سلام دوستان .. این تاپیکو برا دل خودم زدم ..
دو سال پیش تصمیممو گرفتم که بیام و برای بدست آوردن آرزوهام بجنگم .. از اونجایی که خیلی سال بود از درس دور بودم برام سخت گذشت .. حافظه ام یاری نمیکرد .. مطالب همه برام جدید بود و بیشتر از یه روز تو خاطرم نمی موند.. افتان و خیزان جلو اومدم .. خوندم ولی چون مشکل کمال گرایی داشتم و دارم همش از خودم شاکی و ناراحت بودم .. کنکور سال گذشته هر چند براش اماده نبودم و میدونستم اصلا کافی نیستم برا رسیدن به هدفم .. نرفتم ..تو این مدت خیلی اتفاقا افتاد .. از استرس دچار بیماری شدم که کلی زمان سوزوندم .. ولی هیچ رقمه نتونستم از هدفم دل بکنم .. باید بهش برسم ..
از مهر خوندم ولی چه خوندی .. همش حسم اینه چیزی بلد نیستم .. ولی تو راهی که افتادم جایی برا جا زدن ندارم بخاطر خودم و عزیزانم ..
خیلی برنامه ریزی کردم ولی همش عقب موندم نه بخاطر تنبلی بلکه بخاطر وسواسم و بخاطر استرسم که میدونم عامل تمام این درموندگی الانمه ،اما فقط یه فرصت ، یه فرصت دیگه ام میخوام بخودم بدم و دست از سرزنش کردن خودم بردارم ..
همش با خودم تکرار میکنم :
تو نمی تونی از خودت فرار کنی .. تو دیگه واردش شدی .. تو حق نداری به عزیزانت که بهت باور دارن و تمام امکانات رفاه تو رو فراهم کردن و در مقابل نبودنات و کم بودنات صبورن خیانت کنی ...
میدونم سخته .. خیلیم سخته .. اما برای رسیدن به هدفی که داری این یکی از چالشایی که باید ازش عبور کنی ... اگه سخته ،
پس تو سخت تر باش..
با خودم میگم :
می دونی این سختی ها رو برا چی تحمل می کنی ؟ چون هنوز به رویات امید داری ..
اره من به خودم باور دارم .. وگرنه با سختی ها و دردایی که این راه داشت میبوسیدمش میزاشتمش کنار ..
من تو این راه بارها شکست خوردم ، بارها بریدم اما به خودم گفتم خوب همه شکست میخورن .. همه ناامید میشن ... اما اگه الان کوتاه نیام و برگردم به بازی .. حتما موفق میشم ..
امروز اخرین فرصت رو میخوام به خودم بدم و برنامه ی راهمو بریزم .. و از فردا همینجا گزارشمو میزارم
من تو این راه هیچ همدمی ندارم .. خوشحال میشم اگه تو هم تصمیمتو گرفتی کم نیاری ، شروع کنی و پا به پام تا اخرش بیای ...
فقط یادمون نره که :
همین یه باره و برای اخرین باره که این مباحثو میخوایم بخونیم .. واسه همین این یه بار همه ی تلاشمون این باشه که واقعا همشو یاد بگیریم ..