یه پشت کنکوری بیچاره!!!!!!!!!!!

[Alirezalireza]

ببخشیدشماپشت کنکوربودید/چی قبول شدید؟؟؟؟؟؟

من دانشگاه رفتم سال اول علوم از چون همه گفتن پشت كنكور فلانه بساره عمرت ميره.
اما دانشگاه اينو بهم ثابت كرد يا نخونم يا رشته درست بخونم،ي سال خوندم
بابام نميذاشت انصراف بدم، ولي انصراف دادم ٢ ميليون جم كرده بودم، باهاش قلمچي نوشتم ، كتاب خريدم كنكور دادم، حتي پول ثبت نام سنجشو از همون پول دادم
ميخواستم كلاس شيمي بابايي برم، نرفتم، ٧٣ ام زدم حالا خوبو بدشو الله اعلم
بعد وسطه ابان انصراف دادم خوندم، عيدم نخوندم چون كتابخونه ميرفتم، و تو خونه مخالف درس خوندنم بودن..
سر جلسه ديني و زبان گند زدم، يني دينيو گند زدم زبانو نرسيدم بزنم،
١١٠٠ منطقه دو شدم، دندون شهرستان گويا ميتونستم برم اما داروي بهشتي رو بعد پزشكي و دندان تهران( الكي زدم ) رو زدم. دارو ام قبول شدم، دندونم ازاد تهران:/

[sara.msm]

ممنون.مامانم فکرمیکنه دوستان که دانشگاه رفتن 4سال دیگه همشون استخدام میشن وفقط من میمونم

برای تجربی فقط رشته های مربوط به بیمارستان میتونن راحت برن سرکار وگرنه بقیه نه مگراینکه پارتی داشته باشن

[Hannibal]

من ۲۲ سالمه، سربازم هستم. دارم میخونم. این از قضیه سن
دوم اینکه به حرف بقیه گوش نکنین، شما قرار نیست واسه بقیه زندگی کنید. از همین الان بگم اخر گوش دادن به حرف بقیه چیزی جز پشیمونی نیست. این راه رو رفتم که میگم. اگه خونه اذیت میشین برین کتابخونه، موفق باشین

[ZAPATA]

سلام.من امسال دومین کنکورم بود.پارسال به دلیل مدرسه وکلاس های زیاد نتونستم بخونم وقبول نشدم وتصمیم گرفتم که برای کنکور96بخونم.امسال هم واقعا خوندم ورتبم نسبت به پارسال خیییلی بهترشد ولی به دلیل نداشتن برنامه مناسب نتونستم رتبه دلخواهم روبدست بیارم.وچون هدفم پزشکی هست پس تصمیم گرفتم برای سال97 هم کنکوربدم.ویه زامون خوب هم ثبت نام کردم که بابرنامش پیش برم وکلاس فیزیک ثبت نام کردم چون توفیریک مشکل اساسی دارم.اینم بگم که من واقعااراده بالایی دارم وحتی اگرصدبارهم شکست بخورم بازم تلاشمومیکنم.ایناروگفتم که یه درکی ازمن داشته باشید.وحالا مشکلم رومیگم:ازوقتی که گفتم پشت کنکورمیمونم خانواده واطرافیانم همش درحال ناامیدکردن من ومتلک انداختن به من هستن.همش به من میگن که سنت میره بالا ودانشگاه رفتن برات سخت میشه وبه خاطرسنت تودانشگاه مسخرت میکنن و....!درحالی که من همش19سالمه!!!!!یه نفرکه واقعاداره اذیتم میکنه وعرصه روبرمن تنگ کرده مامانمه!!!!!!!!!!اصلا فکرشم نمیکردم مامانم یه روزپشتموخالی کنههمش درحال مسخره کردن من ومتلک انداختن به منه.همش داره منو بابقیه مقایسه میکنه.همش میگه ببین دوستات همه دانشگاه رفتن.درحالی که دوستام وهمکلاسیام همشون رشته های بدردنخورودانشگاه های پیام نوروغیرانتفاعی و...رفتن که اصلا آینده ای هم ندارن!!!!!!!!مامانم اصلا منطقی نیست وچون دانشگاه نرفته میخوادعقده هاشوسرمن خالی کنه.همش میگه برودانشگاه آزادویه رشته بخون ویه مدرکی بگیرکه من جلوبقیه بگم دخترم دانشگاه میره.اصلاهم منطقی نیست وهرچی میگم که این رشته هاآینده ندارن توکتش نمیره!!!!!!!ولی من جلوهمه مقاومت میکنم ولی ازدرون خردشدم1یعنی من حق ندارم رشته ای که خودم دوست دارم روبخونم؟؟؟؟؟؟؟حق ندارم واسه خودم کسی بشم؟؟؟؟؟؟؟؟من چه جوری بابقیه رفتارکنم که دست ازسرم بردارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ببخشید که طولانی شد.لطفا کمکم کنید

++ خودت باید بهتر متوجه شرایط باشی دختر ...... مادرت چه جوری میخای شرایطی که شما درش قرار گرفتی رو درک کنه .... اون ظاهر امرو میبینه و دلش میخاد دخترش دانشگاه قبول بشه که بین دوست و فامیل سرشو بالا بگیره .... ولی از خیلی مسائل پشت پرده بی خبره .......
++ خیلی از خانواده ها .... تصورشون از درس و دانشگاه همینه که اسم دانشجو رو بچشون باشه ..... ولی متوجه تفاوت دانشجویی که دارو تهران میخونه با دانشجویی که مهندسی احیاء روستا زابل میخونه، نمیشه .... به هردو اینا گفته میشه د ا نـــشــجــو .......... ولی از زمین تا زیر زمین بین اینا تفاوت هستش ....
++ این شرایط رو یه فرصت بدون که بتونی به درک بهتری از خودت و ارزش های زندگی خودت برسی ... حتی اگه خیلی از نزدیک ترین آدمای اطرافت متوجه نشن :::::: ..... :::
++ نیازی به رفتار خاص با بقیه نیست که متوجه ارزش تو و کارت بشن .... تو فقط به چیزی که به درستیش ایمان داری عمل کن

