نگاهت... ای کاش برای من بود.
نسیم دگر مهربان نیست
اگر ط با آن همراه نباشی
نگاهت... ای کاش برای من بود.
نسیم دگر مهربان نیست
اگر ط با آن همراه نباشی
آنانکه دستی را که نان شان می داد، گاز گرفتند
محکوم اند به بوسیدن پاهایی که لگدشان می زند!
مرگ را حقیر میکنند عاشقان ......
بی آنکه سخنی گفته باشند جز چشم هایشان ....
.
.
.
عاشقان ایستاده میمیرند......
عاشقان ایستاده میمانند ......
وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست ،
چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید چه احساسی دارد
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق کند ،
تنهایی تو کامل می شود.
دیوانه ترین حالت
یک عشق زمانیست؛
دلتنگ شوی، کار زِ دست تو نیاید...
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
حتی اگر از تو
عصبانی باشد،
حتی اگر قهر باشد،
اگر دوستت داشته باشد،
نمی تواند ازت بی خبر بماند...
اگر غیر از این باشد، بعید میدانم
دوست داشتنی در کار باشد...
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
چو شب به راه تو ماندم،
که ماه من باشی ...!
آنانکه دستی را که نان شان می داد، گاز گرفتند
محکوم اند به بوسیدن پاهایی که لگدشان می زند!
باران که میبارد؛
منطقی ترین و
بی احساس ترین آدم دنیا هم که باشی؛
دلت هوس می کند
عاشق باشی
دلت یکی را میخواهد
یکی که تمام خیابان را
با تو قدم بزند!
# نرگس_صرافیان_طوفان
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
پارادوکس یعنی؛
ندارمت و گاهی
فکرِ از دست دادنت دیوانه ام می کند...
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
اصلا بعضی ها آمده اند
که معجزه زندگی آدم باشند.
می آیند که وسط بدبختی های روزمره ات،
برای لحظاتی هم که شده
پرت شوی وسط خوشبختی.
می آیند که حتی وقتی از دردهایت برایشان حرف می زنی،
از اینکه او را داری که اینطور دو جفت گوش شده
برای شنیدن حرف هایت،
کیف کنی و یکهو دردهایت فراموشت شوند.
اصلا بعضی ها انقدر با خودشان معجزه می آورند
که اگر یک روز نباشند،
همین نبودنشان می شود
بزرگ ترین درد زندگی.
دردی که هیچ معجزه ای نمی تواند کمرنگش کند.
خوشبختی یعنی...
بودن تـــــــو به توانِ اَبدیت...
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
عاشقت بودم
و این را به هزاران ترفند
سعی کردم که بفهمانم و فَهمیده نشد!
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
گاهی...
گاهی حرمت نگه داشتن
کسی که دوسش داری،
از هزار بار گفتن دوستت دارم
با ارزش تره...
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
ویرایش توسط Wisteriaa : 01 آبان 1398 در ساعت 20:46
از بس که دوستت دارم
فکر میکنم
دیگر هیچ دوست داشتنی،
همرنگ دوست داشتن های من نیست!
تـــــو معنی تمام رنگ های دنیایی...
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
عاشق نباشی حس باران را نمی فهمی
فرق قفس با یک خیابان را نمی فهمی
عاشق نباشی می روی در جاده ها،اما
معنای فصل برگ ریزان را نمی فهمی
عاشق نباشی،زندگی بی رنگ و بی معناست
درد درون چشم انسان را نمی فهمی
در شعرها دنیایی از اسرار پنهان است
عاشق نباشی،درد پنهان را نمی فهمی
عاشق نباشی فصل پاییز و بهار،حتی
زیبایی فصل زمستان را نمی فهمی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)