خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 20

    موضوع: سردرگمی

    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      سردرگمی

      سلام.همگی خسته نباشید.
      من کنکوری 97 بودم و رتبم بالای صد هزار شد متاسفانه.تا سال دوم دبیرستان برای کنکور و مفهومی خوندن درسا خیلی تلاش میکردم و آزمون میدادم و همه چی عالی پیش میرفت اما از سال سوم دیگه نخوندم و رفته رفته تمرکزم از بین رفت و ساعت مطالعم کم شد و بعد ب صفر رسید.معدل کتبیم هم فوق العاده کم شد.
      الان هم هروقت میخوام بخونم احساس خستگی میکنم و کاملا ناامید میشم چون فکر به گذشته و اتفاقاتش ناراحتم میکنه.
      هدفم قبلا ی رتبه ی خوب بود و رشته ی خاصی مدنظرم نیست.
      انتخاب رشته نکردم ولی بین کنکور زبان یا تجربی دادن برای سال دیگه مرددم،میدونم هردو رو میتونم بدم اما تمرکزم رو روی کدوم بذارم؟
      همه چی بهم ریخته شده و نمیدونم کدوم کار درسته؟اینجا توی شهرمون حتی روانشناس یا روانپزشک خوبی نداریم که مراجعه کنم.
      در طول روز همش بی حال و ناراحتم ،از کتابام فراری ام و وقتی دست میگیرم کلی استرس میاد سراغم.بعضیا میگن افسردگیه!میگن که حتما برای افسردگی باید قرص مصرف کرد...
      یا کسایی هستن که میگن نباید با این شرایط بد روحی از خودت انتظار داشته باشی چون فشار روت بیشتر میشه و بدتر میشی.
      اگه توی همچین شرایطی بودین و خوب شدین یا راهکاری سراغ دارین ممنون میشم بگین.

    2. Top | #2
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ifmvi نمایش پست ها
      سلام.همگی خسته نباشید.
      من کنکوری 97 بودم و رتبم بالای صد هزار شد متاسفانه.تا سال دوم دبیرستان برای کنکور و مفهومی خوندن درسا خیلی تلاش میکردم و آزمون میدادم و همه چی عالی پیش میرفت اما از سال سوم دیگه نخوندم و رفته رفته تمرکزم از بین رفت و ساعت مطالعم کم شد و بعد ب صفر رسید.معدل کتبیم هم فوق العاده کم شد.
      الان هم هروقت میخوام بخونم احساس خستگی میکنم و کاملا ناامید میشم چون فکر به گذشته و اتفاقاتش ناراحتم میکنه.
      هدفم قبلا ی رتبه ی خوب بود و رشته ی خاصی مدنظرم نیست.
      انتخاب رشته نکردم ولی بین کنکور زبان یا تجربی دادن برای سال دیگه مرددم،میدونم هردو رو میتونم بدم اما تمرکزم رو روی کدوم بذارم؟
      همه چی بهم ریخته شده و نمیدونم کدوم کار درسته؟اینجا توی شهرمون حتی روانشناس یا روانپزشک خوبی نداریم که مراجعه کنم.
      در طول روز همش بی حال و ناراحتم ،از کتابام فراری ام و وقتی دست میگیرم کلی استرس میاد سراغم.بعضیا میگن افسردگیه!میگن که حتما برای افسردگی باید قرص مصرف کرد...
      یا کسایی هستن که میگن نباید با این شرایط بد روحی از خودت انتظار داشته باشی چون فشار روت بیشتر میشه و بدتر میشی.
      اگه توی همچین شرایطی بودین و خوب شدین یا راهکاری سراغ دارین ممنون میشم بگین.
      سردرگمی چون عاشق نیستی
      عاشق سختی میکشه
      عاشق هدف داره
      عاشق خسته میشه و تسلیم نمیشه
      خلاصه برو عاشق بشو
      آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
      نابوده به که بودن او غیر عار نیست

      در عشق باش که مست عشقست هر چه هست
      بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست

      گویند عشق چیست بگو ترک اختیار
      هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست

      عاشق شهنشهیست دو عالم بر او نثار
      هیچ التفات شاه به سوی نثار نیست

      عشقست و عاشقست که باقیست تا ابد
      دل بر جز این منه که به جز مستعار نیست

      تا کی کنار گیری معشوق مرده را
      جان را کنار گیر که او را کنار نیست

      آن کز بهار زاد بمیرد گه خزان
      گلزار عشق را مدد از نوبهار نیست

      آن گل که از بهار بود خار یار اوست
      وآن می که از عصیر بود بی‌خمار نیست...