[Alirezalireza]

ممنون.مامانم فکرمیکنه دوستان که دانشگاه رفتن 4سال دیگه همشون استخدام میشن وفقط من میمونم

ببين خواهرم/برادرم مادرتون بعدها مسئوليت هيچي رو قبول نميكنه، ب تجربه ثابت شده فراموشش كنيد
تو اون رشته ها هيچ موفقيتي نيست، فقط سر خوردگي

[frp9]

به نظر من چاره داره
جلو مامانت تهدیدش کنی (البته بطور جدی) که اگه راحتم نزارین خودکشی میکنم
و واسه فامیلم چنتا فش رکیک نثارشون کنی دیگه دهنشون با پیچ گوشتیم باز نمیشه

[anis79]

مگه حرف بقیه مهمه?!
بیخیال توروخدا این همه اراده داری درس بخونی نمیتونی ب بقیه اهمیت ندی?!
مامانت هم هرچی گف خیلی شیک سکوت کن

[ZAPATA]

به نظر من چاره داره
جلو مامانت تهدیدش کنی (البته بطور جدی) که اگه راحتم نزارین خودکشی میکنم
و واسه فامیلم چنتا فش رکیک نثارشون کنی دیگه دهنشون با پیچ گوشتیم باز نمیشه

این فکر درست نیست ... بازخورد منفی کثیفی داره که مانع این میشه که بتونه راحت درسشو بخونه

[dream high]

به نظر من چاره داره
جلو مامانت تهدیدش کنی (البته بطور جدی) که اگه راحتم نزارین خودکشی میکنم
و واسه فامیلم چنتا فش رکیک نثارشون کنی دیگه دهنشون با پیچ گوشتیم باز نمیشه

آره اینم خوبه

[dream high]

ببين خواهرم/برادرم مادرتون بعدها مسئوليت هيچي رو قبول نميكنه، ب تجربه ثابت شده فراموشش كنيد
تو اون رشته ها هيچ موفقيتي نيست، فقط سر خوردگي

اینو خودشم میدونه.ولی نمیدونم چه اصراری داره که برم دانشگاه رشته مزخرف

[dream high]

برای تجربی فقط رشته های مربوط به بیمارستان میتونن راحت برن سرکار وگرنه بقیه نه مگراینکه پارتی داشته باشن

هیچکدوم رشته های بیمارستانی نرفتن

[dream high]

من دانشگاه رفتم سال اول علوم از چون همه گفتن پشت كنكور فلانه بساره عمرت ميره.
اما دانشگاه اينو بهم ثابت كرد يا نخونم يا رشته درست بخونم،ي سال خوندم
بابام نميذاشت انصراف بدم، ولي انصراف دادم ٢ ميليون جم كرده بودم، باهاش قلمچي نوشتم ، كتاب خريدم كنكور دادم، حتي پول ثبت نام سنجشو از همون پول دادم
ميخواستم كلاس شيمي بابايي برم، نرفتم، ٧٣ ام زدم حالا خوبو بدشو الله اعلم
بعد وسطه ابان انصراف دادم خوندم، عيدم نخوندم چون كتابخونه ميرفتم، و تو خونه مخالف درس خوندنم بودن..
سر جلسه ديني و زبان گند زدم، يني دينيو گند زدم زبانو نرسيدم بزنم،
١١٠٠ منطقه دو شدم، دندون شهرستان گويا ميتونستم برم اما داروي بهشتي رو بعد پزشكي و دندان تهران( الكي زدم ) رو زدم. دارو ام قبول شدم، دندونم ازاد تهران:/

موفق باشیدبرای ماهم دعاکنید

[frp9]

این فکر درست نیست ... بازخورد منفی کثیفی داره که مانع این میشه که بتونه راحت درسشو بخونه

آخرین راه چاره گفتم.........

[Alirezalireza]

اینو خودشم میدونه.ولی نمیدونم چه اصراری داره که برم دانشگاه رشته مزخرف

من رفتم ديگه ، الان ميگن ميخواستي نري ما كه جزعيات رشترو نميدونستيم:/

[dream high]

من هم وضعیت نسبتا مشابه شمارو دارم
کنکور 97 سومین کنکورمه و رتبه ی امسالم نسبت به پارسال خیلی پیشرفت داشت...اما با این وجود رشته موردنظرم رو قبول نشدم
خونواده ی من تا حدودی درک می کنن اما مامانم خیلی ناراحته حتی باهام حرفم نمیزنه و میگه بی فایده س بازم بشینی بخونی...
بگذریم...
من معتقدم آرزوها و اهدافم تو زندگی ارزش یک سال دیگه رو هم داره...یه سال دیگه درس خوندن و رسیدن به خواسته ت خییییلی بهتر از چهار سال تحصیل تو یه رشته ی چرت تو یه دانشگاه مسخره س
به مامانت توضیح بده که هدف من صرفا دانشگاه رفتن و دانشجو بودن نیست که اگه اینطور بود همون سال اول میرفتم

منم مثل شمافکرمیکنم