همه داستان های ما در تاریکی و با چشمان ما بسته آغاز می شوند. و تمام داستان های ما به همین ترتیب به پایان می رسد، همانطور که ما آخرین کلمات خود را قبل از لغزیدن به تاریکی و سکوت به زبان می آوریم.
Unfortunate events
همه داستان های ما در تاریکی و با چشمان ما بسته آغاز می شوند. و تمام داستان های ما به همین ترتیب به پایان می رسد، همانطور که ما آخرین کلمات خود را قبل از لغزیدن به تاریکی و سکوت به زبان می آوریم.
Unfortunate events
ای آنکه نتیجه چهار و هفتی.......وز هفت و چهار دائم اندر تفتی
می خور که هزار بار بیشت گفتم.....باز آمدنت نیست،چو رفتی رفتی
«خب بگو الآن! یه جملهی ماندگار بگو!»
لنیسترِ پدر به پسر
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
Did I ever tell you what the definition of insanity is? Insanity is doing the exact... same f*ucking thing... over and over again expecting... sh*it to change... That. Is. Crazy. The first time somebody told me that, I dunno, I thought they were bullsh*itting me, so, I shot him. The thing is... He was right. And then I started seeing, everywhere I looked, everywhere I looked all these f*ucking pricks, everywhere I looked, doing the exact same f*ucking thing... over and over and over and over again thinking 'this time is gonna be different
Vaas
farcry 3
الا بذکر الله تطمئن القلوب
***
کاش مستی داشت هر حرامی چون شراب
آن زمان معلوم میشد در جهان هوشیار کیست
سه تا سکانس و دیالوگ هیچ موقع از ذهنم پاک نمیشن .و قابل تامل ان. هشدار: خطر اسپویل پ.ن: ولی ببینیدشون هیچ چیزی از ابهت سکانس ها و دیالوگ کم نمیشه
" چه دانم های بسیار است لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهان بندی در این دریا کفی افیون "
gravity falls یا همون آبشار جاذبه واقعا انیمیشن عجیبیه
دیالوگای عجیب و جالبی هم داره
چندتا دیالوگ از بیشع.ور ترین کاراکترای سریال :For tonight's final illusion we have the incredible sack of mystery. When you put your money in it, it mysteriously disappears"-Stanیه دیالوگم از کاراکتر دوست داشتنی سوز
When there's no cops around, anything's legal!"- Mabel
Romance is like gum: Once it's lost its flavor, you just cram another one in."- Mabel
If you accidentally eat the prize that comes inside your cereal, does that make you a specially-marked box?"- Soos
الا بذکر الله تطمئن القلوب
***
کاش مستی داشت هر حرامی چون شراب
آن زمان معلوم میشد در جهان هوشیار کیست
یک دیالوگ بر خلاف باور عموم و تلخ :
گوش کن مورتی، متنفرم از این که مجبورم این حرف رو بهت بزنم، اما چیزی که آدما بهش میگن “عشق” فقط یک واکنش شیمیایی که حیوونا رو ترغیب به جفتگیری میکنه. میدونم سخته، مورتی، ولی به مرور اثرش از بین میره و تو رو درگیر یک ازدواج شکستهخورده خواهد کرد. من این کار رو انجام دادم. والدینت این کار رو انجام خواهند داد. چرخه رو بشکن، مورتی. ازش جلو بزن و بر علم تمرکز کن.
Rick sunchez
یه دیالوگ تو فیلم سوپراستار بود دختره به شهاب حسینی میگفت:
ببین من برم هم تو تنها میشی هم من، نذار برم ...
.Well, here I am
?What are your other two wishes
رضا مارمولک : فکر نکنید که خدا شما را فراموش کرده ، خب خدا که فقط متعلق به ادم های خوب نیست ، خدا ، خدای ادم های خلافکارم هست ، و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد ، فی الواقع خداوند عند لطافت ، عند بخشش ، عند بیخیال شدن ، عند چشم پوشی و عند رفاقت است…!
مارمولک ، کمال تبریزی
mucizelere inanırım
«والتر وایت» توی «برکینگ بد» میگفت «راز آدمهارو از هم دور میکنه» هرچقدر که آدمها رازهای کمتری بینشون وجود داشته باشه، نزدیکتر و محرمترند. رازها میتونن یه سد باشن بین مای واقعی و مایِ نمایشی. کاش جوری به هم نزدیک باشیم که هیچ رازی بینمون نمونه.
.Well, here I am
?What are your other two wishes
مورفیس: تو به تقدیر اعتقاد داری؟
نئو: نه!
چون نمیخوام به این فکر کنم که زندگی کردنم
دست خودم نیست.
[ ماتریکس ]
.Well, here I am
?What are your other two wishes
من تمام عمرم رو با ترس زندگی کردم
ترس از چیز هایی که ممکن بود اتفاق بیافته
یا حتی چیز هایی که ممکن نبود اتفاق بیافته
50 سال اینطوری با ترس زندگی کردم
هر روز ساعت 3 صبح با ترس از خواب بیدار میشدم
اما میدونی چیه؟
متوجه شدم که ترس بدترین چیز زندگیه
ترس دشمن واقعیه
ترس تنها دشمن زندگیه
پس
بلند شو
بلند شو و وارد زندگی واقعی بشو
برکینگ بد
" چه دانم های بسیار است لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهان بندی در این دریا کفی افیون "
قشنگ ترین دیالوگی که شنیدم این بود که نصحیت یه پیرمرد بود که میگفت:
«یه زندگی خصوصی همیشه برنده اس!
مخفی نگهش دار تا زمانی که برنده بشی..!»
چقدر این جمله عمیقه...
«-باب اسفنجی:تو چرا همیشه خنثی؟!
+اختاپوس: چون تنهایی خوشحال شدم، تنهایی ناراحت شدم، تنهایی تحمل کردم، تنهایی بزرگ شدم و دیگه عادت کردم.»
یه دیالوگی هست تو «اتک آن تایتان» که میگه:
اگه برنده بشی زندگی میکنی.
اگه بازنده بشی میمیری.
اگه نجنگی نمیتونی پیروز بشی.
راستم میگهها
.Well, here I am
?What are your other two wishes
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)