    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      1-حتما آزمایش خون مثلا شاید کم کاری تیروءید داشته باشید 2-مگه چقدر از شهرهایی ک یک دکتر خوب داشته باشن دور هستین؟ 3-خود درمانی غلطههههههه 4-باشیب ملایم جلو برید گذشته گذشته و آینده هم هنوز نیومده پس واسه چی غم؟5-هر چی سعی کنید به چیز خاصی فکر نکنید یا سعی کنید به خودتون چیزی را بقبولانید وضع بد تر میشه 6-همیشه بدتر از این هم هست(افق دید خودتون رو ببرید بالا)7-شاید اصلا شرایط شما مهم باشه پس خیلی هم این چیزایی که------در طول روز همش بی حال و ناراحتم ،از کتابام فراری ام و وقتی دست میگیرم کلی استرس میاد سراغم.---دست کم نگیرید8-با این چیزی که الان هستید کنار بیاید و خودتون رو بپذیرید(حالا بخواید تغییری ایجاد کنید بحثش جداس و در این مقال..)----یه مدت زیاد حساسیت به خرج ندین و سعی کنید کار ها رو ر زمان انجام اصلاح کنید--------میدونم شعار قشنگیه ولی همه زندگی کنکور نیست شاید یک عده همین الان آرزوی زندگی شما رو داشته باشن(خودتون بهش میرسید)-------هیچ کس جز خودتان حال شما را نمیفهمه پس بیخودی سعی نکنید با گفتن این حرفا خودتون رو به آرامش برسونید------آرامش به دست آوردنی و ایجاد شدنیه خود به خودی نیس -----با گذر زمان زخم ها کهنه تر میشن ولی درمان نه!-------حداقل فکر کنید از کاری که انجام میدید لذت میبری(رضایت از کار) -------و اما راهکار :واقعا چه انتظاری دارید؟-------مگه زبان تخصصی ددر ماه چند ساعت وقت میبره ؟؟؟؟؟ روزی نیم ساعت یا 45 دقیقه کافیه----دوست عزیز یک جا نشستن پای فروم چیزی رو عوض نمیکنه بدتر خسته تر م میشید ----بهتره یکم هر جایی که شده فعالیت داشته باشید ------فضا ی مجازی کلن اینطوریه-----کلن خاصیت بار فکری ایجاد فرسودگیه (سیکل معیوب)-----شما هر روز خسته تر از دیروز!
      ویرایش توسط shams12 : 04 شهریور 1397 در ساعت 16:13

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Love lover نمایش پست ها
      سردرگمی چون عاشق نیستی
      عاشق سختی میکشه
      عاشق هدف داره
      عاشق خسته میشه و تسلیم نمیشه
      خلاصه برو عاشق بشو
      آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
      نابوده به که بودن او غیر عار نیست

      در عشق باش که مست عشقست هر چه هست
      بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست

      گویند عشق چیست بگو ترک اختیار
      هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست

      عاشق شهنشهیست دو عالم بر او نثار
      هیچ التفات شاه به سوی نثار نیست

      عشقست و عاشقست که باقیست تا ابد
      دل بر جز این منه که به جز مستعار نیست

      تا کی کنار گیری معشوق مرده را
      جان را کنار گیر که او را کنار نیست

      آن کز بهار زاد بمیرد گه خزان
      گلزار عشق را مدد از نوبهار نیست

      آن گل که از بهار بود خار یار اوست
      وآن می که از عصیر بود بی‌خمار نیست...
      خیلی ممنون که وقت گذاشتین.شعر هم بسی زیبا.

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط shams12 نمایش پست ها
      1-حتما آزمایش خون مثلا شاید کم کاری تیروءید داشته باشید 2-مگه چقدر از شهرهایی ک یک دکتر خوب داشته باشن دور هستین؟ 3-خود درمانی غلطههههههه 4-باشیب ملایم جلو برید گذشته گذشته و آینده هم هنوز نیومده پس واسه چی غم؟5-هر چی سعی کنید به چیز خاصی فکر نکنید یا سعی کنید به خودتون چیزی را بقبولانید وضع بد تر میشه 6-همیشه بدتر از این هم هست(افق دید خودتون رو ببرید بالا)7-شاید اصلا شرایط شما مهم باشه پس خیلی هم این چیزایی که------در طول روز همش بی حال و ناراحتم ،از کتابام فراری ام و وقتی دست میگیرم کلی استرس میاد سراغم.---دست کم نگیرید8-با این چیزی که الان هستید کنار بیاید و خودتون رو بپذیرید(حالا بخواید تغییری ایجاد کنید بحثش جداس و در این مقال..)----یه مدت زیاد حساسیت به خرج ندین و سعی کنید کار ها رو ر زمان انجام اصلاح کنید--------میدونم شعار قشنگیه ولی همه زندگی کنکور نیست شاید یک عده همین الان آرزوی زندگی شما رو داشته باشن(خودتون بهش میرسید)-------هیچ کس جز خودتان حال شما را نمیفهمه پس بیخودی سعی نکنید با گفتن این حرفا خودتون رو به آرامش برسونید------آرامش به دست آوردنی و ایجاد شدنیه خود به خودی نیس -----با گذر زمان زخم ها کهنه تر میشن ولی درمان نه!-------حداقل فکر کنید از کاری که انجام میدید لذت میبری(رضایت از کار) -------و اما راهکار :واقعا چه انتظاری دارید؟-------مگه زبان تخصصی ددر ماه چند ساعت وقت میبره ؟؟؟؟؟ روزی نیم ساعت یا 45 دقیقه کافیه----دوست عزیز یک جا نشستن پای فروم چیزی رو عوض نمیکنه بدتر خسته تر م میشید ----بهتره یکم هر جایی که شده فعالیت داشته باشید ------فضا ی مجازی کلن اینطوریه-----کلن خاصیت بار فکری ایجاد فرسودگیه (سیکل معیوب)-----شما هر روز خسته تر از دیروز!
      خیلی ممنون ،حرفاتون رو کاملا قبول دارم.تشکر بابت اینکه وقت گذاشتید.

    6. Top | #6
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      سلام
      منم دقیقا مثل شما بودم.تا سال دوم خیلی خوب خوندم.سوم و پیش کلا ولش کردم ب هر چیزی فک میکردم جز کنکور.۷سال از اون موقع میگذره من رفتم دانشگاه آزاد لیسانس گرفتم ولی الان میدونم ک چقد با رویاهام فاصله گرفتم.چقد خانوادم امید داشتنو من نا امیدشون کردن.واسه همین الان با وجود شوهر و بچه دوباره شروع کردم ب خوندن و امسال بایدددد قبول بشم.چون میدونم توانایشو داشتمو زحمت نکشیدم الان دارم جبران میکنم.الان مجردی تو خونه ی بابا همه چی فراهم فقط باید زحمت بکشی و بخونی.ولی ب شرایط من برسی باید علاوه بر درس ب خونه داری و بچه داریو و مهمانو هزار و یک چیز دیگه ام فکر کنی.نمیدونی چقد دوس داشتم برگردم ب اون دورانو حتی از یک لحظشم غافل نشم.شما هم بشین سنگاتو با خودت وا بکن یا علی بگو شروع کن بعد مث من پشیمون نشی.

    7. Top | #7
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      سلام.اگه میتونی برو باشگاه،اگه باشگاه دوست نداری بری .وسایلشو بگیر.اونم اگه نمیتونی. باید بری پیاده‌روی توی پارک یا هرجایی که دوست داری.اگه پارک باشه بهتره چون محیط اطرافت سبزه توی روحیه ات است تاثیر می‌ذاره.نمخواد یه ساعت پیاده‌روی بکنه ،یه نیم ساعت برو.حدود ۲۱روز برو که برات بعدش بشه عادت.(اگه ادامه بدی خیلی خوبه) توی روحیه ات تاثیر می‌ذاره.ایشالله همیشه موفق باشی در زندگی و به ارزوت برسی

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط کنکور۹۸ نمایش پست ها
      سلام
      منم دقیقا مثل شما بودم.تا سال دوم خیلی خوب خوندم.سوم و پیش کلا ولش کردم ب هر چیزی فک میکردم جز کنکور.۷سال از اون موقع میگذره من رفتم دانشگاه آزاد لیسانس گرفتم ولی الان میدونم ک چقد با رویاهام فاصله گرفتم.چقد خانوادم امید داشتنو من نا امیدشون کردن.واسه همین الان با وجود شوهر و بچه دوباره شروع کردم ب خوندن و امسال بایدددد قبول بشم.چون میدونم توانایشو داشتمو زحمت نکشیدم الان دارم جبران میکنم.الان مجردی تو خونه ی بابا همه چی فراهم فقط باید زحمت بکشی و بخونی.ولی ب شرایط من برسی باید علاوه بر درس ب خونه داری و بچه داریو و مهمانو هزار و یک چیز دیگه ام فکر کنی.نمیدونی چقد دوس داشتم برگردم ب اون دورانو حتی از یک لحظشم غافل نشم.شما هم بشین سنگاتو با خودت وا بکن یا علی بگو شروع کن بعد مث من پشیمون نشی.
      خیلی خیلی ممنون.ان شاءالله به هدفتون برسید.

