خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
    نمایش نتایج: از 16 به 21 از 21
    1. Top | #16
      کاربر نیمه فعال

      Na-Omid
      نمایش مشخصات
      نه عزیزم این پدر و مادرش اصلا از درس فرار نکردن و یکی از سرای شهرمونن.اینطوریاس

    2. Top | #17
      کاربر نیمه فعال

      Na-Omid
      نمایش مشخصات
      اینم راهیه.ممنون

    3. Top | #18
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Nikolai نمایش پست ها
      پدر مادرت این همه خرجت کردن نره خ.ر که فقط موفقیت تو رو ببینن این همه شب و روز کار کردن برا تو پاشو یه کاری کن گور بابای هرچی هدفه این همه پدر مادرت برات از جون مایه گذاشتن نمی خوای یه کار ساده براشون انجام بدی مگه آرزوشون چیه موفقیتت و ببین مفید بودنت و ببینن. ببینن این همه سال یه فرد مفید تربیت کردن زحمتاشون الکی نبوده اونا فقط شادی و موفقیت تو آرزشونه پاشو پاشو یا علی بگو شروع کن بخاطر خودتم نشده بخاطر پدر و مادرت. . .
      فک کنم خاره روحیه رو مورد عنایت قرار دادم دیگه احتیاجی ب روحیه نداشته باشه تا ابد!!!!!!
      کوووبید منو
      The moon is always alone...

    4. Top | #19
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      هیچکس غصه ی آدمو نمیخوره
      یچی شدی و مفید بودی برات تا چیز خم میشن
      اما اگر خدایی ناکرده خلافش اتفاق بیفته
      هیچکس براش مهم نی
      متاسفانه
      دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
      ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
      دانی که پس از از عمر چه ماند باقی
      مهر است و محبت است و باقی همه هیچ

    5. Top | #20
      کاربر انجمن

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط formyself نمایش پست ها
      سلام اگه بخایم به یکی که اصن روحیه ای نداره برا خوندن و کلا زندگی روحیه بدیم چیکار کنیم؟
      فرق داره حاجی!!!
      خیلی فرق داره ...!
      من هر دوتا رو تجربه کردم هم روحیه درس نخوندن و هم روحیه زندگی نداشتن ....
      نتیجه نداشتن روحیه زندگی این بود که میخواستم دست به کار نامعقول بزنم (البته این کار در شرایطی عاقلانه ترین کار است) اما 99.9999999999 درصد کنکوریا این کار براشون عقلانی نیست و ابلهانه است (خودتون میدونید چیو میگم)
      برام عدم روحیه زندگی به اصرار بهترین ادم زندگیم رفتم پیش روانپزشک تقریبا 2 سال از اون روز میگذره من یه مدت قرص مصرف کردم و حتی برای مدتی بستری شدم در تیمارستان!!
      بله اینجانب بستری شدم تو تیمارستان اما اونجا با کمک دارو ها فهمیدم زندگی واقعی چیه....
      در زندگی واقعی شما برای هیچ کس اهمیت ندارید بجز خانوادت اینو قول شرف میدم بهت

      اگر واقعا از زندگی نا امید و خسته ای برو پیش روانپزشک این کار خجالت نداره ...من قبل از رفتن پیش روانپزشک شبانه روز به فکر اتمام زندگی بودم و اینکه بعد از مرگم چه کسی بیشتر گریه میکنه یا شاد میشه اما بعدا فهمیدم بعد مرگ تو ادما دو دسته میشن یا تو رو راحت فراموش میکنند مثل اکثر دوستان و اشنایان و یا برای همیشه داغ تو روی دلشون میمونه مثل پدر و مادر برادر خواهر....

      اگر واقعا نا امیدی به زندگی حتما برو روانپزشک و اگر فکر میکنی فقط مشکلت درس هست پس برو پیش یه مشاور و با یه برنامه اونو اجرا کن جان مادرت رو قسم بخور و از برنامه تخطی نکن

      بزودی یه تاپیک میزنم با موضوع تابو افسردگی لطفا حتما بخونش کمک بزرگی بهتون میکنه

    6. Top | #21
      کاربر اخراجی

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      روحیه دادن الکیه
      خووووودش باید کار کنه روخودش این به نفس خودش بر میگرده وگرنه وقتی خودش سنگ های خودشو با خودش وانکنده بقیه میخوان چی کار کنمن؟
      من خودم تا امیدی تمام وجودم (نمی‌دونم میفهمی یانه چون تو من نیستی) رو گرفته بود امام رضا(ع)زیارتش حالم رو خوب کرد حالا من بیام زیارت امام رضا رو پیشنهاد بدم؟
      یا یکی بیاد بگه پدر و مادرت اینهمه خرجت کردن امیدشون اینه که به یه جایی برسی پس چرا درس نمیخونی؟
      باید بهش بفهمونی فقط بفهمونی که دوهزاریش بیفته اگه مشکلیه از خودشه راه خلشم خودشه

    صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن