خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 6 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 89
    1. Top | #16
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      معلم اول دبیرستانم سرباز معلم بود دارو سازی خونده بود
      خیلی هم خوب درس میداد همه باهاش حال میکردن برای همین علاقه مند شدم کلا به رشته های تجربی به ویژه داروسازی

      البته برنامه نویسی رو هم از اول دوست داشتم ولی هنوز نتونستم به صورت حرفه ای وقت بزارم براش

    2. Top | #17
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ali.rainy نمایش پست ها
      اولویت ها

      پول
      منزلت اجتماعی
      میزان جلب توجه و جذب توجه دیگران
      نیاز به کمک کردن به دیگری (شخصیت فداکار)
      وضعیت بد اقتصادی و مسطح نبودن بازار کار در ایران
      نبود سیستم مالیاتی قوی و پاسخگو نبودن دکتر به هیچ بن البشری
      عدم شناخت از خود، علایق و توانمندی ها
      کشک بودن علاقه در ایران

      البته ترتیب این ها برای هر کسی ممکن است فرق بکند. به جز اندک و انگشت شماری که علاقه واقعی دارند و صرفا بر اساس جو جامعه حرف نمی زنند.
      200درصد موافقم

    3. Top | #18
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      به هیچ کدومشون علاقه ای ندارم که هیچ ، متنفرم هستم (دارو قابل تحمل تره بینشون البته)

      از ریاضی متنفر تر بودم پاشدم اومدم تجربی

      90 درصدا اینایی که میبینید عشق پزشکی و .. هستن و میگن تا من روپوش سفید نپوشم ول نمیکنم ( میتونن قصاب هم بشید خو اگه روپوش سفید میخواید ) و نمیتونم خودمو تو یک رشته دیگه تصور کنم و به من خانم/اقا دکتر و .... اصلا نمیدونن پزشکی چیه فقط صرف اینکه از بچگی اطرافیانشون هعی تو گوششون دکتر دکتر کردن یک علاقه کاذب توشون ایجاد شده


    4. Top | #19
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      والا من رشته‌ام ریاضی بود و کلا تو دوران دبیرستان نه اینکه از زیست بدم بیاد ولی رغبتی هم بهش نداشتم.
      الانم هیچ علاقه‌ای به رشته‌های تجربی ندارم ولی ولی ولی .... تو ایران علاقه یعنی کشک. ریاضی و فیزیک یعنی الافی. مهندسی یعنی بیکاری. به خاطر همین جبر جغرافیایی برخلاف میلم می‌خوام یکی از سه رشته تاپ تجربی رو بخونم.

    5. Top | #20
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Unfriendly نمایش پست ها
      به هیچ کدومشون علاقه ای ندارم که هیچ ، متنفرم هستم (دارو قابل تحمل تره بینشون البته)

      از ریاضی متنفر تر بودم پاشدم اومدم تجربی

      90 درصدا اینایی که میبینید عشق پزشکی و .. هستن و میگن تا من روپوش سفید نپوشم ول نمیکنم ( میتونن قصاب هم بشید خو اگه روپوش سفید میخواید ) و نمیتونم خودمو تو یک رشته دیگه تصور کنم و به من خانم/اقا دکتر و .... اصلا نمیدونن پزشکی چیه فقط صرف اینکه از بچگی اطرافیانشون هعی تو گوششون دکتر دکتر کردن یک علاقه کاذب توشون ایجاد شده

      اره واقعا اون داروسازی که دکون داری اون دندون که صبح تاشب دستت تاارنج تودهن مردم ودیسک کمر پزشکی هم ازصبح تاشب باید بامریض سروکله بزنی. اگه مهندسی هم کم میگرفتن واوصاع کارودرامدش خوب بود یک ثانیه هم به پزشکی فکر نمیکردم اما امان ازاون درامد وپرستسیژ که اگه طرف متنفرهم باشه علاقه مند میشه

    6. Top | #21
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      کیا موافقن اگه عاشق رشتت نباشی توش موفق نمیشی؟

    7. Top | #22
      کاربر فعال

      bazande
      نمایش مشخصات
      اونقدر از این اون شنیده بودم و گاها هم دیده بودم که پزشکی خوبه و همشون راحتن و پول پارو میکنن و از این حرفا که شیفته این رشته شده بودم . دوران کنکور تموم شد و من رشته پزشکی قبول شدم و این تازه آغاز آشنایی من با این رشته بود...
      متن پایینی نقل قول یک دانشجوی پزشکیه که به نظرم بهترین توصیف شرایط برای این رشتس

      <<اُردِرِ مريض رو گذاشتم تو پرونده و بدن بي رمقم رو به اولين ديواري كه نزديكم بود چسبوندم... درد پاهام جوري بود كه هر ثانيه احتمال ميدادم فلج شم... به فكر فرو رفتم:
      "روز اولي كه پزشكي قبول شدم شايد روي خودم همچين فشاري رو تصور نمي كردم... علوم پايه و فيزيوپات گذشت... با گذروندن هر ترم فشارها بيشتر ميشد... يه موقع هايي ظرفيت هايي از مغزم ميديدم كه باور نمي كردم داشته باشه : )بافت شناسي بهم ديد جزئي داد... با خوندن آناتومي و فيزيولوژي تو ذهنم ارتباطات شكل گرفت... پاتولوژي نكته بينم كرد... امتحان هاي سخت پاتولوژي عملي هنوز استرسش برام كابوسِ... خون، ريه، غدد و ... همه گذشت... همه چي تخصصي شده بود ديگه جزئيات بيشتري از هر چيزي ياد گرفتم... ذوق روز اول بيمارستان و استتسكوپ كه عالي بود اما طولاني نبود! همه چيز كوتاه بود و گذشت... كل دوران استاژري شايد به چشم بر هم زدني گذشت... امتحان پره انترني هم با همه استرساش تموم شد... حالا ديگه اينترن شده بودم... در واقع نزديك پزشك شدن بودم، همون جايي كه خيلي وقت پيش مي خواستم باشم! اما به چه قيمتي؟ به قيمت گذشتن بهترين شباي جوونيم تو بيمارستان؟ به قيمت خوردن غم صدها بيماري كه باهاشون برخورد كردم؟ به قيمت شنيدن توهين از مريض و سكوت كردن؟ به قيمت له شدن توي مورنينگ ها جلوي صد نفر ديگه؟ به قيمت تحقير شدناي گاه و بي گاه از طرف اتند ؟ به چه قيمتي؟ "
      تو همين فكرا بودم كه مادري كه يه ساعت پيش به خاطر دهيدريشن و ادرار نكردن بچه اش نگران بود اومد و گفت مرسي دكتر... بچه ام ادرار كرد...الانم اسباب بازي هاشو خواست، داره مي خنده... مرسي!
      نا خود آگاه خنديدم... پاهاي عزيزم درد داريد، عيبي نداره... به هر قيمتي... مي ارزيد.>>
      ویرایش توسط salam55 : 26 مرداد 1397 در ساعت 02:56

    8. Top | #23
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط GOD LIKE نمایش پست ها
      کیا موافقن اگه عاشق رشتت نباشی توش موفق نمیشی؟
      البته اگه عاشق رشتت باشی و تهش نتونی به درآمد برسی هم نابود میشی و تا حد مرگ از علاقه بی‌سرانجامت متنفر میشی! تجربه کردم که میگم.

    9. Top | #24
      کاربر باسابقه

      bazande
      نمایش مشخصات
      برای من تلقین عمومی و اطرافیانم روی انتخابم که پزشکی باشه خیلی موثر بوده...
      خُنُک آن قماربازی، که بباخت آن‌چه بودش
      بنماند هیچش إلّا، هوس قمار دیگر...

    10. Top | #25
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط .Soheil. نمایش پست ها
      اونقدر از این اون شنیده بودم و گاها هم دیده بودم که پزشکی خوبه و همشون راحتن و پول پارو میکنن و از این حرفا که شیفته این رشته شده بودم . دوران کنکور تموم شد و من رشته پزشکی قبول شدم و این تازه آغاز آشنایی من با این رشته بود...
      متن پایینی نقل قول یک دانشجوی پزشکیه که به نظرم بهترین توصیف شرایط برای این رشتس

      <<اُردِرِ مريض رو گذاشتم تو پرونده و بدن بي رمقم رو به اولين ديواري كه نزديكم بود چسبوندم... درد پاهام جوري بود كه هر ثانيه احتمال ميدادم فلج شم... به فكر فرو رفتم:
      "روز اولي كه پزشكي قبول شدم شايد روي خودم همچين فشاري رو تصور نمي كردم... علوم پايه و فيزيوپات گذشت... با گذروندن هر ترم فشارها بيشتر ميشد... يه موقع هايي ظرفيت هايي از مغزم ميديدم كه باور نمي كردم داشته باشه : )بافت شناسي بهم ديد جزئي داد... با خوندن آناتومي و فيزيولوژي تو ذهنم ارتباطات شكل گرفت... پاتولوژي نكته بينم كرد... امتحان هاي سخت پاتولوژي عملي هنوز استرسش برام كابوسِ... خون، ريه، غدد و ... همه گذشت... همه چي تخصصي شده بود ديگه جزئيات بيشتري از هر چيزي ياد گرفتم... ذوق روز اول بيمارستان و استتسكوپ كه عالي بود اما طولاني نبود! همه چيز كوتاه بود و گذشت... كل دوران استاژري شايد به چشم بر هم زدني گذشت... امتحان پره انترني هم با همه استرساش تموم شد... حالا ديگه اينترن شده بودم... در واقع نزديك پزشك شدن بودم، همون جايي كه خيلي وقت پيش مي خواستم باشم! اما به چه قيمتي؟ به قيمت گذشتن بهترين شباي جوونيم تو بيمارستان؟ به قيمت خوردن غم صدها بيماري كه باهاشون برخورد كردم؟ به قيمت شنيدن توهين از مريض و سكوت كردن؟ به قيمت له شدن توي مورنينگ ها جلوي صد نفر ديگه؟ به قيمت تحقير شدناي گاه و بي گاه از طرف اتند ؟ به چه قيمتي؟ "
      تو همين فكرا بودم كه مادري كه يه ساعت پيش به خاطر دهيدريشن و ادرار نكردن بچه اش نگران بود اومد و گفت مرسي دكتر... بچه ام ادرار كرد...الانم اسباب بازي هاشو خواست، داره مي خنده... مرسي!
      نا خود آگاه خنديدم... پاهاي عزيزم درد داريد، عيبي نداره... به هر قيمتي... مي ارزيد.>>
      بازهم از این جور متن های مظلوم نمایی
      یه دکتر میشناختم که متخصص چشم بود که حقوقش بالغ برپنجاه میلیون بود اونم کلا از شعلش می نالید میگفت استرس زیادداره مسیولیت داره درس زیاد خوندم نمیدونم انگار فکرمیکرد باید بشینه خونه هرماه پول مفت بریزن به حسابش. طرف کلی درس خونده مثل خر از صبح تاشب کارمیکنه هیچ گونه امنیت شعلی نداره حقوقشم به دومیلیون نمیرسه انقدر غر نمیزنه که این دکترا میزنن

    11. Top | #26
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط dars نمایش پست ها
      کشک بودن علاقه در ایران
      لایک

    12. Top | #27
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط 76farshad نمایش پست ها
      وضعیت اقتصادی!
      توو ایران هیچی معلوم نیس از کجا معلوم تا ده سال دیگه پزشکی اشباع نشه؟؟؟

    13. Top | #28
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Saeed744 نمایش پست ها
      اره واقعا اون داروسازی که دکون داری اون دندون که صبح تاشب دستت تاارنج تودهن مردم ودیسک کمر پزشکی هم ازصبح تاشب باید بامریض سروکله بزنی. اگه مهندسی هم کم میگرفتن واوصاع کارودرامدش خوب بود یک ثانیه هم به پزشکی فکر نمیکردم اما امان ازاون درامد وپرستسیژ که اگه طرف متنفرهم باشه علاقه مند میشه
      والا تا چند سال دیگه همشون اشباع میشن . کلی ادم میشناسم رفتن خارج با پول ددی دکتر بشن برگردن . همین الانشم توی شهرای بزرگ توی هر قدم که میری مطب یه دکتره دیگه وای به حال 10سال دیگه . دیشبم یه دانشجوی دارو توی استوری اینستاش حرفای استاداش رو گذاشته بود و مضمون حرفش این بود فاتحه دارو هم خونده شده و اشباع داره میشه

    14. Top | #29
      کاربر نیمه فعال

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Saeed744 نمایش پست ها
      بازهم از این جور متن های مظلوم نمایی
      یه دکتر میشناختم که متخصص چشم بود که حقوقش بالغ برپنجاه میلیون بود اونم کلا از شعلش می نالید میگفت استرس زیادداره مسیولیت داره درس زیاد خوندم نمیدونم انگار فکرمیکرد باید بشینه خونه هرماه پول مفت بریزن به حسابش. طرف کلی درس خونده مثل خر از صبح تاشب کارمیکنه هیچ گونه امنیت شعلی نداره حقوقشم به دومیلیون نمیرسه انقدر غر نمیزنه که این دکترا میزنن
      دقیقا اینا اگه میدونستن ارشد و دکترا تو رشته های دیگه چقدر قبولیش سخته و تهش تو ایران به حقشون نرسن و دوباره کنکور تجربی شرکت کنن
      مثل همین تاپیک ارشد زیست شناسی
      میفهمیدن سختی یعنی چی؟
      حداقل سختی میکشین نون سختیتون رو می خورید اونا که سختی می کشن و به حقشون نمی رسن چی
      خود همین افراد بچه هاشون رو هم این رشته می فرستن اونا که هیئت علمی هستن بچه های خل و چلشون رو بازم همین رشته می فرستن

    15. Top | #30
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Lara27 نمایش پست ها
      والا تا چند سال دیگه همشون اشباع میشن . کلی ادم میشناسم رفتن خارج با پول ددی دکتر بشن برگردن . همین الانشم توی شهرای بزرگ توی هر قدم که میری مطب یه دکتره دیگه وای به حال 10سال دیگه . دیشبم یه دانشجوی دارو توی استوری اینستاش حرفای استاداش رو گذاشته بود و مضمون حرفش این بود فاتحه دارو هم خونده شده و اشباع داره میشه
      ده ساله میگن میخواد اشباع بشه که دیدیم نشد باتوجه به این ظرفیت های کم وبازارکار همیشه عالیه این رشته ها هیچ وقت اشباع نمیشه حالا ممکنه اوصاع کمی بدترشه اما مطمین باش هیچ وقت مثل بقیه رشته ها انقدر خراب نمیشه چون دست خودشونه

    صفحه 2 از 6 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. آشنایی با رشته های دانشگاهی (ریاضی، تجربی، انسانی)
      توسط amin1441 در انجمن رشته های دانشگاهی
      پاسخ: 3
      آخرين نوشته: 13 مرداد 1397, 13:03
    2. در پیش‌دانشگاهی، کانون سخت تره یا گزینه 2؟
      توسط fify در انجمن آزمونهای آزمایشی
      پاسخ: 14
      آخرين نوشته: 16 مرداد 1394, 01:28
    3. تغییر نوع گزینش پزشکی، دندان پزشکی، داروسازی...
      توسط AmiR13 در انجمن پرسش و پاسخ پیرامون انتخاب رشته
      پاسخ: 184
      آخرين نوشته: 09 مرداد 1394, 15:32
    4. پاسخ: 25
      آخرين نوشته: 04 مرداد 1394, 19:15
    5. پاسخ: 4
      آخرين نوشته: 05 آذر 1392, 18:59



    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن