عجله داشتم
تندتند راه ميرفتم...
محكم به چيزي خوردم
ادم بود!
منتظر بودم بگويد : كوري !?
دستش را بطرفم دراز كرد
با من دست داد...
و لبخندي زد...!!!
به گمانم " انسان " بود...
عجله داشتم
تندتند راه ميرفتم...
محكم به چيزي خوردم
ادم بود!
منتظر بودم بگويد : كوري !?
دستش را بطرفم دراز كرد
با من دست داد...
و لبخندي زد...!!!
به گمانم " انسان " بود...
من اگه مخترع بودم یه دستگاه معرفت سنج اختراع میکردم
تا
قبل از اینکه بخوام با کسی آشنا بشم معرفتش رو اندازه بگیرم
هر آدمی تو زندگیش یه بی معرفت داره
که اون بی معرفت
دوست داشتنی ترین آدمای روزگاره
بی معرفت ، به یادتم کجایی
خوب ببین زخم انگشتانم را
جای دندان دورویی همان نارفیقانی است که عمری عسل معرفت در کامشان ریختم
ولی ...
یک آدم بی معرفت! یک بحث بی نتیجه! یک دل گرفته! یک بغض بی انتها! یک اشک بی ملاحظه! یک آهنگ غمگین!
ولی من سرسخت تر از این حرفام !
یک فنجون قهوه! یک اهنگ شاد! بدرک که خیلی چیزا درست نمیشه
توکل به خدا
میدونی شهامت یعنی چه؟
اینکه سرد باشی و گرم بخندی!
اینکه بی قرار باشی و صبوری کنی!
اینکه اشک در چشمانت رو بگی اشک شوقه
اینکه تمام بی معرفتی دنیا رو مشاهده کنی و آخر معرفت باشی
پس همیشه با شهامت باش
یار با ما بی وفایی میکند
بیگناه از من جدایی میکند
شمع جانم را بکُشت آن بی وفا
جای دیگر روشنایی می کند
گناهم باور این روزگار بود
فریبی را که خوردم بی گناه بود
ولی جرم من از دست دلم بود
که هرجا پا گذاشتم بی وفا بود
به هر کس دل سپردم بی وفا شد
چون پابندش شدم از من جدا شد
نمیدانم از اول بی وفا بود
یا که من نازش را کشیدم بی وفا شد
غریبه بود
آشنا شد
عادت شد
عشق شد
هستی شد
روزگار شد
خسته شد
بی وفا شد
دور شد
بیگانه شد
اما فراموش نشد
خیلی با کلاسی؟؟؟قبول....
ولی خودت که می دونی من عادت دارم کلاسا رو می پیچونم
Live your dreams
🔱
KowsarDDC
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)