اگه اره "ساده ترین" استدلالی ک ب زهنت میرسه و کامل هم هست چیه؟
اگه اره "ساده ترین" استدلالی ک ب زهنت میرسه و کامل هم هست چیه؟
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
میانه رو به اندازه خودش امتداد بده .بعد از دوسرش وصل کن به مثلث .بعد مثلثا رو از طریق دوضلع و زاویه ی بین هم نهشت قرار می دیم و درنتیجه میانه با یه نیم وتر برابر میشه .پس میانه نصف وتره
مثلثو به اندازه خودش عینن مثل شکل رسم میکنیم (فرض کن دوتا مثلث یه طورن)
میانه ها موازی میشن .دوتا نیم وترا هم موازی . طبق اصل فردی که اسمش یادم نمیاد اون ضلع مشترک میشه خط مورب قطع کننده ی دو خط موازی .جون دوتا زاویه ی روبه برابر شدن این شکل لوزیه و همه ضلع هاش برابرن .پس نیم وتر با میانه برابره .پس وتر دوبرابر میانس
مثلث رو ب اندازه خودش؟ مثلث ک اندازه نداره. منظورت چیه؟ فرض کنم دو مثلث ی طورن؟ ی طورن ینی چی؟ میانه ها موازی میشن؟ ثابت کن. خط مورب ب اسم کسی نیست. نکنه خط سوا, seva منظورته؟ اون ک چیز دیگه ایه! لوزیه چهار ظلعی ای با چهار ضلع برابر ن چهار ضلعی ای با دو زاویه مقابل همنهشت. اون شکل لوزی هست... ولی تو دلیل درستی واسه لوزی بودنش ارائه نکردی.
درست نمیگم؟
اینجوری ک تو توضیح دادی طول میانه وارد ب هر ضلعی نصف طول اون ضلعه ک. نقش مثلث قائم چیه این وسط؟
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
@MatinM_M
انقت! خشکل نوشتی ک ی لحظه فراموش کردم باید بخونمش ن اینکه تماشاش کنم.
خب غلط نیست. ولی بزار ی توضیحی ازافه کنم. شما میانه رو امتداد دادی ب اندازه خودش. 4 مثلث تشکیل دادی. بعدش با کمی تلاش نشون دادی دو جفت همنهشت هستن. بعدن رفتی تو مستطیل ک این ی مستطیله. حرفات تا اینجا غلط نیستن ها... ولی ببین داری کجا میری. از مثلث رسیدی ب مستطیل(4 مثلث)... داری دور میشی از اصل مطلب. خب. وقتی ب مستطیل رسیدی یکی از خواص مستطیل رو ب عنوان پایان اثبات بیان کردی. خب جبزایی ک میگی غلط نیستن، ولی استدلالت غلطه مگر اینکه ثابت کنی هر قطر مستطیل از وسط قطر دیگه میگزره. البته نیاز نیست ثابت کنی. حرفت قبوله، استدلالت کامل نیست.
گیریم استدلال رو کامل هم کردی! استدلالت خیلی طولانی و دستوپاگیره. قرار بود ب استدلال ساده بگین.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
ببین این حرف که قطرهای یک متوازی الاضلاع همدیگه رو نصف میکنن توی هیچ سوالی نیاز به اثبات نداره .چون جزو بدیهیاته .البته اگه خود سوال گفته باشه اثبات کنید اون بحثش جداست .
جوری که شما می فرمایید اگه توی یه سوال مجبور باشیم از فیثاغورس استفاده کنیم باید اول اثباتش کنیم !!! درصورتی که فیثاغورس جزو بدیهیاته و همیشه فرض سوال محسوب میشه
اسم اون ادمه هم که تو پست بالاترم گفتم اقلیدسه !
دوتا روش قبلیم هرکدوم یه ایرادی داشتن پس اونا رو بیخیال شو
قربونت لطف داری اتفاقا من خیلی بد می نویسم نمی دونم چطور همچین حرفی میزنید
ببین الان یه چیزی می گم اثبات نیست (قبلی می خواستم اثباتی باشه ) ... خوب با توجه به این نکته که اگر تو یه مثلث (هر مثلثی) میانه ی نظیر یک ضلع ، از نصف آن ضلع بزرگتر (کوچکتر) باشد زاویه ی روبروی آن ضلع حاده (منفرجه) است و برعکس ((((اینو توی هندسه ثابت کردیم تو مبحث نامساوی در مثلث)))
خوب حالا با توجه به این که ما میدونیم زاویه 90 درجه هست پس میشه نتیجه گرفت که میانه برابر نصف وتر هست
در مثلث قائم abc با راس قائم a، عمود منصف ab موازی ضلع bc ه. پس بنا ب تالس عمود منصف ab از وسط bc میگزره. چون هر نقطه ای روی عمود منصف ی پاره خط از دو سر اون پاره خط ب ی فاصله س، پس وسط وتر از سه راس ب ی فاصله س. و این اثبات رو تموم میکنه.
اگه بخام از ی شکل پیچیده تر بجای عمود منصف استفاده کنم و مسله رو استدلال کنم، ن مستطیل ک دایره رو انتخاب میکنم.
استدلال اینکه: چون هر مثلثی ی دایره محیطی داره ک از سه راس میگزره، و چون هر اندازه هر زایه محاطی نصف کامن روبروشه، و چون کمان 180 درجه، قطر دایره س، پس وسط وتر ی مثلث قائم، قطر دایره ایه ک از سه راس مثلث قائم میگزره. و استدلال تمومه.
استدلال اول کامله و خلاصه س ولی ساده تر از دومی ب نظر نمیرسه.دومی قابل فهمتره ولی کامل نیست.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
این اثباتت از ریش و بن نا ارسته. هیچ جاش. میانه وارد ب ی ضلع از نصف اون ضلع بزرگتره؟ کی گفته؟ اصلا غلطه. میتونه کوجکتر یا مساوی هم باشه. اونی ک تو میگی اینه" میانه مرسوم از هر راس مثلث، از نصف مجموع اضلاع اون راس کوچکتره" این در اصل از نامساوی مثلث نتیجه میشه. در مثلث ABC میانه AM رو ب اندازه خودش تا N امتداد میدیم. نا مساوی مثلث رو برای مثلث ABN بنویس. دقتی کن ک مثلث های AMC و NMB همنهشتن و An دو برابر میانه طول داره.
خب اثباتی رائه کن ک قضایای کمتری توش بکار برده باشی. البته تالس و فیثاغورت رو نیاز نیست ثابت کن. نا گفته نماند ک چیزی ک در مورد لوزی گفتی هم بدیهیات نادرستت بودن.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)