نداشتن آرامش و تمرکز به دلیل بیماری پدرم و ساعت مطالعاتی کم

[aryan1]

سلام دوستان
من سال 4 تجربی هستم. متاسفانه پدرم سرطان داره و حال وخیمی داره.
تو این وضع استرس و هیاهو و فشار های روحی چجوری میشه تمرکز کرد. درس خوند؟ و برای کنکور آماده شد؟
الان تو این سه ماه تابستون تقریبا هیچ کاری نتونستم بکنم ولی باید هر طوری هست به کنکور برگردم. ساعت مطالعاتیم خیلی کمه و همون مقدار کم هم با استرس و عدم تمرکزه.

نظر و راهنمایی و پیشنهاد شما چیه؟

ممنون

[rezaazimi]

دوست عزیز اولا که براتو صبر جمیل و جزیل رو ارزو میکنم و انشالله بهتر میشن
باید یه منبع الهام پیدا کنین من هدفم این بود که میخواستم هرجور شده امسال قبول شم و هی یاد اوری میکردم به خودم
باز هم ارزوی بهبودی پدرتون رو دارم

Sent from my SM-G950F using Tapatalk

[aryan1]

دوست عزیز اولا که براتو صبر جمیل و جزیل رو ارزو میکنم و انشالله بهتر میشن
باید یه منبع الهام پیدا کنین من هدفم این بود که میخواستم هرجور شده امسال قبول شم و هی یاد اوری میکردم به خودم
باز هم ارزوی بهبودی پدرتون رو دارم

Sent from my SM-G950F using Tapatalk

خیلی ممنونم از محبت و لطف شما
هدف دارم و برام خیلی هم مهمه. ولی میخوام راهنماییم کنید تو شرایطی که پدرم داره از درد فریاد می زنه و من هیچ کاری نمی تونم بکنم چجوری تمرکز کنم. معدل کتبی نهاییم 18.97 هست. ولی از وقتی بحث سرطان و شیمی درمانی و عذاب شروع شده اصلا نتونستم مثل قبل درس بخونم. همش حالم بده و تو فکر میرم. فکر های مزاحم.
مرسی

[azem]

سلام دوستان
من سال 4 تجربی هستم. متاسفانه پدرم سرطان داره و حال وخیمی داره.
تو این وضع استرس و هیاهو و فشار های روحی چجوری میشه تمرکز کرد. درس خوند؟ و برای کنکور آماده شد؟
الان تو این سه ماه تابستون تقریبا هیچ کاری نتونستم بکنم ولی باید هر طوری هست به کنکور برگردم. ساعت مطالعاتیم خیلی کمه و همون مقدار کم هم با استرس و عدم تمرکزه.

نظر و راهنمایی و پیشنهاد شما چیه؟

ممنون

منم مادرم قبلا لنفوم داشت (نوعی سرطان) اما خدارو هزار مرتبه شکر پس از طی کردن دوره درمانشون، خوب شدن
فقط به خدا توکل کن و صبر داشته باش با استرس شما که چیزی حل نمیشه ان شاء الله که پدرتون هم سلامتیشون رو هرچه زودتر به دست بیارن. الان پزشکی خیلی پیشرفت کرده و این بیماری قابل درمانه... بسپرش به خدا و درست رو بخون

[amirho3einrezaee]

هیربد حیدری پدرش استاد شیمی بود که مریض شد
اونم بخاطر شادی پدرش رفت المپیاد شیمی خوند و اولین نفری بود که دوم دبیرستان به جهانی رفت و طلا گرفت و سال سوم هم دوباره جهانی رفت و طلا گرفت(اولین نفری بود که همچین رکوردی زد مثه مریم میرزا خانی تو ریاضی)
شما هم انگیزتون این باشه که با یه رتبه خوب دل پدرتون رو شاد کنید انشالله که حالشون خوب میشه و شما هم با قبولیتون خوشحالش کنید

[aryan1]

منم مادرم قبلا لنفوم داشت (نوعی سرطان) اما خدارو هزار مرتبه شکر پس از طی کردن دوره درمانشون، خوب شدن
فقط به خدا توکل کن و صبر داشته باش با استرس شما که چیزی حل نمیشه ان شاء الله که پدرتون هم سلامتیشون رو هرچه زودتر به دست بیارن. الان پزشکی خیلی پیشرفت کرده و این بیماری قابل درمانه... بسپرش به خدا و درست رو بخون

وای خدا - انشاالله همیشه سایه ایشون بر سر شما باشه.

متاسفانه سرطان پدر من دیر تشخیص داده شده و مرحله 4 هست و امیدی نیست. دکتر هم جوابمون کرده ولی بالاخره نمی تونستیم بیکار باشیم و نظاره گر برای همین شیمی درمانی رو با امید خیلی کمی انجام میدیم.

ای کاش کنترل استرس و وحشت دست خودم بود ولی نیست. چی کار باید بکنم؟ شب ها خوابم نمی بره. صبح ها هم بی حوصله هستم. همش افکار مزاحم. هیچ وقت تو درس خوندن اینجوری نبودم میخوام به حالت قبلم برگردم ولی نمی تونم

[azem]

وای خدا - انشاالله همیشه سایه ایشون بر سر شما باشه.

متاسفانه سرطان پدر من دیر تشخیص داده شده و مرحله 4 هست و امیدی نیست. دکتر هم جوابمون کرده ولی بالاخره نمی تونستیم بیکار باشیم و نظاره گر برای همین شیمی درمانی رو با امید خیلی کمی انجام میدیم.

ای کاش کنترل استرس و وحشت دست خودم بود ولی نیست. چی کار باید بکنم؟ شب ها خوابم نمی بره. صبح ها هم بی حوصله هستم. همش افکار مزاحم. هیچ وقت تو درس خوندن اینجوری نبودم میخوام به حالت قبلم برگردم ولی نمی تونم

نا امید نباشید... خدا بزرگه
فکرتون رو درگیر بیماری پدرتون نکنید چون فقط اینطوری خودتون رو اذیت میکنید در ضمن ناراحتی شما ممکنه در روحیه پدرتون هم تاثیر منفی داشته باشه... یکی از عواملی که به بهبود این بیماری کمک میکنه روحیه خوب هست.

[It is POSSIBLE]

داداش گلم امیدوارم بابات هر چه زودتر بهتر شه، پیشنهاد می کنم پیش یه روانشناس بری و شرایطتو بگی، خیلی بهت کمک می کنه، مطمئنم

[azem]

داداش گلم امیدوارم بابات هر چه زودتر بهتر شه، پیشنهاد می کنم پیش یه روانشناس بری و شرایطتو بگی، خیلی بهت کمک می کنه، مطمئنم

موافقم

[M.javaddd]

سلام رفيق،انشالله كه به حق امام زمان همه مريضا بويژه پدر شما بهبود پيدا كنه و عمر با عزت داشته باشن..
اما در مورد مشكل شما؛ببينيد دو راه براي رهايي و پيدا كردن راه توسط شما وجود داره،خوب گوش كن و در نهابت بهش عمل كن...
اولش اينو بهت بگم كه اصلن استرس نگير،هنوز هيچي رو از دست ندادي و هيچ تايمي رو از دست ندادي و تلف نكردي،بلكه سعي كن تا اواسط شهريور،ساعت مطالعه و تمركز و انگيزت رو بكشي بالا و از ١٥ شهريور استارت رسمي و عالي خودتو بزني،،رفيق خود من از عيد شروع كرد و الان داره دندون پزشكي ميخونه،پس اصلا ديگه به گذشته فكر نكن..بهترين راه براي تو اينه كه بري كتابخونه و اينكه با عشق به پدرت و درك شرايط سخت اون،با انگيزه مضاعفي راه رو ادامه بدي،سعي كن ارتباطت رو با اعضاي خانواده در زمينه مسايل درگوشي مثل هزينه ها و ... به حداقل برسوني تو اين يه سال چون واقعا درگير ميشي..ببين ميدونم خيلي سخته ولي رو راست بهت ميگم اين يه ساله رو ارتباطت رو و حرف زدنت با اعضاي خانواده كم كن و غير از ناهار و شام اگه اتاق داري از اتاقت خارج نشو،يه صدتگير هايي هست كه بري داروخانه يا تجهيزات پزشكي دارن،اسمش ear plog(اير پلاگ) هست بگي صداگير ميخوام بهت ميدن،از اونا بگير بزار تو گوشت...يا كتابخونه برو و هنگامي هم كه خونه هستي صداگير بزار،در اتاقت رو ببند و قاطي خاله زنكي و مهمون كي مياد و اينا نشو...ميدونم داداش خيلي سخته خيلي و ايشالله خدا بهت كمك ميكنه،ولي ايمان داشته باش كه اون بالاسري هميشه هواي تو و خانوادت رو داره و با اجراياين نكته راحت به مسير بر ميگردي..پس لجبازي نكن، هدفت رو بزار رو تاريخ ١٥ شهريور و تا اون تاريخ سعي كن عادت هاي خودتو اصلاح كني و با برنامه ايشالا از اون تاريخ با قدرت بري واسه زير ١٠٠٠ و حتي بهتر...ياعلي

[konkoorhani]

دوست عزیز میدونم که شرایط سختی رو دارید تجربه میکنید ولی به این فکر کنید که خبر موفقیت شما چقدر ميتونه خانوادتون به خصوص پدرتون رو خوشحال کنه شاید حتی بیشتر از خبر سلامتی خودش خوشحال بشه...ناراحتی و استرس شما خیلی طبیعیه ولی از درد و رنج پدرتون چیزی کم نمیکنه تازه شما رو توی اون وضع ببینه بیشتر غصه میخوره.تا الان هم چیزی رو از دست ندادید چون با توجه به معدلتون پایه درسیتون قویه.امیدتون به خدا باشه.امیدوارم هر چی زودتر پدرتون بهبود پیدا کنن.....

[saeedkh76]

سلام دوستان
من سال 4 تجربی هستم. متاسفانه پدرم سرطان داره و حال وخیمی داره.
تو این وضع استرس و هیاهو و فشار های روحی چجوری میشه تمرکز کرد. درس خوند؟ و برای کنکور آماده شد؟
الان تو این سه ماه تابستون تقریبا هیچ کاری نتونستم بکنم ولی باید هر طوری هست به کنکور برگردم. ساعت مطالعاتیم خیلی کمه و همون مقدار کم هم با استرس و عدم تمرکزه.

نظر و راهنمایی و پیشنهاد شما چیه؟

ممنون

سلام دوست من
کاملا شرایطت رو درک میکنم چون دقیقا تجربش کردم
ولی همین موضوع میتونه برات بهترین انگیزه و محرک باشه
حتی اگه توی خونه خودتون نمیتونی درس بخونی برو خونه یکی از اقوام تا اونجا درسات رو پیش ببری

[MOAZIZ]

بدون هیچ کار خدا بی حکمت نیست و امیدت به خدا باشه
شما هنوز هیچی رو از دست ندادید دوست عزیز
اهسته اهسته شروع کن با روزی 1 ساعت همینجوری هم پیش بری از خیلییا میفتی جلو
موفق باشی