خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
1_ بنده نگفتم "فقط" با این گروه صحبت کردم، یا همه ی افرادی که باهاشون حرف زدم آخوند بودن.
2_ جناب فکر کنم من منظورم رو درست نتونستم برسونم یا از کلمات و عبارات مناسبی استفاده نکردم. من نگفتم دنبال رد یا اثبات خدا هستم همین طور نگفتم دنبال کسی بودم که تو این قضیه کاملا مطمئن و منطقی باشه.
ما و این کرهی خاکی در برابر کل هستی نقطهی کوچکی بیش نیستیم.
علم و دانش بشر هم بسیار ناچیز و پر از نقصه.
و خیلی چیزها هم برامون ناشناخته است.
"من دنبال یقین داشتن نیستم و نگفتم به درستی افکار و عقایدم اطمینان دارم"
امیدوارم سوء تفاهم ها برطرف شده باشه گرامی.
موفق باشید
سینا جان این آمار مال چند سال پیشه.
با توجه به این میانگین در خوشبینانه ترین حالت و حتی در 40 سال پیش هم
میانگین آی کیو در کشور ما 104 نبوده.
حتی اگه کاهش هم پیدا کرده باشه این کاهش قطعا از 104 شروع نشده.
به نظر میاد اعداد به کار برده شده در این خبر صحت نداره. چه اون 104 و چه 68.
" البته پیر شدن جمعیت و ده ها عامل دیگر بر کاهش میانگین iq اثر دارند."
" کشور های فقیر که سطح رفاه و تغذیهی پایینی دارند میانگین iq در آنها پایین است."
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
ویرایش توسط sina_u : 25 خرداد 1399 در ساعت 17:36
من نگفتم که شما فقط با این افراد صحبت کردین فقط توصیه کردم چون قبلا واسم پیش اومده بود حتی خیلی بیشترشو...
و اینکه من دومین موردتونو بخاطر این تیکه از پستتون :[هیچ کدوم از اون گفتوگو ها نتیجهای در بر نداشت.چون طرف مقابل من به درست بودن صد درصدی عقایدش باور داشت.]گفتم و چون چندین بار دیدم بحث کردین در این باره و خب کسی که وقت میزاره بحث میکنه ٭معمولا٭ میخواد این وسط به جوابی نسبی یا کلی و قطعی برسه و من نه گفتم اینکارو بکنید نه اونکارو بکنید فقط یه چشم انداز نشون دادم و گفتم که بحث خیلی زیاد= غرق شدن تو اون مسئله
و گفتم چون منم این راه رو رفتم و چیزایی بهم کمک کرد رو به شما هم بگم شاید بهره بردین ... فقط و فقط بخاطر این نقلتون کردم[ هرچند بعید نیست شما هم و جناب سینا یو منو گمراه فرض کنین چون وقتی بیشتر افراد به چنین انقلابات فکری میرسن اکثر مردم رو احمق فرض میکنن که بقیه تو یه دید دیگه باشن (نمیگم شما اینجوری هستین یا نیستین فقط احتمال) و این اصلا معقولانه نیست] . و نیازی به جبهه گرفتن نبود و اشتباه کردم از اینکه باهاتون حرف زدم. ... به هرحال اینم درسی بود که بعضیا حسن نیت رو اشتباه برداشت میکنن . روز خوبی داشته باشید
ویرایش توسط be_quick : 25 خرداد 1399 در ساعت 22:00
نمیدونم شما پست بنده رو با چه لحنی خوندین که بهش میگید "جبهه گرفتن"
من فقط پاسخ شما رو دادم تا منظورم رو "بهتر" برسونم، نه از حسن نیت شما بد برداشت کردم و نه هیچ چیز دیگر.
گرامی من شما و هیچ کس دیگری در این کرهی خاکی رو احمق فرض نمیکنم و
چیزهایی که گفتم فقط و فقط برای این بود منظورم رو بهتر و شفاف تر برسونم نه هیچ دلیل دیگری.
(با بخش هایی از پست شما هم موافق بودم)
فکر کنم کلا اینجا چیزی ننویسم بهتره، تا ناخواسته باعث ناراحتی دیگران نشم.
من که نه شما رو نقل قول کردم و نه صحبتی کردم چطور چنین نتیجه گیری کردین؟
تو بحثتون دخالت نکردم چون نیازی ندیدم از جانب ایشون نظری بدم خودشون هستن و با منطق نظرشونو میگن.
منم با نظر ایشون موافق هستم همونطور که تو تاپیک دیگه(سوالات علمی و فلسفی) گفتم به هیچ وجه دنبال اثبات یا عدم اثبات خدا نیستم و اینطور هم نیست که شب و روزمو برای این موضوع صرف کنم آگاهی نیاز به طی زمان و بالا بردن دانش در زمینه های مختلف داره یک روزه بدست نمیاد.
نظر شخصیم این هست دین سخن خدا نیست و این نظرو به هیچ کس دیگه هم تحمیل نمیکنم شما تو همون تاپیک که اون خانم نقل کردم ببینین ایشون مذهبی نبودن و در مورد نظر ایشون نظر دادم و مطمئنا اگر شخص مذهبی بودن نقل نمی گرفتم.
شما میگین که چند سال پیش دنبال این مسئله رفتین و به نتیجه ای نرسیدین و به مذهب برگشتین پس به ماها توصیه می کنین دنبال این مسئله نریم و خودمونو درگیر این مسائل نکنیم.
اولا شما از کجا میدونین ما زودتر از شما این مسائلو بررسی نکردیم.
دوما اگه قرار بود هر کی زودتر بره دنبال یک مسئله جواب درست تری بگیره اون آخوندی که ویدئوشو بالا قرار دادم قبل از اینکه شما به دنیا بیاین دنبال این مسائل بود ولی ساده ترین مسئله رو بلد نیست و حتی نمیتونه یک حدیث درست جعل کنه.
اینکه من شما رو نقل نمیکنم یک به دلیل وقت کم هست و دو به دلیل مشکلاتی که ممکنه برای اینجا بوجود بیاد. وگرنه هزاران تناقض در دین از نظر من وجود داره ولی قابل بحث در اینجا نیست.
این بحث ها باید در محیط و مملکت آزاد و به دور از تعصب صورت بگیره که هنوز این شرایط فراهم نیست.
اگه من تو اون تاپیک گفتم اکثر ایرانی ها مسلمان نما هستن نه توهین بود نه تعصب.
شما برو تو خیابون 10 نفرو رندم انتخاب کن ببین چند نفرشون میتونن اصلا قرانو از رو بخونن یا 5 خط ترجمشو از حفظ بگن.
برعکس کشورهای عربی که هم زبانشون هست و اصول رفتاریشونو برگرفته از قرانو پیامبر میدونن.
تو همون عربستان اذان که میزنه مغازشونو ول میکنن میرن نماز تو ایران جلوی چشم مغازه دار ازش وسیله بلند میکنن.
باز این نظر من هست که اصول رفتاری اونها بیشتر به اصول رفتاری زمان اسلام نزدیک هست تا ما ایرانیها . ممکنه نظر شما چیز دیگه باشه که منم سعی در تغییر نظرتون ندارم.
تو رفتار و طرز فکر شیعه و سنی هم اختلافات زیادی هست و اگه دین یکی باشه این تفاوت ها نشون میده یکیشون صحیح نیست.
مثلا سنی ها میگن امام ها رو به این شکل قبول ندارن و اونها آینده رو نمیدیدن و خبری از آینده نداشتن.
شیعه میگه چرا این قدرت پیش بینیو داشتن.
حالا فرض کن علی این قدرتو داشته که اینده رو ببینه پس میتونسته ببینه اگه جای محمد بخوابه کسی اونو نمیکشه و اینهمه وصف از شجاعتش که بجای پیامبر خوابیده و مرگو به جون خریده از بین میره چون میتونسته پیش بینی کنه هیچ صدمه ای بهش نمیرسه.اگه کسی بدونه هیچ صدمه ای بهش نمیرسه که اصلا شجاعتی به خرج نداده.
یعنی تفکر خودشون خودشونو نقض میکنه و این تناقضات هی بیشتر میشه و جلوی اونها کم میارن.
از نظر شما شاید این تناقضات مهم نباشه یا یکجور برای خودتون حل کرده باشین ولی نظر من اینطور نیست و هزارها تناقضو نمیتونم نادیده بگیرم ولی لزومی هم نمیبینم شما رو قانع کنم یا قضاوت کنم.
ولی همونطور که شما حق دارین نظرتونو آزادانه بدین من و این دوستمون هم این حقو داریم نظرمونو بیان کنیم.
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
سلام ببینین من نگفتم سراغشو نگیرین فکر کردم چون زیاد بحث میکنین خیلی زیاد تو زندگیتون درگیرش شدین که گفتین اینطور نیس و من نگفتم به مذهب برگشتم ( اینکه اعتقاد فقط به خدا داشته باشم ربطی به این نداره که من یهود باشم یا مسیحی یا مسلمان و تناقضات کتابا رو ندیده باشم ولی حداقل میدونم رد نشده وجود خدا حالا چه فکر کنین واسه حس الکیه یا خیر)و نگفتم به هیچ نتیجه ای نرسیدم ولی اینو میگم که اون تناقضاتی که پیگیرش بودم کسی زیاد منطقی واسم توضیح نداد و اصلا کسی هم نمیتونه اون تناقضاتو منطقی توضیح بده و برطرف کنه چون تناقضه اسمش روشه وچون اگه اینطور بود همه میومدن پیرو این دین مسلمانان... و من باااازم نگفتم هرکس زودتر پیگیر قضیه شه بهتر میفهمه و بیشتر میدونه و...فقط منظورم این بوده تمامی مذهب ها تناقضاتی توشون هست ونتونستن برطرفش کنن و بحث شما سر این موارد هیچیو حل نمی کنه اثباتو رد هم که گفتین کاری بهش ندارین....
به عنوان خاتمه بحثم فقط لطفا دیگه انقدر واسه خودتون قضاوت نکنین که من چی هستمو چی گفتم از اول اول اون تایپک هم فقط به خانوم گفتم که بگن نظر خودشونه و بصورت قواعد کلی درنیارن ( مثل الآن شما که گفتین نظر شخصی خودتونه و این عالیه...) و بی طرف بودم که کی چیو. اعتقاد داره و هرکس زندگی خودشه و بارها اینو گفتم... تا اینجا هم مثله اونجا نشده که بحث ادامه دار شه به همون دلیل کمبود وقت که گفتین ... هر نظری دارین نظرتون محترمه ولی دیگه باید یه جا تموم کنیم این حرفارو ومنم حتما سعیمو میکنم دیگه نقل نکنم حتی اگه برداشت اشتباهی شد از حرفام...موفق باشید
ویرایش توسط be_quick : 26 خرداد 1399 در ساعت 00:43
چه کسی درباره اثبات یا رد وجود خدا در این تاپیک یا همون تاپیکی که توش بحث بود صحبت کرده؟
بهتره چند پست قبلیو بخونین بدون اینکه من در جایی اسم شما رو آورده باشم یا نقل قولی کرده باشم منو وارد بحثتون کردین و گفتین من فرض میکنم شما گمراه هستین پس فکر میکنم اون کسی که از جانب دیگران نتیجه گیری میکنه شما هستین نه من.
به همین دلیل هست که هیچ وقت شما رو نقل قول نکردم و حتی وقتی شما در اون تاپیک جواب دادین و تو امتیاز چنین چیزی گفتین بازم جوابی ندادم
؟
در مورد بعدی کسی شما رو مجبور نکرده وارد بحث ها بشین و توصیه کنین که بحثو تموم کنیم میتونین وارد بحث نشین.
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
بازم شکست خوردم
+
خیلی عجولم
+
از روش های بدی استفاده می کنم
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
ولی خوبیش این بود این دفعه شکستم به ساعت نکشید
و خیلی سر کار نرفتم
+
بازم پر انرژی ام مثل همیشه
+
خودم تنهایی از پس همه کارام بر میام
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
خدا لعنت کند بر واژه ها حتی خداحافظ !که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ !سکوت افتاده مثل رعشه ای بر استخوانهایمشبیه موج سرد ساحل
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده استنه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است خداحافظ واسه اینکهنبندی دل به رویاها بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
در حال حاضر 24 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 24 مهمان)