یادمه سال پیش که از ابان شروع کردم به خوندن, هیچ چیز جلودارم نبود. با اینکه از صفر خوندن زیست برام سخت بود ولی هرجور شده بود میخوندمش. همچی داشت خوب پیش میرفت تا 25روز مونده به کنکور. لعنت به اون شب. خیلی سخته ادم, پشتوانش از دست بده. خیلی سخته نزدیک کنکور تمام زندگیت سیاه بشه. بی پدر شدن خیلی سخته. روزای سختی بود ولی گذشت. نتیجمم خراب شد. ولی از امروز یعنی 6اذر میخوام دوباره شروع کنم. با قدرت هرچه تمامتر میخوام بخونم. میخوام از این وضع نجات پیدا کنم. میگن دعا برای همدیگه بهتر مستجاب میشه. دعاتون میکنم. شمام دعام کنید