خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 34
    1. Top | #1
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات

      جنگ... یا تسلیم سرنوشت؟

      سلام دوستان گرامی

      امیدوارم شما همه تون شاد و سلامت باشید و هر چی که پیش میاد نتونه شما رو از تلاش برای رسیدن به هدف تون متوقف کنه..آمین.

      خیلی فکر کردم که آیا اینجا حرف دلمو بنویسم یا نه! چون نمی خوام باعث ایجاد موج منفی باشم... این حرفا رو صرفا به عنوان دردودل فرض کنید و لطفا بهم کمک فکری بدین... ممنون تون میشم...

      قبلا هم توی پست دوستان عرض کردم... من عاشق پزشکی ام! اما یه عاشق ِ بدشانس! (یا چه می دونم سرنوشت نمیخواد! یا مصلحت نبوده... یا .... همین حرفایی که واسه آروم کردن شکست خورده ها میزنن!)

      سالها پیش دیپلم تجربی گرفتم و....
      نمیخوام اینجا از مشکلاتی که داشتم توی این همه سال که نشد درس بخونم حرف بزنم که مثنوی هفتادمن کاغذه!!
      ------
      امسال دوباره استارت زدم... کتابا رو تهیه کردم... برنامه ریزی و مشاوره های عالی دریافت کردم... بعد از ظهرها بعد از برگشت از کار روزانه شروع کردم به درس خوندن (از 6 عصر تا 12 شب) توی عمومی ها مشکلی ندارم و یه دور کامل همه ی مباحث اختصاصی رو خوندم همه چی داشت خوب پیش میرفت مخصوصا اینکه هر روز صبح این موقع ها فرصتی داشتم و اینجا مراجعه می کردم و حرفای قشنگ و روحیه بخش دوستان رو می خوندم و از تجارب شون یاد می گرفتم و همه چی عالی و منم چقدر خوشبخت!

      تا اینکه چند روز پیش بابام بخاطر مشکل قلبی که داشت تحت جراحی قلب باز قرار گرفت و دکتر گفته حداقل تا شش ماه نباید کار کنه... و این یعنی اضافه شدن ساعات کاری و مسئولیت های حاشیه ای برای من...!!! و این یعنی از دست رفتن همون 6 ساعت مطالعه ی هر روزه...
      الان حال خودمو نمی فهمم.... وضعیتم...برنامه ریزی هام... کتابام... چی میشن؟!!

      بخدا موندم.... نمی دونم چیکار کنم.....؟ سالهاست که همش با این فکر که: سرنوشت من این نیست که پزشکی بخونم دارم می جنگم ... نمی خوام قبول کنم انسان با این همه قدرتی که خدا بهش داده اسیر سرنوشت میشه!...

      عذر میخوام طولانی شد...

      دوستان خوبم لطفا کمک کنید... آیا درس خوندن رو ادامه بدم...(مثلا روزی دو ساعت آخر شب ها) اصلا با این وضعیت و این مقدار ساعت امکان داره؟

      ممنون
      گفت: احوالت چطور است؟
      گفتمش: عالی است
      مثل حال گُل!
      ...

    2. Top | #2
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      متاسفم که شرایط واست اینجوری شده ... میفهمم سختته واقعا...
      من دوست ندارم خیلی حرفای کلیشه ای بزنم ولی واقعا بعضی وقتا همین حرفای کلیشه ای خیلی حال آدمو خوب میکنن ...
      اگه میتونی یکیو بیار بهش یه مقدارم پول بده این چند ماه باقی مونده رو,که وقتت بیشتر بشه.
      اگه نه هرچقدر که میتونی بخون حتی همون 2 ساعت و با تمرکز کامل بخون,کتابات باهات باشه اگه وسط کار حتی وقت داشتی بخون کوچکترین فرصتی که گیرت میاد بخون.کم کم شاید بتونی ساعتت رو یذره ام که شده ببری بالا.حتی بعضی روزا که انرژیشو داری صبح زودتر پاشو
      اصلا به این فکر نکن که سرنوشت واست این نیست و جلوتو میگیره,به این فکر کن که سرنوشت میخواد چه آدم مقاوم و بزرگی ازت بسازه که این همه سختی گذاشته جلوت
      فقط نا امید نشو لطفا...تلاشتو بکن هرچند ساعت که میتونی تا هرجا که میتونی بخون بقیه اش رو بسپر دست خدا.
      استرس نداشته باش من نمیدونم میشه پزشکی بیاری یا نه , ولی اینو میدونم که امسال باید بی استرس و با حس خوب درس بخونی
      میدونی که هرکاری از آدما برمیاد...تو چرا یکی از اون نخبه هایی نباشی که بعد سال ها هنوز اسمشون بین مردم میچرخه؟
      7 ماه مونده به کنکور.دست نکش ازش
      به این فکر کن که اگه ول کنی بعدا چقدر پشیمون میشی که شاید همین الآن فرصت خوبی بوده شاید چند ماه دیگه وضعیتت بهتر بشه اصن.
      میتونی...قوی باش فقط

    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      دوست عزیز امیدوارم اولا همیشه سلامت باشی
      ولی با۲ساعت تو رشته تجربی اونم ۷ماه مونده به کنکور کار خاصی نمیشه کرد حتی زیست بزور میش ب درصد بالا ۸۰رسوند من با توجه به تجربم میگم
      شرایطی فراهم کن که روزی حداقل۷ساعت بخونی
      موفق باشی

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      حالا آیه نازل شده حتما باید پزشک بشین؟ اگه نشین نمیشه مثلاً؟
      The only way to deal with an unfree world is to become so absolutely free that your very existence is an act of rebellion



    5. Top | #5
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط echo نمایش پست ها
      متاسفم که شرایط واست اینجوری شده ... میفهمم سختته واقعا...
      من دوست ندارم خیلی حرفای کلیشه ای بزنم ولی واقعا بعضی وقتا همین حرفای کلیشه ای خیلی حال آدمو خوب میکنن ...
      اگه میتونی یکیو بیار بهش یه مقدارم پول بده این چند ماه باقی مونده رو,که وقتت بیشتر بشه.
      اگه نه هرچقدر که میتونی بخون حتی همون 2 ساعت و با تمرکز کامل بخون,کتابات باهات باشه اگه وسط کار حتی وقت داشتی بخون کوچکترین فرصتی که گیرت میاد بخون.کم کم شاید بتونی ساعتت رو یذره ام که شده ببری بالا.حتی بعضی روزا که انرژیشو داری صبح زودتر پاشو
      اصلا به این فکر نکن که سرنوشت واست این نیست و جلوتو میگیره,به این فکر کن که سرنوشت میخواد چه آدم مقاوم و بزرگی ازت بسازه که این همه سختی گذاشته جلوت
      فقط نا امید نشو لطفا...تلاشتو بکن هرچند ساعت که میتونی تا هرجا که میتونی بخون بقیه اش رو بسپر دست خدا.
      استرس نداشته باش من نمیدونم میشه پزشکی بیاری یا نه , ولی اینو میدونم که امسال باید بی استرس و با حس خوب درس بخونی
      میدونی که هرکاری از آدما برمیاد...تو چرا یکی از اون نخبه هایی نباشی که بعد سال ها هنوز اسمشون بین مردم میچرخه؟
      7 ماه مونده به کنکور.دست نکش ازش
      به این فکر کن که اگه ول کنی بعدا چقدر پشیمون میشی که شاید همین الآن فرصت خوبی بوده شاید چند ماه دیگه وضعیتت بهتر بشه اصن.
      میتونی...قوی باش فقط
      عالی بود...
      واقعا ممنونم از وقتی که گذاشتین و نکات ارزنده ای که فرمودین... خیلی دلگرم کننده و راهگشا بود...
      مطمئنم این که در اوج نا امیدی و گنگی، خوندن توصیه های کاملا واقع بینانه و پرانرژی دوستان چقدر می تونه دلگرم کننده باشه هیچوقت یادم نمیره .
      @echo - @Aryaei سپاس
      گفت: احوالت چطور است؟
      گفتمش: عالی است
      مثل حال گُل!
      ...