    9. Top | #9
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط sagad1369 نمایش پست ها
      سلام.اگه میتونی برو باشگاه،اگه باشگاه دوست نداری بری .وسایلشو بگیر.اونم اگه نمیتونی. باید بری پیاده‌روی توی پارک یا هرجایی که دوست داری.اگه پارک باشه بهتره چون محیط اطرافت سبزه توی روحیه ات است تاثیر می‌ذاره.نمخواد یه ساعت پیاده‌روی بکنه ،یه نیم ساعت برو.حدود ۲۱روز برو که برات بعدش بشه عادت.(اگه ادامه بدی خیلی خوبه) توی روحیه ات تاثیر می‌ذاره.ایشالله همیشه موفق باشی در زندگی و به ارزوت برسی
      متشکرم اتفاقا قصد باشگاه رفتن داشتم،ان شاءالله شما هم موفق بمونید.

    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      سلام مجدد.یه سوال!
      به نظر شما از الان تا 6 مهر طبق برنامه ی قلمچی که از مهر شروع میشه بخونم تا تقریبا 2هفته از برنامه ی قلم جلو بیوفتم یا منتخبی از دروس پایه روبخونم؟

    11. Top | #11
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      من ترجیحم مسایل مهم و نقاط ضعف شدیدتونه

    12. Top | #12
      کاربر نیمه فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ifmvi نمایش پست ها
      سلام.همگی خسته نباشید.
      من کنکوری 97 بودم و رتبم بالای صد هزار شد متاسفانه.تا سال دوم دبیرستان برای کنکور و مفهومی خوندن درسا خیلی تلاش میکردم و آزمون میدادم و همه چی عالی پیش میرفت اما از سال سوم دیگه نخوندم و رفته رفته تمرکزم از بین رفت و ساعت مطالعم کم شد و بعد ب صفر رسید.معدل کتبیم هم فوق العاده کم شد.
      الان هم هروقت میخوام بخونم احساس خستگی میکنم و کاملا ناامید میشم چون فکر به گذشته و اتفاقاتش ناراحتم میکنه.
      هدفم قبلا ی رتبه ی خوب بود و رشته ی خاصی مدنظرم نیست.
      انتخاب رشته نکردم ولی بین کنکور زبان یا تجربی دادن برای سال دیگه مرددم،میدونم هردو رو میتونم بدم اما تمرکزم رو روی کدوم بذارم؟
      همه چی بهم ریخته شده و نمیدونم کدوم کار درسته؟اینجا توی شهرمون حتی روانشناس یا روانپزشک خوبی نداریم که مراجعه کنم.
      در طول روز همش بی حال و ناراحتم ،از کتابام فراری ام و وقتی دست میگیرم کلی استرس میاد سراغم.بعضیا میگن افسردگیه!میگن که حتما برای افسردگی باید قرص مصرف کرد...
      یا کسایی هستن که میگن نباید با این شرایط بد روحی از خودت انتظار داشته باشی چون فشار روت بیشتر میشه و بدتر میشی.
      اگه توی همچین شرایطی بودین و خوب شدین یا راهکاری سراغ دارین ممنون میشم بگین.
      منم شرایط شما رو داشتم و دو سال پشت کنکور موندم اما بازم راه قبلی رو ادامه دادم و شکست خوردم
      لطفا تا وقتی از این شرایط بیرون نیومدین به پشت کنکور موندن فکر نکنین چون بازم همین آشه و همین کاسه
      به نظرم اگه از وضع مالیتون اجازه میده برین دانشگاه(آزاد یا پیام نور )
      حتی شده یه ماه یه رشته ی معمولی تو پیام نور بخونین این کار باعث میشه از جو کنکوری خارج بشین و از یه زاویه ی دید دیگه ای کنکور و آیندتون رو ببنین به آینده ی رشته تون فکر کنین اینکه بعد از اینکه فارغ التحصیل شدین چی کار باید بکنین
      به خودی خود متوجه اشتباهتون تو سالای قبل میشین ،نگران آیندتون میشین و برا کنکور انگیزه پیدا می کنین
      این حرف رو موقع انتخاب رشته یک روانشناس بهم گفت
      موقع انتخاب رشته با بی میلی رفته بودم پیش مشاور بهم گفت با این وضع هر رشته ای بخونم بعد از یه مدتی پشیمون میشم و برمی گردم بهتره دانشگاه آزاد انتخاب کنم از جو کنکور خارج بشم و احتمالا بعد یکی دو ترم برمی گردم و دوباره برا کنکور درس می کنم اینطوری انگیزه ام هم بیشتر میشه
      در ضمن فکر نمی کنم یه ماه خیلی رو نتیجه ی کنکورتون تاثیر بذاره
      ویرایش توسط Nerd_Girl : 06 شهریور 1397 در ساعت 23:01

    13. Top | #13
      کاربر انجمن

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ifmvi نمایش پست ها
      سلام مجدد.یه سوال!
      به نظر شما از الان تا 6 مهر طبق برنامه ی قلمچی که از مهر شروع میشه بخونم تا تقریبا 2هفته از برنامه ی قلم جلو بیوفتم یا منتخبی از دروس پایه روبخونم؟
      ببین شما ترجیحا درسای مهر رو بخون که توشون قوی بشی و بری ازمون نمره بالا بگیری ک بشه ی انگیزه و حال خوب و انرژی مثبت و کمکت کنه واسه ازمونهای بعدی هم بجنگی
      مباحثی که ضعف داری رو اول بخون

    14. Top | #14
      کاربر نیمه فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نمی خوام مانع رفتنون پیش روانپزشک بشم اما مصرف داروهای ضد افسردگی به این آسونی هم نیست خواب آلودگی و سرگیجه از عوارض شایع شون هست که ممکنه فقط مال هفته های اول باشه ممکنه هم در طول مدت درمانتون باهاتون باشه مطمئنا تو درس خوندنتون تاثیر میذاره اگه مشکلتون خفیفه بهتره اول سعی کنین از راهی غیر از مصرف دارو مشکلتون رو حل کنین اگه تاثیر نداشت برین پیش روانپزشک
      تو اینترنت راجع به درمان غیر دارویی افسردگی سرچ کنین
      برا خودتون برنامه داشته باشین
      بولت ژورنال و اسکرپ بوک درست کنین اینکار تو روحیه تون تاثیر داره
      کارای مورد علاقه تون رو انجام بدین و به رویاهاتون فکر کنین
      یه چکاپ بدین و تیروئید و ویتامین دی تو رو چک کنین من آزمایش دادم ویتامین دی من تقریبا 11 هست موقعی که برا کنکور میخوندم همیشه افسرده و کسل بودم موقع درس خوندن و سر جلسه اصلا نمیتونستم راحت بشینم و تمرکز کنم میشه گفت یکی از عللی که نتونستم موفق بشم کمبود ویتامین دی هست بعد کنکور واقعا افسرده و عصبی شده بودم هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم از وقتی ویتامین دی مصرف می کنم کمی بهتر شدم
      در ضمن انقدر به خودتون نگین افسرده یا بی اراده
      ویرایش توسط Nerd_Girl : 06 شهریور 1397 در ساعت 23:07

    15. Top | #15
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط کنکور۹۸ نمایش پست ها
      سلام
      منم دقیقا مثل شما بودم.تا سال دوم خیلی خوب خوندم.سوم و پیش کلا ولش کردم ب هر چیزی فک میکردم جز کنکور.۷سال از اون موقع میگذره من رفتم دانشگاه آزاد لیسانس گرفتم ولی الان میدونم ک چقد با رویاهام فاصله گرفتم.چقد خانوادم امید داشتنو من نا امیدشون کردن.واسه همین الان با وجود شوهر و بچه دوباره شروع کردم ب خوندن و امسال بایدددد قبول بشم.چون میدونم توانایشو داشتمو زحمت نکشیدم الان دارم جبران میکنم.الان مجردی تو خونه ی بابا همه چی فراهم فقط باید زحمت بکشی و بخونی.ولی ب شرایط من برسی باید علاوه بر درس ب خونه داری و بچه داریو و مهمانو هزار و یک چیز دیگه ام فکر کنی.نمیدونی چقد دوس داشتم برگردم ب اون دورانو حتی از یک لحظشم غافل نشم.شما هم بشین سنگاتو با خودت وا بکن یا علی بگو شروع کن بعد مث من پشیمون نشی.
      پدیده کنکور سال 98 هستی مادر

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن