با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
من اونقدری دوست داشتم كه تنها موندن رو ترجيح ميدادم به پُر كردن وقتم با غير از تو حتی وقتايی كه نداشتمت...
پای دوست داشتنت ایستادهام...
مثلِ درختِ کاج
روبروی پاییز...
تو انسانِ خوشبختى هستى
اگر يكـ نفر را داشته باشى كه
بتوانى با خيالِ راحت،
به او محبت كنى
و ترسِ از چشم افتادن را
نداشته باشى ...
#على_سلطانى
خلاف عامه ی مردم
به عشق
پایبندم...
حرف سنگینیه
خدا همیشه انلاینه ... کافیه دلت رو بروز رسانی کنی... اون موقع می بینی ک در تک تک لحظات کنارت بوده و هست و خواهد بود...
پای دوست داشتنت ایستادهام...
مثلِ درختِ کاج
روبروی پاییز...
اینکه روی جزئیات رفتار و روابطت حساس است،
اینکه به هرکس غیر خودش نگاه هم بکنی حسودیاش میشود،
اینکه با هرکس غیر خودش اگر حرفی بزنی یا بگویی و بخندی، عصبیاش میکند،
کلافهکننده است میدانم
اما کسی که با این چیزهای ساده احساس خطر میکند و به هم میریزد،
پیِ قدرتنمایی نیست ... نمیخواهد رییسِ تو باشد
اون دلداده مستاصلیست که خیالش از بابت داشتنت راحت نیست
آنتیهیستامینِ حساسیتهای رابطه شاید "دوستت دارم" باشد و نگاهی که از همهجا گرفته میشود و دوخته میشود به چشمِ او
کسی که این اندازه حساس میشود روی جزئیات روابط و رفتارت، نمیخواهد کنترلت را توی دستش بگیرد که! او شاید فقط در این رابطه احساس امنیت نمیکند! ناامن است که مدام مضطرب است ... امن کردنش برای تو که رگ خوابش در دست توست کاری ندارد.
"نگرانِ هیچ چیز نباش تا ابد مال توام" میخواهد در آغوش
خدا همیشه انلاینه ... کافیه دلت رو بروز رسانی کنی... اون موقع می بینی ک در تک تک لحظات کنارت بوده و هست و خواهد بود...
برای انکساگر بتوانم یک دل را از شکستن باز دارم،به بیهودگی زندگی نخواهم کرد .که ایمان دارد ناممکن وجودندارد/دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
اگر یارای آن داشته باشم که یک تن را از رنج برهانم ، یا دردی را تسکین بخشم ، یا انسانی تنها را یاری کنم، که دیگر بار بسوی شادی بازگردد ، به عبث زندگی نخواهم کرد
من برای این هدف می خواهم پزشک شوم
اے زنــدگــے،تــن و تــوانــم همــه تــو
جــانــے و دلــے اے دل و جــانــم همــه تــو
تــو،هســتــے مــن شــدے از آنــے همــه مــنــ
مــن نــیــســت شــدم در تــو...از آنــم همــه تــو
پست اخر
خدا همیشه انلاینه ... کافیه دلت رو بروز رسانی کنی... اون موقع می بینی ک در تک تک لحظات کنارت بوده و هست و خواهد بود...
ی متنی دیدم جالب بود و تامل برانگیز
همه ى آدم ها یک روزى یک جایى
یکى را دوست خواهند داشت...
یکى ممکن است در هجده سالگى دلبسته شود...
و دیگرى در چهل سالگى...
یکى ممکن است هر روز بگوید دوستت دارم
و دیگرى در سکوتش غرق در دوست داشتن باشد!
اما چه تلخ میشود زمانى که کسى را دلبسته خود کنیم و بعد بیخیالش بشویم...
حال خدا نکند آدمى را که عاشق کرده ایم کسى باشد که با خود عهد بسته دل نبندد...
و بعد در اوج روشن کردن احساس و دوست داشتنش او را ترک کنیم...
فرق نمیکند هجده سال دارد یا چهل سال...
همین که دل ببندد و شکست بخورد
براى همیشه دردى در قلبش خواهد ماند که با برگشت آدم ها هم دیگر آن دل، دل نمیشود!
برای من نوشته:
گذشته ها گذشته
تمام قصه ها هوس بود!
برای او نوشتم:
برای تو هوس بود
ولی برای من نفس بود!
کاشکی خبر نداشتی
دیوونه نگاتم
یه مشت خاک ناچیز
افتاده ای به زیر پاتم!
کاشکی صدای قلبت
نبود صدای قلبم
کاشکی نگفته بودم
تا وقت جون دادن باهاتم!
پ.ن:
چقد این متن اهنگ دوس دارم!
عشق مثل آتش میماند
آدمهای عاقل خودشان را گرم میکنندو
آدمهای نادان خودشان را میسوزانند...
برای انکساگر بتوانم یک دل را از شکستن باز دارم،به بیهودگی زندگی نخواهم کرد .که ایمان دارد ناممکن وجودندارد/دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
اگر یارای آن داشته باشم که یک تن را از رنج برهانم ، یا دردی را تسکین بخشم ، یا انسانی تنها را یاری کنم، که دیگر بار بسوی شادی بازگردد ، به عبث زندگی نخواهم کرد
من برای این هدف می خواهم پزشک شوم
عشق به یک مادهی مخدر میماند، در آغاز احساس سرخوشی و تسلیم مطلق به آدم دست میدهد، روز به روز بیشتر میخواهی، هنوز معتاد نیستی اما از آن احساس خوشت میآید و فکر میکنی میتوانی در اختیار خودت داشته باشیش، چند دقیقه به معشوق میاندیشی و بعد سه ساعت فراموشش میکنی. اما کم کم به آن شخص عادت میکنی و کاملا به او وابسته میشوی، حالا دیگر سه ساعت به او فکر میکنی و دو دقیقه فراموشش میکنی. اگر در دسترست نباشد همان احساسی را داری که معتادهای خمار دارند. معتاد برای به دست آوردن مواد، تن به هر کاری میدهد.
پائولو کوئلیو
رها چو برگ خسته در باد🍃
ویرایش توسط Uncertain : 14 آذر 1397 در ساعت 00:14
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)