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهد داد مگر اینکه خودشان سرنوشتشان را تغییر دهند.سوره ی رعد ایه11
      تقدیر از قدر میاد وقضا و قدر هم معنای همون علت و معلوله.یعنی اگر علت های یک معلول رو فراهم کنیم معلول بدست میاد.یکی از نعمات بسیار زیبای خدا اینکه براساس مشیت و خواست خداوند انسان موجودی مختار باشه و خودش در مورد همه چیز تصمیم بگیره. اینکه سرنوشت از پیش تعیین شده باشه یعنی ما بیهوده افرید شدیم نعوذ بالله ویعنی اینکه یه اسباب بازی هستیم در دنیا که هیچ کاری دست خودمون نیست.این طرز فکر کاملا غلطه.انسان موجودی کاملا مختار .درسته یه سری جا ها به صلاح نیست یه سری چیزا ولی نه اینکه دیگه همه جا اینجوری باشه ولی خب بعضی از مردم (جدای از بحث استارتر عزیز)متاسفانه این سرنوشت و مصلحت رو همه جا موقع کم کاری هاشون بکار می برند .تا بلکه یه جوری توجیهش کنند . هر تلاشی میکنن با اولین شکست میگن قسمت نیست....در صورتی که بزرگان موفقیت مثلا بیل گیتس ...استیو جابز.....کریس رونالدو.........ادیسون.و......سال های شکست خوردند برای ساخت اون چیزی که می خواستند.بحث واقعا مفصله و اینجا زیاد نمیشه توضیح داد.همین ادیسون میگه برای اختراع برق بالای 400 بار شکست خوردم تا در نهایت موفق شدم...
      برای اطلاعات دقیق تر و بیشتر کتاب انسان و سرنوشت استاد شهید مرتضی مطهری رو مطالعه کنید که حجمش هم مناسبه و وقت گیر نیست موضوع قضاو قدر رو باز کرده .بعد از مطالعه ی این کتاب می فهمید چه چیزای غلطی در مورد سرنوشت و تقدیر به ما یاد دادنو کلا دیدتون نسبت به زندگی عوض میشه وکلا عوض میشد و دریچه های امید و تلاش بروی شما باز میشه .البته اینا همش به اراده ی خودتون بستگی داره
      آنان که طلبکار خدایید خدایید
      حاجت به طلب نیست شمایید شمایید
      خواهید ببینید رخ اندر رخ معشوق
      زنگار ز آینه به صیقل بزدایید
      (مولانا)


    7. Top | #7
      کاربر اخراجی

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط alire نمایش پست ها
      سلام دوستان گرامی

      امیدوارم شما همه تون شاد و سلامت باشید و هر چی که پیش میاد نتونه شما رو از تلاش برای رسیدن به هدف تون متوقف کنه..آمین.

      خیلی فکر کردم که آیا اینجا حرف دلمو بنویسم یا نه! چون نمی خوام باعث ایجاد موج منفی باشم... این حرفا رو صرفا به عنوان دردودل فرض کنید و لطفا بهم کمک فکری بدین... ممنون تون میشم...

      قبلا هم توی پست دوستان عرض کردم... من عاشق پزشکی ام! اما یه عاشق ِ بدشانس! (یا چه می دونم سرنوشت نمیخواد! یا مصلحت نبوده... یا .... همین حرفایی که واسه آروم کردن شکست خورده ها میزنن!)

      سالها پیش دیپلم تجربی گرفتم و....
      نمیخوام اینجا از مشکلاتی که داشتم توی این همه سال که نشد درس بخونم حرف بزنم که مثنوی هفتادمن کاغذه!!
      ------
      امسال دوباره استارت زدم... کتابا رو تهیه کردم... برنامه ریزی و مشاوره های عالی دریافت کردم... بعد از ظهرها بعد از برگشت از کار روزانه شروع کردم به درس خوندن (از 6 عصر تا 12 شب) توی عمومی ها مشکلی ندارم و یه دور کامل همه ی مباحث اختصاصی رو خوندم همه چی داشت خوب پیش میرفت مخصوصا اینکه هر روز صبح این موقع ها فرصتی داشتم و اینجا مراجعه می کردم و حرفای قشنگ و روحیه بخش دوستان رو می خوندم و از تجارب شون یاد می گرفتم و همه چی عالی و منم چقدر خوشبخت!

      تا اینکه چند روز پیش بابام بخاطر مشکل قلبی که داشت تحت جراحی قلب باز قرار گرفت و دکتر گفته حداقل تا شش ماه نباید کار کنه... و این یعنی اضافه شدن ساعات کاری و مسئولیت های حاشیه ای برای من...!!! و این یعنی از دست رفتن همون 6 ساعت مطالعه ی هر روزه...
      الان حال خودمو نمی فهمم.... وضعیتم...برنامه ریزی هام... کتابام... چی میشن؟!!

      بخدا موندم.... نمی دونم چیکار کنم.....؟ سالهاست که همش با این فکر که: سرنوشت من این نیست که پزشکی بخونم دارم می جنگم ... نمی خوام قبول کنم انسان با این همه قدرتی که خدا بهش داده اسیر سرنوشت میشه!...

      عذر میخوام طولانی شد...

      دوستان خوبم لطفا کمک کنید... آیا درس خوندن رو ادامه بدم...(مثلا روزی دو ساعت آخر شب ها) اصلا با این وضعیت و این مقدار ساعت امکان داره؟

      ممنون
      هر چقدر در طول روز میتونی بخون, خدا خودش بهت کمکت میکنه. قرار نیست همه پزشک بشن. نمیدونم شاید اصلا پزشک شدن به صلاحت نباشه. همه آدم های موفق و خوشبخت پزشکی نخوندن.

    8. Top | #8
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط alire نمایش پست ها
      سلام دوستان گرامی

      امیدوارم شما همه تون شاد و سلامت باشید و هر چی که پیش میاد نتونه شما رو از تلاش برای رسیدن به هدف تون متوقف کنه..آمین.

      خیلی فکر کردم که آیا اینجا حرف دلمو بنویسم یا نه! چون نمی خوام باعث ایجاد موج منفی باشم... این حرفا رو صرفا به عنوان دردودل فرض کنید و لطفا بهم کمک فکری بدین... ممنون تون میشم...

      قبلا هم توی پست دوستان عرض کردم... من عاشق پزشکی ام! اما یه عاشق ِ بدشانس! (یا چه می دونم سرنوشت نمیخواد! یا مصلحت نبوده... یا .... همین حرفایی که واسه آروم کردن شکست خورده ها میزنن!)

      سالها پیش دیپلم تجربی گرفتم و....
      نمیخوام اینجا از مشکلاتی که داشتم توی این همه سال که نشد درس بخونم حرف بزنم که مثنوی هفتادمن کاغذه!!
      ------
      امسال دوباره استارت زدم... کتابا رو تهیه کردم... برنامه ریزی و مشاوره های عالی دریافت کردم... بعد از ظهرها بعد از برگشت از کار روزانه شروع کردم به درس خوندن (از 6 عصر تا 12 شب) توی عمومی ها مشکلی ندارم و یه دور کامل همه ی مباحث اختصاصی رو خوندم همه چی داشت خوب پیش میرفت مخصوصا اینکه هر روز صبح این موقع ها فرصتی داشتم و اینجا مراجعه می کردم و حرفای قشنگ و روحیه بخش دوستان رو می خوندم و از تجارب شون یاد می گرفتم و همه چی عالی و منم چقدر خوشبخت!

      تا اینکه چند روز پیش بابام بخاطر مشکل قلبی که داشت تحت جراحی قلب باز قرار گرفت و دکتر گفته حداقل تا شش ماه نباید کار کنه... و این یعنی اضافه شدن ساعات کاری و مسئولیت های حاشیه ای برای من...!!! و این یعنی از دست رفتن همون 6 ساعت مطالعه ی هر روزه...
      الان حال خودمو نمی فهمم.... وضعیتم...برنامه ریزی هام... کتابام... چی میشن؟!!

      بخدا موندم.... نمی دونم چیکار کنم.....؟ سالهاست که همش با این فکر که: سرنوشت من این نیست که پزشکی بخونم دارم می جنگم ... نمی خوام قبول کنم انسان با این همه قدرتی که خدا بهش داده اسیر سرنوشت میشه!...

      عذر میخوام طولانی شد...

      دوستان خوبم لطفا کمک کنید... آیا درس خوندن رو ادامه بدم...(مثلا روزی دو ساعت آخر شب ها) اصلا با این وضعیت و این مقدار ساعت امکان داره؟

      ممنون
      سلام دوست عزیز

      شما توی متن نوشته بودید همه ی اختصاصی ها رو یک دور کامل خواندم ...خب این میتونه کار شما رو خیلی راحت تر کنه.
      به نظر من از هدفتون دست برندارید ون طبق نظر دوستان اصلا معلوم نیست در اینده چاتفاقی پیش بیاد و شاید اوضاع خیلی بهتر از تصویر ذهنی ای که الان دارید بشه
      الان طوری تلاش کنید که اگر در اینده اوضاع بهتر شد و تایمتون بازتر..حسرت اینکه چرا درس رو رها کردید نخورید .چون تسلط نسبی ای هم ک الان بدست اوردید از بین میره...

      مطمئنا بیشتر از دو ساعت وقت گیر میارید برای درس خواندن...از خوابتون کم کنید..یک روش هست برای افزایش بازدهی خواب که برای دانش جویان پزشکی پیشنهاد میشه و اسمش یادم نیست...اما اونطور که شنیدم خواب رو به چند قسمت تقسیم می کنه و باعث میشه با حداقل میزان خواب کمترین خستگی رو داشته باشید...
      کسایی رو میشناسم ک شاغل هستن و به خاطر شغلشون 3 ساعت شاید بخوابن در طول روز ... میدونم سخته ولی شما مجبور هستید و هدفتون ارزشش داره....
      باید روی اوقات مردتون سرمایه گذاری کنید چون زمان برای شما خیلی ارزش داره
      اقای افشار از دانش اموزی می گفتند که موقع خواندن ادبیات جاهای مهمشو مثل معنی یا تاریخ بلند بلند میخواند و صداشو ضبط میکرد و توی راه کلاس به این فایلها گوش میداد..اینکار میتونه برای ایات دینی لغات زبان نکات مهم زیست و حفظیات شیمی و فرمولهای فیزیک انجام بشه
      یا یادمه از خانوم متاهلی می گفتند که نکات مهم رو روی در و دیوار و کابینت چسبانده بود...یکی از دوستام که چند سال پیش پزشکی تهران قبول شد معذرت میخوام توی دستشویی مطلب برای مرور چسبانده بود ..روی پریز برق هم میشه البته..
      چون وقتتون محدوده باید مباحث رو گزینشی انتخاب کنید البته با کمک یک مشاور خبره ... یا روی یکی دو درس مثل شیمی وزیست سرمایه گذاری کنید..پارسال یک کارنامه بود تو انجمن از کسی ک پزشکی اورده بود و ریاضی حدود 3 درصد زده بود البته با شیمی بالای 90..

      میتونید تو محیط کارتون اگر ممکن باشه سریع تر کارها رو انجام بدید و یه جورایی زمان بکشید بیرون ازش...
      یا از کسی توی فامیل بخواید بعضی کارهاتون رو انجام بده

      نمیدونم این چیزایی ک گفتم به دردتون بخوره یا نه..
      اما
      چیزی ک میدونم اینه ک هرگز تسلیم نشید
      حتی اگر به پزشکی نرسید شاید به رشته ی دیگه ای میرسید که درامد و شرایطش از کار فعلیتون بهتر باشه
      یا حتی اگر هم نرسید با احتمال بسیار کم ..شما چیزی رو در پایان از دست ندادید..
      و اگر هم برسید شیرینی اون قبولی هزاران برابر شیرینتر از قبولی ای هست ک تو شرایط ارامش و زمان و.. بدست می اوردید..

      طبق جمله ای ک تو امضاتون نوشتید عمل کنید
      و زمان رو با سردرگمی از دست ندید...
      با ارزوی موفقیت

      ویرایش توسط dr.hasti : 23 آبان 1396 در ساعت 19:53

    9. Top | #9
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      screenshot-2017-11-14-instagram.png


    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      به قول یاس ادم تو محدودیت هاس که ستاره میشه
      سرنوشت رو خودت تعیین میکنی به خودت ایمان داشته باش روزهای سخت میگذره تحمل کن
      NEVER...GIVE...UP

    11. Top | #11
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      اگر وقت نداری
      پس
      وقت اختراع کن !

      *ادیسون*

    12. Top | #12
      کاربر فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      ببین پزشکی رشته دشواریه تصور کن پدرت در هنگام دانشجو بودنت مریض میشد اون موقع چیکار میکردی ؟؟؟؟ مطابق واقعیات و حقایق تصمیم بگیر

    13. Top | #13
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      شغلتون چیه؟ نمیشه در کنارش درسم بخونید؟
      شرایطتتون خیلی سخته اما یکم از خوابتون بزنید و سخت بگذره ارزششو داره

    14. Top | #14
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط دختر باران نمایش پست ها
      شغلتون چیه؟ نمیشه در کنارش درسم بخونید؟
      شرایطتتون خیلی سخته اما یکم از خوابتون بزنید و سخت بگذره ارزششو داره
      توی یه شرکت به عنوان مترجم مشغولم و البته بعداز ظهرها هم یکی دو جلسه زبان تدریس می کنم...
      ممنونم بابت پاسخ تون. بله باید فکری برای کم کردن ساعت خواب کنم
      گفت: احوالت چطور است؟
      گفتمش: عالی است
      مثل حال گُل!
      ...

