خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 5 از 8 نخستنخست ... 456 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 61 به 75 از 117
    1. Top | #61
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Curer نمایش پست ها
      گفتم ک من راوی ام صرفا یعنی عملا کپی پیست
      مگر اینکه اولش بگم خودم میگم حرفو
      نمیدونم
      آها
      نمیدونی ماله امساله یا نه؟
      ♡Be your Own HERO

    2. Top | #62
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      احتمالا 95 هستن

    3. Top | #63
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      🗣🗣🗣...داوطلبان گرامی وقت تمام است لطفا پاسخ برگ های خود را با دست چپ بالا برده و منتظره تحویل آنها به رابطان باشید...🙄😳

      👈پایان جلسه کنکور ۹۸👉

      کنکور تموم شد بغض داره خفت میکنه
      تمام تنت یخ زده و نفرینای تو دلت پشت خدایا ای کاش میخوندم...😰😞

      ای کاش...😑

      سوالاش آشنا بودا؛کاش دوماه آخر میخوندم بخدا حداقل ۳ رقمی میاوردم...😣😖

      خدایا الان چطوری تو روی خانوادم نگاه کنم؛وای آرزوهام به باد رفت،وای عقب افتادم...😔😓

      اشک ها پشت سره هم...😢😓

      سیل زنگ های اطرافیان جاری و همه بخاطر تو؛بخاطر هدفی ک تو ازش حرف میزدی؛دارن سراغتو میگرن...😥😿

      همه ایی که میتونستی باعث لبخندشون بشی؛بپری بغلشون بگی بالاخره تموم شد...

      ی نهار مفصل بزنی به رگ...😋
      بری حموم...🙂
      بعدشم خواب...😴
      از فرداش هم تفریح و باشگاه...ولی تو همشونو خراب کردی...😵😑

      با میشه نمیشه های الکیت...😒😐

      که اگه بجای اون حرفا درس میخوندی الان دکتر بودی؛ولی حالا پشت کنکور موندی...😏😕

      الان 180روزداری یا قبلش شل بودی یا الان صفری یا عالی اومدی و بعد ول کردی...😶

      مهم نیست که تو الان ی کدوم یک از اینایی؛هرجایی که هستی تو فقط برای رویاهات 20روز وقت بذار...😐😑

      فقط همین زمان درکل زندگیت هست که آیندتو تغییر میده؛میتونی حرفای الکی رو بندازی کنار بچسبی بخونی یا میتونی تا روزه آخر میشه نمیشه کنی دنباله برنامه الکی باشی و آخرشم قبول نشی و تا آخره عمرت حسرت بخوری...🤗🙁

      آخه چی از اونیکه #دانشگاه_تهران میخونه کم داری؟

      بخدا فقط درس خوندنه...🤔🤐

      الان متوجه نیستی وقتی نتایج میاد و چهره ناراحت خانواده؛رویای به باد رفته؛عقب موندنت؛داغونت میکنه...🤐😣 میفهمی داغون...😥😪

      مگه پزشکی و #دانشگاه_تهران رفتن الکیه؟

      باید بخاطرش جون بدی...😍❤️

      باید پدرت دربیاد تا پدره کنکورو دربیاری...😣😖

      باید زجر بکشی...😪😓

      باید اذیت شی تا بهش برسی ...😢😭

      نزار اون روزها؛اون تابستون مزخرف مثل پارسال برگرده...😦😧

      فقط بخون؛بخدا فقط بخون...
      وقتی عاشق ی فردی میشی هیچوقت اخلاق خوب‌ و بدش؛هیچوقت اذیت هاش یادت نمیمونه...چون عاشقشی...🙂😋

      واسه پزشکی هم اگه عاشقش باشی سختیه راهه راحته راحته...😉

      اگه گرمه کارت باشی یادت نیس چقدر داری اذیت میشی فقط کافیه اینقدر گرم باشی که وقت فکر کردن هم نداشته باشی...😇🤗

      تو این روزایی که همه خستن خوابن توپاشو سبقت بگیر...😌🙈

      #برنده_شو

      #بدرخش

      خودتو راحت کن...😉😊

      تا کی حرف شنیدن؟!

      تا کی اذیت شدن؟!

      تا کی زجر کشیدن تاکی؟!

    4. Top | #64
      کاربر اخراجی

      Mashkok
      نمایش مشخصات
      بعضی وقتا که به سوالای کنکور 97 نگاه میکنم که چقدر بعضیهاش ساده بودن و من نخوندم که بتونم اون مبحثا رو بزنم یجورایی حالم از خودم بهم میخوره!خیلی اعصابم خورد میشه چون هر فصلی که میخونم میرم سراغ تست 97 میبینم که بیشترشو درست جواب دادم فقط باید میخوندم ولی نخوندم!تا الان هم درست حسابیی نخوندم و همین حالمو بیشتر میگیره!ولی هی تستای 97 رو میزارم جلو چشام که تلنگری بشه برام که 98 هم خیلی ان چنان تفاوتی با 97 نباید داشته باشه.نمیخام دیگه وقتی نتایج 97 اومد واسه چند تا تست کم و زیاد به اون رشته ای که میخام نرسم!وقتی میشه تو 6 ماه رندگیتو آیندتو همه چیتو تغییر بدی پس همه زورتو بزن براش!خداییش دیگه حالتون از این وضعیت تکراری و مسخره بهم نمیخوره!من روزی صد بار فحش به خودم میدم!کنکور سخت نیس ما سخت گرفتیمش میگم که هر فصلی که آدم میخونه و میره بعدش تست 97 رو درست میزنه مث صد تا ترکشه که میخوره به آدم!کاری نکنید دوباره 98 صد تا فحش به خودتون بدین بعد جلسه که این تستم میشده درست بزنی و چه راحت بوده ولی نخوندی!همون یه تست ممکنه تو رو از سراسری بندازه به آزاد!حیف که قدر فرصتا رو هیچوقت ندونستیم همیشه هم زمانی به خودمون اومدیم که خیلی دیر شده بود دیگه!امیدوارم همگی لااقل قدر این زمان باقی مونده رو بدونیم

    5. Top | #65
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      من امروز تابع رو شروع کردم خوندن...210 تا سوال داره ...بخودم اومدم دیدم 130تا سوالشو زدم و فقط بخش وارون یک به یک مونده
      اونوقت من واس این فصل در نظر گرفته بودم توی 6روز بخونمش اما توی یکی روز داره تموم میشه
      بعد اینارو میبینم ک توانایی دارم و سر تنبلی دوسال زندگیمو حروم کردم میشینم غصه میخورم باز یمدت نمیخونم
      در کل بخونید حیفه
      همین شرایط الانت آرزوت میشه دوماه دیگه
      میبینی الان دلت میخواست آذر بود؟
      آذرم میخواستی برگردی مهر!
      مهر هم غصه ی تابستون از دست رفته رو میخوردی!
      نذار عید ک شد حسرت الانارو بخوری...شروع کن و بجنگ
      با خود تنبل درونت بجنگ

    6. Top | #66
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      فرض کنید
      شما رو تو یه زندون انداختن
      و میگن شما 14تیرماه کنکور داری
      واگه توی اون کنکور ؛ پزشکی بیاری

      آزادی!

      و اگه نه
      تااخر عمر اینجا مهموون مایی

      کاری هم نداریم که چقد زحمت می کشی

      مافقط قبولی پزشکیتو می خوایم (عدالت ما اینطوریه)

      عدالت کنکورم همینه!

      حالا سوال اینه :
      تلاشی که الان داری می کنی

      همون قدی هست که

      تو شرایط بالا می کنی ؟!

    7. Top | #67
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      داستان بگم براتون.کلاس دهم بودیم.کلا سر کلاس هرچی یاد میگرفتم همون بود دیگه خوندنی در کار نبود.جزو دانش اموزای قوی بودم.هرچی میرفتیم جلو درسا سنگینتر میشدن منم با شیب خیلی ملایم افت میکردم.مشاور مدرسه انگار بو برده بود من فقط سر کلاس لای کتاب و باز میکنم.منو صدا زد و باهم حرف زدیم گفت از امروز شروع کن روزی یساعت کتاباتو بخون هر کدوم دوس داری گفت هر هفته 15دقیقه بیشتر.مثل الان نبود که کتاب تست داشته باشیم.ی کتاب جامع بود نمیدونم اسم انتشاراتش چی بود.ما بهش میگفتیم راهنما چون جواب همه سوالات کتابارو داشتمعلما هم خیلی بدشون میومد از اون کتاب حکمش اعدام بودهمه دانش اموزا هم داشتن.روزا گذشت و گذشت منم ب حرف مشاور گوش ندادم ولی همچنان قوی بودم یادمه یبار امتحان ریاضی داشتیم مراقب نبود همش ورقه رو از زیر دستم میکشیدن.بی نظم بود منم ورقه رو تحویل دادم اومدم بیرون بهش میگفتن امتحان تکوینی.بعد بغضم گرفت که نصفه نیمه اومدم بیرون.هر روز بدون اینکه بفهمم بیشتر از فضای خوندن دور میشدم.ینی امتحانای اخر ترم رو 15دقیقه ای جواب میدادم میومدم بیرون.اخر سال معدلم 18شد.گفتن برو تجربی البته خودمم عاشق زیست بودم و هستم ادامه.....

    8. Top | #68
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      داستان بگم براتون.کلاس دهم بودیم.کلا سر کلاس هرچی یاد میگرفتم همون بود دیگه خوندنی در کار نبود.جزو دانش اموزای قوی بودم.هرچی میرفتیم جلو درسا سنگینتر میشدن منم با شیب خیلی ملایم افت میکردم.مشاور مدرسه انگار بو برده بود من فقط سر کلاس لای کتاب و باز میکنم.منو صدا زد و باهم حرف زدیم گفت از امروز شروع کن روزی یساعت کتاباتو بخون هر کدوم دوس داری گفت هر هفته 15دقیقه بیشتر.مثل الان نبود که کتاب تست داشته باشیم.ی کتاب جامع بود نمیدونم اسم انتشاراتش چی بود.ما بهش میگفتیم راهنما چون جواب همه سوالات کتابارو داشتمعلما هم خیلی بدشون میومد از اون کتاب حکمش اعدام بودهمه دانش اموزا هم داشتن.روزا گذشت و گذشت منم ب حرف مشاور گوش ندادم ولی همچنان قوی بودم یادمه یبار امتحان ریاضی داشتیم مراقب نبود همش ورقه رو از زیر دستم میکشیدن.بی نظم بود منم ورقه رو تحویل دادم اومدم بیرون بهش میگفتن امتحان تکوینی.بعد بغضم گرفت که نصفه نیمه اومدم بیرون.هر روز بدون اینکه بفهمم بیشتر از فضای خوندن دور میشدم.ینی امتحانای اخر ترم رو 15دقیقه ای جواب میدادم میومدم بیرون.اخر سال معدلم 18شد.گفتن برو تجربی البته خودمم عاشق زیست بودم و هستم ادامه.....
      ادامه....سال اول با اختصاصیای نسبتا خوب وعمومیای نسبتا بد تموم شد.رفتم تجربی.معلمارو زیاد خوب یادم نمیاد.کتاب کمک درسیم باز نداشتم بنظرم.و مثل پارسال تو خونه نمیخوندم با این تفاوت که سال دوم سر کلاس هم خوب نمیفهمیدماولین امتحان ریاضی 9گرفتم.برای اولین بارولی جالب بود عکس العمل شدید نداشتم.مثل پارسال نارحتی شدید نداشتم.کم کم خزیدم کنار بچه های بیخیال بعد ریاضی هندسه هم مردود شدم.دیگه جزو اخرینا بودم.<<<یه همکلاسی داشتم امتحان ریاضی هردو مون باهم مردود شدیم.تازه اون مشکلات خونوادگی زیاد داشت بار خونه رو به دوش میکشید.من دیگه بالا نیومدم ولی هملاسیم رادیو تراپی قبول شد.خیلی تلاش کرد >>>بگذریم دیگه برام عادی شده بود همیشه دنبال ده گرفتن باشم فقطروز به روز افت کردم.اخرسال ریاضی و هندسه مردود شدم معدلمم13شد.داستان به اینجا ختم نمیشه .....
      ویرایش توسط Mr_nobody1994 : 21 دی 1397 در ساعت 01:03

    9. Top | #69
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      سال اول با اختصاصیای نسبتا خوب وعمومیای نسبتا بد تموم شد.رفتم تجربی.معلمارو زیاد خوب یادم نمیاد.کتاب کمک درسیم باز نداشتم بنظرم.و مثل پارسال تو خونه نمیخوندم با این تفاوت که سال دوم سر کلاس هم خوب نمیفهمیدماولین امتحان ریاضی 9گرفتم.برای اولین بارولی جالب بود عکس العمل شدید نداشتم.مثل پارسال نارحتی شدید نداشتم.کم کم خزیدم کنار بچه های بیخیال بعد ریاضی هندسه هم مردود شدم.دیگه جزو اخرینا بودم.<<<یه همکلاسی داشتم امتحان ریاضی هردو مون باهم مردود شدیم.تازه اون مشکلات خونوادگی زیاد داشت بار خونه رو به دوش میکشید.من دیگه بالا نیومدم ولی هملاسیم رادیو تراپی قبول شد.خیلی تلاش کرد >>>بگذریم دیگه برام عادی شده بود همیشه دنبال ده گرفتن باشم فقطروز به روز افت کردم.اخرسال ریاضی و هندسه مردود شدم معدلمم13شد.داستان به اینجا ختم نمیشه .....
      ادامه.....تابستون هندسه رو با بدبختی پاس کردم.ریاضی موند .رفتیم سال سوم.باز بدتر از پارسال سرکلاس میخوابیدم یا نمیرفتم.امسال و قلمچی ثبت نام کردم الکی پول دادم میرفتم میومدم.بعد عموم ی کم بفکر افتاد اون سالا مبتکران شیمی رو دور بود کسی میخوند معلمم نمیخواست.عموم مبتکران دوم و سوم برام گرفت.ی سری سی دی برام فرستاد گفت اموزشیه جبران کن میتونی.من باز پشت گوش انداختم.دریغ از یبار نگاه کردن.همش بیرون میگشتم الکی یا اکثرا میرفتم کمک پدرم.اخر سال حتی تاریخم مردود شده بودم.با ریاضی پارسال 8تا کتاب زیر ده داشتم.اجازه ندادم کسی بفمه ولی یروز عموم رفته بود کارناممو اورده بود شکه شده بود.بهم قول داد ب کسی نمیگه گفت تابستونو بخون همه رو پاس کن ولی من...تابستون چهارتا از کتابارو با زور تبصره و اعتراض و تک ماده قبول شدم.چهارتاش موند که زیر پنج گرفته بودم کاریش نمیشد کرد.ادامه........
      ویرایش توسط Mr_nobody1994 : 21 دی 1397 در ساعت 01:04

    10. Top | #70
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      تابستون هندسه رو با بدبختی پاس کردم.ریاضی موند .رفتیم سال سوم.باز بدتر از پارسال یرکلاس میخوابیدم یا نمیرفتم.امسال و قلمچی ثبت نام کردم الکی پول دادم میرفتم میومدم.بعد عموم ی کم بفکر افتاد اون سالا مبتکران شیمی رو دور بود کسی میخوند معلمم نمیخواست.عموم مبتکران دوم و سوم برام گرفت.ی سری سی دی برام فرستاد گفت اموزشیه جبران کن میتونی.من باز پشت گوش انداختم.دریغ از یبار نگاه کردن.همش بیرون میگشتم الکی یا اکثرا میرفتم کمک پدرم.اخر سال حتی تاریخم مردود شده بودم.با ریاضی پارسال 8تا کتاب زیر ده داشتم.اجازه ندادم کسی بفمه ولی یروز عموم رفته بود کارناممو اورده بود شکه شده بود.بهم قول داد ب کسی نمیگه گفت تابستونو بخون همه رو پاس کن ولی من...تابستون چهارتا از کتابارو با زور تبصره و اعتراض و تک ماده قبول شدم.چهارتاش موند که زیر پنج گرفته بودم کاریش نمیشد کرد.ادامه........
      ادامه..تابستون تموم شد کلاسای پیش شروع شد منم هنوز چهارتا کتابم پاس نشده بود.ولی سالای قبل اجازه میدادن بری پیش رو هم بخونی اونارم پاس کنی.اونسال ی طرحی اومد و منو از صف جدا کردن.گفتن نمیتونی بری کلاس یسال عقب افتادم.دوستام همه رفتن منم سرمو پایین انداختم برگشتم خونه.پدرمادرم ده سال پیر شدن بعد اون روز.زمستون امتحان داشتم.بازم نخوندم.نمیدونم چیشد ی ماه قبل امتحانات برای اولین بار شروع کردم.زیاد دووم نداشت ولی شروع کردم.هر چهار امتحانو اینبار خودم پاس کردم.از خوشحالی داشتم بال در میاوردم.ولی ب هرحال یسال جاموندم.تا فروردین بازم ی کم خوندم ولی روزنامه وار.بعد دوباره کتابو کنار گذاشتم.رفتم پیش پدرم.دیگه تابستونم گذشت.دوستامم هیچکدوم قبول نشدن اولین سال ادامه......

    11. Top | #71
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      ادامه..تابستون تموم شد کلاسای پیش شروع شد منم هنوز چهارتا کتابم پاس نشده بود.ولی سالای قبل اجازه میدادن بری پیش رو هم بخونی اونارم پاس کنی.اونسال ی طرحی اومد و منو از صف جدا کردن.گفتن نمیتونی بری کلاس یسال عقب افتادم.دوستام همه رفتن منم سرمو پایین انداختم برگشتم خونه.پدرمادرم ده سال پیر شدن بعد اون روز.زمستون امتحان داشتم.بازم نخوندم.نمیدونم چیشد ی ماه قبل امتحانات برای اولین بار شروع کردم.زیاد دووم نداشت ولی شروع کردم.هر چهار امتحانو اینبار خودم پاس کردم.از خوشحالی داشتم بال در میاوردم.ولی ب هرحال یسال جاموندم.تا فروردین بازم ی کم خوندم ولی روزنامه وار.بعد دوباره کتابو کنار گذاشتم.رفتم پیش پدرم.دیگه تابستونم گذشت.دوستامم هیچکدوم قبول نشدن اولین سال ادامه......
      ادامه.....رفتم سر کلاسا ولی من بازم همون تنبل همیشگی بودم.اینبار دیگه کلی هزینه کرده بودم ازمونو کتاب و اینحرفا.پیش رو خوندم ی چندتا کتاب مردود کنکور دادم 80هزار<<<اینبار س چهار نفر از دوستام قبول شدن.الان دوساله سر کارن>>>.نتونستم دل بکنم.هیچوقت نتونستم از کتاب و کنکور دل بکنم.ولی هیچوقتم تلاش نکردم.کتابارو پاس کردم.گفتم میخونم بازم نخوندم.اینبار شد90هزار.گفتن برو کار یاد بگیر.کلی خودمو خونوادمو تحقیر کردن.رفتم سرکار ولی باز باخودم یکی دو تا کتاب بردم بخونم اصلا انگار ی بخش جدا نشدنی بود.هیچوقت نشد خودمو سرزنش نکنم.وهیچوقتم نشد تلاش کنم تا از این وضعیت بیرون بیام.دوسال و خرده ای دور از خونواده سرکار بودم.کاریاد گرفتم.و هردوسالشم کنکور دادم.بدون هیچ خوندنی.همیشه کتاب کنارم بود ب امید اینکه شروع کنم.ولی هیچوقت نشد.بعد اینکه دیگه داشتم رو پای خودم وایمیستادم کارمو رها کردم.هرکی جلوم ایستاد گفتم تصمیممو گرفتم میخوام بخونم.مرداد ماه 95 شروع کردم ب خریدن کتاب دوباره

    12. Top | #72
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      ادامه.....رفتم سر کلاسا ولی من بازم همون تنبل همیشگی بودم.اینبار دیگه کلی هزینه کرده بودم ازمونو کتاب و اینحرفا.پیش رو خوندم ی چندتا کتاب مردود کنکور دادم 80هزار<<<اینبار س چهار نفر از دوستام قبول شدن.الان دوساله سر کارن>>>.نتونستم دل بکنم.هیچوقت نتونستم از کتاب و کنکور دل بکنم.ولی هیچوقتم تلاش نکردم.کتابارو پاس کردم.گفتم میخونم بازم نخوندم.اینبار شد90هزار.گفتن برو کار یاد بگیر.کلی خودمو خونوادمو تحقیر کردن.رفتم سرکار ولی باز باخودم یکی دو تا کتاب بردم بخونم اصلا انگار ی بخش جدا نشدنی بود.هیچوقت نشد خودمو سرزنش نکنم.وهیچوقتم نشد تلاش کنم تا از این وضعیت بیرون بیام.دوسال و خرده ای دور از خونواده سرکار بودم.کاریاد گرفتم.و هردوسالشم کنکور دادم.بدون هیچ خوندنی.همیشه کتاب کنارم بود ب امید اینکه شروع کنم.ولی هیچوقت نشد.بعد اینکه دیگه داشتم رو پای خودم وایمیستادم کارمو رها کردم.هرکی جلوم ایستاد گفتم تصمیممو گرفتم میخوام بخونم.مرداد ماه 95 شروع کردم ب خریدن کتاب دوباره
      ادامه....اینبار راستی راستی میخوندم.ولی هیچی نمیفهمیدم.جوریکه دین و زندگی ده درصدم نمیزدم.جدول تناوبی شده بود کوه جلو چشام.کتاب پرت میکردم اینور اونور ولی باز میرفتم سراغشون میخوندم.انگیزه داشتم.سرحال بودم.ورزش میکردم.با اون همه نفهمیدنای کتاب باز ارامش داشتم.امید رو تو چشمای پدرومادرم دوباره دیدم.بزرگترین ارزوشون قبولی من بوده و هست.با تراز 4300شروع کردم.اذر ماه رسیدم 5400 سر از پا نمیشناختم.پیشرفت کرده بودم.شیمی دومی که نمیفهمیدم رو70به بالا میزدم.زیست رو خوب میفهمیدم.رو دور افتاده بودم هرچند از ریاضی و زبان و اینا میترسیدم ولی خوشحال بودم بخاطر پیشرفتم.بعد خواستم برم کلاس برای ریاضی فیزیک و اینا.برای من سخت بود از ریاضی اول دبیرستان شروع کردم تنها بودم و هزینشم زیاد بود.چند جلسه خصوصی کار کردم.یهو ی برنامه دیدم تبلیغ میکرد.زنگ زدم.ی قسمت ازمایشی خریدم نگاه کردم راضی بودم.بعد همه رو گرفتم 7&8ملیون هزینه کردم.بعد اون هزینه سنگین.دیگه نشد تمرکز کنم.همش تردید داشتم.روز از نو روزی از نو دیگه درس خوندنم شده بود هفته ای ی روز.بازم مثل هرسال گند زدم.ماه اخر یکم فشرده خوندم رتبه م شد 27هزار ادامه.......

    13. Top | #73
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      ادامه....اینبار راستی راستی میخوندم.ولی هیچی نمیفهمیدم.جوریکه دین و زندگی ده درصدم نمیزدم.جدول تناوبی شده بود کوه جلو چشام.کتاب پرت میکردم اینور اونور ولی باز میرفتم سراغشون میخوندم.انگیزه داشتم.سرحال بودم.ورزش میکردم.با اون همه نفهمیدنای کتاب باز ارامش داشتم.امید رو تو چشمای پدرومادرم دوباره دیدم.بزرگترین ارزوشون قبولی من بوده و هست.با تراز 4300شروع کردم.اذر ماه رسیدم 5400 سر از پا نمیشناختم.پیشرفت کرده بودم.شیمی دومی که نمیفهمیدم رو70به بالا میزدم.زیست رو خوب میفهمیدم.رو دور افتاده بودم هرچند از ریاضی و زبان و اینا میترسیدم ولی خوشحال بودم بخاطر پیشرفتم.بعد خواستم برم کلاس برای ریاضی فیزیک و اینا.برای من سخت بود از ریاضی اول دبیرستان شروع کردم تنها بودم و هزینشم زیاد بود.چند جلسه خصوصی کار کردم.یهو ی برنامه دیدم تبلیغ میکرد.زنگ زدم.ی قسمت ازمایشی خریدم نگاه کردم راضی بودم.بعد همه رو گرفتم 7&8ملیون هزینه کردم.بعد اون هزینه سنگین.دیگه نشد تمرکز کنم.همش تردید داشتم.روز از نو روزی از نو دیگه درس خوندنم شده بود هفته ای ی روز.بازم مثل هرسال گند زدم.ماه اخر یکم فشرده خوندم رتبه م شد 27هزار ادامه.......
      ادامه....میدونستم دیگه نمیزارن بخونم.میدونستم دوباره دل خونوادمو شکستم.هرجوری بود بهشونگفتم امسال نمیشه و سعی کردم برای سال دیگه راضیشون کنم.ینی برای کنکور 97.ولی من دیگه اشتیاق پارسالو نداشتم.درگیر حاشیه شده بودم.روز ب روز بیشتر غرق میشدم.تازه ب اینترنت دسترسی پیدا کرده بودم.کارمو از دست داده بودم ده ملیون هزینه کتاب و دی وی دی دادم.وکلا نابود شدم .سال 96 یک کلمه نخوندم.همش تو اتاقم خودمو سرزنش کردم.کل سال همه فکر میکردن دارم میخونم ولی نخوندم حتی یک کلمه.دریغ از یبار دی وی دی دیدن.کنکور 97گند زدم.بعد کنکور بلافاصله رفتم دنبال کار.ب خودم گفتم هرجور که هست باید از سد کنکور رد بشی.گفتم کار نیمه وقت پیدا میکنم میخونم.ولی پیدا نشد.رتبمو ب هیچکس نگفتم.فقط گفتم پزشکی نیاوردم و تا نیارم دست بردار نیستم.شهریور گذشت.مهر گذشت.ابان گذشت.اذر گذشت.شروع نکردم بازم همون گوشه گیر همیشگی.همیشه تو اتاق.دیگه حتی دوستی هم ندارم.اذر گفتم شروع میکنم.ی تکونی به خودم دادم تا الان.ولی دیگه تموم شدس بنظرم.هرچند دوس دارم تلاش کنم ولی اشتباهاتم خیلی زیاده.زمان زیادی رو سوزوندم.خیانت بزرگی در حق پدرو مادرم انجام دادم.انقد بزرگ که سنگینیش داره لهم میکنه.من بدجور بخاطر هیچ درهم شکستم.زندگیمو باختم.ولی هنوزم که هنوزه برای دلخشوی خودم میگم پاشو هنوز میتونی برسی.ولی واقعیتش اینه افرادی میتونن موفق بشن که وقتی تصمیم ب انجام کاری گرفتن بلافاصله مثل بولدزر برن تو کارش .با اشتیاق زیاد بخونن.مثل کسیکه احساس نیاز میکنه.مثل کسیکه بعد یهفته گشنگی کشیدن دیگه براش مهم نیست غذاش زندس.مردس.خامه.نمکش زیاده یا هر چی.دیگه براش مهم نباشه روز و ساعت رو.بیشتر از توانش مایه بزاره.امیدوارم هیچکس تو وضع من گیر نیوفته.امیدوارم یا اشتباه نداشته باشید یا فقط یکبار اشتباه کنید و تجربه بشه .پله ای بشه برای موفقیتای بزرگتر

    14. Top | #74
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadi1994 نمایش پست ها
      ادامه....میدونستم دیگه نمیزارن بخونم.میدونستم دوباره دل خونوادمو شکستم.هرجوری بود بهشونگفتم امسال نمیشه و سعی کردم برای سال دیگه راضیشون کنم.ینی برای کنکور 97.ولی من دیگه اشتیاق پارسالو نداشتم.درگیر حاشیه شده بودم.روز ب روز بیشتر غرق میشدم.تازه ب اینترنت دسترسی پیدا کرده بودم.کارمو از دست داده بودم ده ملیون هزینه کتاب و دی وی دی دادم.وکلا نابود شدم .سال 96 یک کلمه نخوندم.همش تو اتاقم خودمو سرزنش کردم.کل سال همه فکر میکردن دارم میخونم ولی نخوندم حتی یک کلمه.دریغ از یبار دی وی دی دیدن.کنکور 97گند زدم.بعد کنکور بلافاصله رفتم دنبال کار.ب خودم گفتم هرجور که هست باید از سد کنکور رد بشی.گفتم کار نیمه وقت پیدا میکنم میخونم.ولی پیدا نشد.رتبمو ب هیچکس نگفتم.فقط گفتم پزشکی نیاوردم و تا نیارم دست بردار نیستم.شهریور گذشت.مهر گذشت.ابان گذشت.اذر گذشت.شروع نکردم بازم همون گوشه گیر همیشگی.همیشه تو اتاق.دیگه حتی دوستی هم ندارم.اذر گفتم شروع میکنم.ی تکونی به خودم دادم تا الان.ولی دیگه تموم شدس بنظرم.هرچند دوس دارم تلاش کنم ولی اشتباهاتم خیلی زیاده.زمان زیادی رو سوزوندم.خیانت بزرگی در حق پدرو مادرم انجام دادم.انقد بزرگ که سنگینیش داره لهم میکنه.من بدجور بخاطر هیچ درهم شکستم.زندگیمو باختم.ولی هنوزم که هنوزه برای دلخشوی خودم میگم پاشو هنوز میتونی برسی.ولی واقعیتش اینه افرادی میتونن موفق بشن که وقتی تصمیم ب انجام کاری گرفتن بلافاصله مثل بولدزر برن تو کارش .با اشتیاق زیاد بخونن.مثل کسیکه احساس نیاز میکنه.مثل کسیکه بعد یهفته گشنگی کشیدن دیگه براش مهم نیست غذاش زندس.مردس.خامه.نمکش زیاده یا هر چی.دیگه براش مهم نباشه روز و ساعت رو.بیشتر از توانش مایه بزاره.امیدوارم هیچکس تو وضع من گیر نیوفته.امیدوارم یا اشتباه نداشته باشید یا فقط یکبار اشتباه کنید و تجربه بشه .پله ای بشه برای موفقیتای بزرگتر
      کامل خوندم
      متاسفانه اصلی خیلی از بچه زرنگا همینه ......مثل من....اینکه پشتکار ندارن توی کلاس یاد گرفتن و یکمم شب امتحانی و قبولی با نمرات خوب
      و بقول شما یه شیب ملایم افت ک ادم تا به آخراش نرسه متوجه نمیشه
      منم کنکور دادم و این سومیشه.........علت همش هم درس نخوندنه و حتی امسالم ا وجود قبولیم نتونستم دل بکنم
      میدونم استحاق بیشتر ازینا دارم...میدونم اگ بخونم یاد میگیرم......اما وقتی نمیخونم این حرفا فایده ای نداره
      بنظرم یه مشاور بکیر باهاش شروع کن به خوندن
      وقت ک هست
      نگران پدر مادرت نباش درسته ک ناراحتن برات اما باز پدر مادرن اگ موفق بشی همه ی اینا جبران میشن
      بخون انشاالله ک امسال سال موفقیت تو و من و همه ی ادمایی ک قصه ی زندگیشون اینمدلیه

    15. Top | #75
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Curer نمایش پست ها
      کامل خوندم
      متاسفانه اصلی خیلی از بچه زرنگا همینه ......مثل من....اینکه پشتکار ندارن توی کلاس یاد گرفتن و یکمم شب امتحانی و قبولی با نمرات خوب
      و بقول شما یه شیب ملایم افت ک ادم تا به آخراش نرسه متوجه نمیشه
      منم کنکور دادم و این سومیشه.........علت همش هم درس نخوندنه و حتی امسالم ا وجود قبولیم نتونستم دل بکنم
      میدونم استحاق بیشتر ازینا دارم...میدونم اگ بخونم یاد میگیرم......اما وقتی نمیخونم این حرفا فایده ای نداره
      بنظرم یه مشاور بکیر باهاش شروع کن به خوندن
      وقت ک هست
      نگران پدر مادرت نباش درسته ک ناراحتن برات اما باز پدر مادرن اگ موفق بشی همه ی اینا جبران میشن
      بخون انشاالله ک امسال سال موفقیت تو و من و همه ی ادمایی ک قصه ی زندگیشون اینمدلیه
      من کارم از انگیزه گرفتن گذشته.انگار سنگ شدم.سال و دو سال که نیست من ی بازنده کاملم.میدونم وقت هست ولی تجربه ثابت کرده لیاقتشو ندارم.میخونم شروع هم کردم.ولی میزان رضایتم صفر درصده و این یعنی تامام شدن همه چی برام.ادم بدون امید ب هیچ جا نمیرسه.من فقط طوطی وار میخونم و خودمو سرزنش میکنم.دوست داشتم اینارو بعد کنکور بگم.بعد اوردن ی رتبه خوب ولی دیگه باید یجایی میگفتم وگرنه میترکیدم

    صفحه 5 از 8 نخستنخست ... 456 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. تغییرات دیفرانسل پیش 2
      توسط sajad564 در انجمن مشکلات کنکوریها (استرس، تست زنی و مطالعه)
      پاسخ: 7
      آخرين نوشته: 26 تیر 1395, 00:39
    2. بیایید با مادر خویش قهر کنیم !!
      توسط Team Sar Dadbin در انجمن مطالب طنز
      پاسخ: 7
      آخرين نوشته: 25 خرداد 1395, 12:35
    3. تغییرات کتاب زیست 1 چاپ 94 نسبت به 93
      توسط Forgotten در انجمن تغییرات کتب درسی
      پاسخ: 10
      آخرين نوشته: 22 خرداد 1395, 17:29
    4. یه سوال مهم در باره جمع بندی .... مشاوران و دانش اموزان عزیز! خواهشا بیایید
      توسط reza_leran در انجمن مشاوران و مدرسان و موسسات کنکوری
      پاسخ: 7
      آخرين نوشته: 22 خرداد 1395, 15:27



    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن