« به نام كيمياگر هستي»
روز اول كلاس كنكور شيمي در يكي از مؤسسات آموزشي تهران بود. در پايان جلسهي اول، يكي از دانشآموزان پيشم آمد و پرسيد: «آقا ببخشـيد،من از شهرستان فلان به تهران اومدم تا تو كلاس كنكور شما شركت كنم. البته من از قبل، همهي كتابهاي شما رو به دقت خوندم. راسـتش امـروز هـمتمام چيزهايي رو كه درس دادين بلد بودم. فكر ميكنين بازم لازمه كلاستون رو ادامه بدم؟» كمي مشكوك شده بودم. پيش خود گفتم خيلي بعيد اسـتكسي اينقدر سخت كوش باشد كه تمام كتابهاي مرا آنقدر دقيق خوانده باشد كه تمام مطالب من در كـلاسهـاي حضـوري بـرايش تكـراري باشـد.تصميم گرفتم او را محك بزنم بنابراين شروع كردم به سين ـ جيم كردن! از من سؤال، از او جواب. سؤالهايي جانانه و مفهـومي مـيپرسـيدم كـه هنـوزخيلي مانده بود درسمان به آنها برسد. جايتان خالي، صحنه شده بود عينهو مسابقهي تنيس بين راجرفدرر و رافائل نـادال! هـر سـرويس پرقـدرتي كـهميزدم با يك بك هند ماهرانه جوابم را ميداد! خلاصه اين طور شد كه به او گفتم: «تو اصلاً حالت خوبه؟ چرا اومدي كـلاس كنكـور؟ همـين الان بـرودفتر مؤسسه پول ثبت نامت رو پس بگير. بعد هم بهتره هرچه سريعتر به شهر خودت و به آغوش خانواده برگردي و به همين منـوال ادامـه بـدي. قـولميدم موفق ميشي.» اتفاقاً آن دانشآموز سختكوش و با معرفت، شهريور سال بعد با گل و شيريني (حالا تـر يـا خشـكش يـادم نيسـت!) پيشـم آمـد.خوشبختانه با اقتدار تمام در همان رشته و شهري كه مدنظرش بود قبول شده بود.هدف از ذكر اين خاطره، يادآوري اهميت «يادگيري مستقل» از روي منابع علمي، خصوصاً كتاب است. هنگامي كه دانشآموز به جاي گرفتن مسـتقيمجواب از معلم مجبور ميشود با كتاب كلنجار برود مطالب، عميقتر و ماندگارتر در ذهن او ثبت ميشود. در واقع «يادگيري مستقل» مخصوصـاً بـه كمـككتاب، مهارتي ضروري براي انتقال دانشآموزان از دبيرستان به دانشگاه است. دانشآموزاني كه در دبيرستان، آموختن از روي كتب را فرا نگرفتهاند، در تطبيقخود با محيط دانشگاه دچار مشكل ميشوند. حتي دانشآموزي كه قصد رفتن به دانشگاه ندارد نيز بايد مهارت يادگيري از كتاب را فرا بگيـرد تـا بتوانـد درشغل آيندهي خود دانش لازم را از كتاب كسب كند.