    15. Top | #15
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط dr.hasti نمایش پست ها


      سلام دوست عزیز

      شما توی متن نوشته بودید همه ی اختصاصی ها رو یک دور کامل خواندم ...خب این میتونه کار شما رو خیلی راحت تر کنه.
      به نظر من از هدفتون دست برندارید ون طبق نظر دوستان اصلا معلوم نیست در اینده چاتفاقی پیش بیاد و شاید اوضاع خیلی بهتر از تصویر ذهنی ای که الان دارید بشه
      الان طوری تلاش کنید که اگر در اینده اوضاع بهتر شد و تایمتون بازتر..حسرت اینکه چرا درس رو رها کردید نخورید .چون تسلط نسبی ای هم ک الان بدست اوردید از بین میره...

      مطمئنا بیشتر از دو ساعت وقت گیر میارید برای درس خواندن...از خوابتون کم کنید..یک روش هست برای افزایش بازدهی خواب که برای دانش جویان پزشکی پیشنهاد میشه و اسمش یادم نیست...اما اونطور که شنیدم خواب رو به چند قسمت تقسیم می کنه و باعث میشه با حداقل میزان خواب کمترین خستگی رو داشته باشید...
      کسایی رو میشناسم ک شاغل هستن و به خاطر شغلشون 3 ساعت شاید بخوابن در طول روز ... میدونم سخته ولی شما مجبور هستید و هدفتون ارزشش داره....
      باید روی اوقات مردتون سرمایه گذاری کنید چون زمان برای شما خیلی ارزش داره
      اقای افشار از دانش اموزی می گفتند که موقع خواندن ادبیات جاهای مهمشو مثل معنی یا تاریخ بلند بلند میخواند و صداشو ضبط میکرد و توی راه کلاس به این فایلها گوش میداد..اینکار میتونه برای ایات دینی لغات زبان نکات مهم زیست و حفظیات شیمی و فرمولهای فیزیک انجام بشه
      یا یادمه از خانوم متاهلی می گفتند که نکات مهم رو روی در و دیوار و کابینت چسبانده بود...یکی از دوستام که چند سال پیش پزشکی تهران قبول شد معذرت میخوام توی دستشویی مطلب برای مرور چسبانده بود ..روی پریز برق هم میشه البته..
      چون وقتتون محدوده باید مباحث رو گزینشی انتخاب کنید البته با کمک یک مشاور خبره ... یا روی یکی دو درس مثل شیمی وزیست سرمایه گذاری کنید..پارسال یک کارنامه بود تو انجمن از کسی ک پزشکی اورده بود و ریاضی حدود 3 درصد زده بود البته با شیمی بالای 90..

      میتونید تو محیط کارتون اگر ممکن باشه سریع تر کارها رو انجام بدید و یه جورایی زمان بکشید بیرون ازش...
      یا از کسی توی فامیل بخواید بعضی کارهاتون رو انجام بده

      نمیدونم این چیزایی ک گفتم به دردتون بخوره یا نه..
      اما
      چیزی ک میدونم اینه ک هرگز تسلیم نشید
      حتی اگر به پزشکی نرسید شاید به رشته ی دیگه ای میرسید که درامد و شرایطش از کار فعلیتون بهتر باشه
      یا حتی اگر هم نرسید با احتمال بسیار کم ..شما چیزی رو در پایان از دست ندادید..
      و اگر هم برسید شیرینی اون قبولی هزاران برابر شیرینتر از قبولی ای هست ک تو شرایط ارامش و زمان و.. بدست می اوردید..

      طبق جمله ای ک تو امضاتون نوشتید عمل کنید
      و زمان رو با سردرگمی از دست ندید...
      با ارزوی موفقیت

      ممنونم از لطف شما دوست گرامی بخاطر این راهکارهای ارزشمند و پر از انرژی
      یقینا اعتقاد و عمل به این نکات برای بنده و دوستان دیگه بسیار راهگشاست. سپاس
      گفت: احوالت چطور است؟
      گفتمش: عالی است
      مثل حال گُل!
      ...

    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن