریف کردم چجوری به این وضعیت دچار شدم.سال 93 رفتم سرکار.وضعیتمم رو به پیشرفت بود.ولی واقعا علاقه ای نداشتم.یعنی با اینکه تنها بودم همه چی به میل خودم بود ولی انگار تبعید بودم.بعد دوسال تازه دخل و خرجم جور میشد.یعنی دوسال از جیب خرج کردم تا تو اون شغل استاد شدم در حد شهر خودم.چندتا راه برای پیشرفت داشتم.مثلا اینکه خودم همونجوری ادامه بدم حقوقم بد نبود.یا برم شهرای بزرگ تجربه بیشتر کسب کنم برای بعدو....ولی خب بازم از وضعیت راضی نبودم.خونوادمم نقش زیادی تو این حال من داشتن.مشخص بود که ترک تحصیل من قابل هضم نیست براشون.تو اون دوسال من بازم کتاب میبردم که وقتی که بیکارم بخونم.ولی اصلا نشد که بخونم.ینی 8صبح میرفتم سرکار تا هشت شب بعضا تا ده شب.ی شب نشد بدون خیال کنکور بخوابم.ولی رویای بدون تلاش رویا میمونه.حتی اون دوسالم رفتم سرجلسه کنکور.بعد کنکور 95 تصمیم گرفتم همه چیو ول کنم و بخونم.خیلی امیدوار بودم ب نتیجه گرفتن.همه اطرافیانم از جمله خونواده <<که میدونستم حسرت نخوندن منو میخورن>>مخالف بودن.ولی ی مقدار پس انداز داشتم خرج کتاب و ازمون کردم دیگه تو کار انجام شده قرارشون دادم.شروع کردم به خوندن.با تراز4300شروع شد.من کلا تو باغ نبودم.معدلمم با چند بار مردود شدن بزور رسیده به11.انصافا اوایل خوب میخوندم هیچیم نمیفهمیدم ولی ول کن نبودم.درسارو از صفر و منفی شروع کردم.تا جاییکه آبان زیست و دینی و فیزیک اول و شیمی دوم و اینارو خوب اومدم جلو تقریبا همه رو 60 به بالا میزدم برا منیکه صفر بودم بد نبود.ترازم شد 5400.دیگه بعدش تنبلی شروع شد.همش میگفتم من ریاضی نمیفهمم زبان و استو کیومتری نمیفهمم تا جاییکه دیگه اصلا سمت کتاب نمیرفتم.همش دنبال این بودم سریع یاد بگیرم.دوسه جلسه رفتم کلاس تک و تنها خیلی زمانبر بود.بعد تبلیغ موسسات دیدم و کاری که نباید میشد شد.اول دوتا مبحث سفارش دادم انصافا از کلاسیکه خودم میرفتم بهتر بود.اشتباه من اینجا بود هرچی داشتن و نداشتن بهم انداختن.کلی هزینه رو دستم اومد.دیگه راه برگشتیم نبود.کاملا بعدش خشک و بی روح شدم.حتی دی وی دیارم نگاه نمیکردم.ساعت مطالعم شد صفر.بعد همه چی دوباره صفر شد.بعد ی مدت دوباره زیست و دینی و اینارو شروع کردم به خوندن.ولی دیگه مثل اول نشدم.انگار بی روح فقط برای وقت کشی میخونم.اوایل با اینکه ده بار میخوندم بعد میفهمیدم چی به چیه ولی لذت بخش بود برام.اون سال که کنکور 96 میشد روتموم شده میدونستم.و صد درصد مطمئن بودم دیگه نمیتونم کنکور شرکت کنم چون نه پس انداز داشتم نه حمایت خونواده رو.ماه اخر ی کم بهتر خوندم ولی دیگه کار از کار گذشته بود.سال 96 بهترین درصم زیست بود با60درصد در عوض ریاضی فیزیک صفر.شیمیم فقط سال دوم و جواب دادم.قول رتبه زیر هزار داده بودم و بازم بعد چندسال پدر مادرمو نا امید کردم.ی بازنده کامل بودم.کارو پولیم نداشتم.اصلا راه برگشتی نبود.کلی فکر کردم و برنامه ریزی کردم که بتونم شرایط فراهم کنم برای کنکور 97.بعد کلی حرف و از خوبیای اینده گفتن.اگه قبول بشم چی بشه وو واینکه زیستم خوبه حیف و از این حرفا.هم خودمو گول زدم هم اطرافیان رو.متاسفنه منم خیلی بی جنبم.و کامل گرا.خب قطعا هرکسی این عادتارو داشته باشه تو هیچ زمینه ای موفق نمیشه.من برای کنکور 97 برحسب اتفاق به اینترنت وصل شدم و درگیر حواشی شدم که باورش هنوزم برای خودم هضم نمیشه.بدون اینکه حتی یک ورق مطالعه داشته باشم وحتی بدون اینکه فعالیت دیگه ای داشته باشم مثلا برم گردش یا تفریح و اینا سال 96 و97 رو تموم کردم.دیگه پای آبرو وسط راه برگشتی نداشتم و حتی نمیدونستم چیکار کنم.سرخورده.و نارحت از این همه فرصت سوزی.هر دقیقه با خودم درگیر بودم.هیچ راهی بنظرم نمیرسید اگر مادرم میفهید با خودمو زندگیم و امیداشون چیکار کردم تحمل نمیکرد هر اتفاقی ممکن بود.جوابا اومد به هیچکس نگفتم فقط گفتم یا برمیگردم یا تا رتبه خوب نیارم انتخاب رشته نمیکنم.دیگه اب از سر من گذشته بود.هدفم فقط این بود بدون دردسر از این مخمصه بیام بیرون.اینبار برخلاف اولش همه گفتن باید بخونی و ادامه بدی.البته اولش گفتن انتخاب رشته کن منم میدونستم رسوایی پشتشه گفتم نه یا کلا ترک تحصیل یا رتبه زیر هزار. دیدن از خر شیطون پایین نمیام گفتن خرج ملیونی کردی ولش نکن.ولی من میدونستم دیگه نمیتونم.معتاد نت و تلگرام شده بودم.فقط به امید یه جرقه نشستم به خودم گفتم شاید شروع کردی دوباره.هیچ خبری نبود تا الان تازمستون.بعد یسال و نیم دست و پا شکسته بگیر نگیرو نا منظم شروع کردم.ولی راستش انقدر خود زنی میکنم.انقدر خودمو سرزنش میکنم که فکر نمیکنم حتی رتبه یک شدن هم خوشحالم کنه.درسته رتبه خوب نیاوردم ولی واقعا میدونم خیلی از پشت کنکوریا وارد حاشیه میشن و حذف میشن.راه قبولی تو کنکور پیچیده نیست.همه بلدن ولی کسی موفقه که عمل کنه.از هر درس چنتا منبع داشتن موفقیت نمیاره.وقتی موفقی که مثل نفس کشیدن مثل لذت بردن از غذا وقتیکه گشنته .بری سمت کتابا.فقط ادعا نداشته باشی عمل داشته باشی.مهر و ماه و تخته سیاهو گاج تفاوت چندانی ندارن بخدا شاید مدل گفتنا فرق کنه ولی الان همه میدونن چ منابعی بدرد بخوره ولی باز افرادی مثل من تا اخرین روز به امید اینکه شاید با خرید منبع جدید ی تکونی به خودشون بدن باز دنباال منبع میگردن.متاسفانه خیلیا هم دارن از اب گل الود ماهی میگیرن.افرادی مثل من کلا داریم نون و اب اینارو از جیب خونواده هامون میدیم.حرف برای گفتن زیاده.منم که جاییو جز اینجا واسه حرفیدن ندارم.ولی میدونم خیلیا هستن یخ زدن.دوس دارن بخونن ولی نمیخونن.ومتاسفانه خیلیامون همینجوری تا آخر حسرت به دل میریم جلو.هر یکسال اندازه ده سال از درون خودمونو بخاطر کم کاری.بخاطر اجبار بخاطر بی علاقه بودن و...شکنجه میدیم.ایشون راست میگن.من میتونستم کار کنم پولدار بشم ولی واقعا خیلی سخته همه چی داشته باشی ولی احساس کنی تو زندانی.شاید من علاقه ای به پزشکی ندارم ولی ما ایران زندگی میکنیم من نمیتونم عاشق حیات وحش باشم نمیتونم عاشق کامپیوتر و مستندسازی باشم یعنی عاشقم باشم وقتی بها ندن منزوی میشی.خب ادم مجبور میشه برای رسیدن به چیزاییکه دوس داره کارایی رو انجام بده که دوست نداره.منم دوست ندارم کنکور بدم ولی دوست دارم وارد فضاهای علمی بشم .شاید دوست ندارم پزشک بشم ولی عاشق مباحث بیولوژی و تدریس زیستم.ولی راهی بجز کنکور وجود نداره.اینا فقط مثال بود.منظورم اینه تا خودتو نشناسی نمیشه فهمید چی باعث پیشرفت میشه چی نمیشه.متاسفنه فقط با ازمون و خطا میفهمییم علایقمون چیه.واین ریسکشو بالا میبره.خیلیا میرن پزشکی بخونن فقط به فکر اسمشن.به فکر پولشن.خیلیام هستن واقعا اون همه اطلاعات ازبدن انسان و ...بهشون شوق و اشتیاق میده.این بحث علاقه رو میشه از چندین جهت از چندین دیدگاه باهاش بازی کرد.ی پسر یا دختر 18ساله که هیچ مهارتی که هیچ فعالیتی تو دوران 18سالگیش بجز ضرب و تقسیم و حفظ کردن ی سری چرندیات نداشته انتظار داری چجوری خودشو علایقشو بشناسه؟تعداد انگشت شماری هستن که از همون اول علاقشونو پیدا میکنن و واقعا پیشرفتم میکنن.ولی الباقی فقط شنیدن برو دانشگاه فقط شنیدن کنکور بده رشته تاپ قبول شو چمیدونم برو تجربی کار فقط تو رشته تجربی هست.اینجوری میشه که همه میوفتن دنبال کنکور.کسی نمیره مکانیکی یاد بگیره مگر اینکه مجبور بشه.وقتی مجبور شد 12 سال درس خوندنش به هدر میره.حالا بعد 12سال چرندیات خوندن میفهمه چ غلطی کرده از اول نرفته مکانیکی میفهمه عاشق این کاره و پیشرفت میکنه.ولی شاید برعکس شد میگه بدترین شغله دنیاس ولی دیگه مجبوره.زورکی ادامه میده این ادم شاید به کار و پول برسه ولی همیشه ناراضیه ووقتی حس و حالت خوب نباشه زندگی بی ارزش میشه.مریضیا هر روز بیشتر میشه افسردگی میاد سراغت .تا اخرین نفسای زندگیت ای کاش ورد زبونت میشه.الان دقیقا منم بخاطر همین چسپیدم به کنکوریکه نمیدونم اخرش چی میشه ایا ارامشی پشتش هست یا نه.فقط میدونم تمام زندگیم رو روی کنکور سرمایه گذاری کردم.عمرمو پاش دادم خیلی چیزا از دست دادم که قابل برگشت نیست.ولی هنوز ی باریکه امید دارم.ببخشید طولانی شد فقط توضیحی از زندگی خودم بود شاید بعضی جاهاش بدرد بچه های انجمن بخوره.ولی لطفا همه دوستای کنکوری که این متنو میخونن و تصمیمشون کنکوره و تا حالا کم کاری کردن رک و راست بهتون بگم هنوز میشه نتیجه رو تغییر داد لطفا زمانتونو الکی هدر ندید.بخدا 5 سال دیگه وقتی به سن من رسیدی چنان افسوس میخوری که هر روزش ارزوی مرگ میکنی.پشیمونی واقعا دردناکه.منظورم این نیست که حتما کنکور بدید.منظورم اینه ی لحظه از زمانتو از دست نده.ورزش کن.رمان بخون.مطالعه کن.کارای هنری انجام بده.دنبال یادگیری باش.اگر هدفتم کنکوره بیشتر از توانت براش مایه بزار موفقیتت تضمین شدس.امیدوارم همه تون شاد و خوشحال باشید.
      گاهي وقتا يه حس و حالي داري
      كه نمي توني به هيچكس بگي
      حتي ترجمه كردنش برا خودتم سخته
      حس تنهايي
      حس اين كه دركت نمي كنن
      حس اين كه چقدر غريبي
      ميان اين همه نزديك
      حس اين كه چه فاصله اي هست
      ميان تو و تصور آنها ازتو
      حس اين كه به تهش رسيدي
      حس اين كه ديگه نميشه
      و نميتوني ادامه بدي
      تو اين حس و حال يهو يادت ميادكه
      هيچكدوم از اينا مهم نيست
      مهم خودتي فقط و فقط تو مهمي و لحظه اي كه توش هستي
      ياد اين جمله مي افتي كه ميگه
      خودت نقش اول زندگيت باش
      آروم ميشي
      همه اين حس ها از بين ميرن
      روزنه هاي اميد رو دوباره مي بيني
      و ميري سراغشون
      آره دوباره هموني ميشي كه بايد باشي
      شروع كن
      قدم بردار برو جلو

    12. Top | #27
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      منم دقیقا مثل شمام منتهی با 6 سال!که 5 سالشو رسما خودمو گول زدم هیچی نخوندم سالیم که خواستم بخونم 97 و 98 از زمین و زمان برام بارید موقعی که خواستم ولی دیگه نه وقتی بود الانم منم از اول بهمن دارم میخونم هرچند میگن دیگه نمیشه و پزشکی نه ولی واسه دل خودم میخونم هرچند تا اخر عمرم شرمنده مادر و پدر و خودمم برای موقعی که وقت بود نخوندم امسالم که سال اخر نظام قدیمی هاست واقعا روحیه ام داغونه
      This time,this is my fight song
      Take -backe -my life Song
      Prove - I'm - alright Song
      My power's turned on
      Starting right now,i'll be strong

    13. Top | #28
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      بسم الله
      ببین دوست عزیز شما تو این مدت فقط باید کارایی رو بکنید که به نفعتونه و حسرت خوردن از گذشته و خجالت کشیدن از پدر مادرت و الی غیر از اون دسته کاراییه که هیچ نفعی واست نداره بدتر فقط وقتت رو تلف میکنه و افسرده تر، تنها کاری که تو این ماه به نفعتونه تنها و تنها درس خوندنه و بس نه غم و غصه خوردن و سرزنش کردن خودتون و .....
      دوما هیچ قانون نوشته و نانوشته ای وجود نداره که بگه شما باید اندی ماه یا اندی سال واسه کنکور بخونی تا موفق بشی وگرنه نمیشی....نخیر همچین چیزی وجود نداره و هیچ کسی هم نمیتونه بگه که با پنج ماه خوندن نمیشه چرا؟ چون مثلا فلان دوستم دوسالم واسه کنکور خوند نتونست پزشکی قبول شه پس تو هم نمیتونی...
      پس دوست عزیز شما این پنج ماه و بخون و موفق شو و تو دهنی باش واسه کسایی که میگن نمیشه و حرفای مفت میزنن
      و من الله توفیق

    14. Top | #29
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      میتونی تو این 5ماه موفق بشی بخدا میتونی
      ما دوباره سبز میشویم

    15. Top | #30
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط حامدیگانه نمایش پست ها
      میتونی تو این 5ماه موفق بشی بخدا میتونی
      ببخشید شما چرا تو یه تاپیک میگید میتونید تو یه تاپیک میگید نمیتونید. البته منظور من شدن یا نشدن نیست سوالم اینه چرا یه بار میگید میشه یه بار میگید نمیشه؟اگه اشتباه نکنم تو یه تاپیک نوشته بودید از الان شاید بشه داروی ازاد اورد که چند نفر هم باهاتون مخالفت کرده بودن.بعد الان میگید میتونی موفق بشید

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن