فقط صووووورتی حصله رنگی نوشتن ندارم
من با ذغال نقاشی میکردم اونم روی دیوار خونمون !
چه پسر بدبختی بودم من خخخخخخخخخخخخخ
چندان اهل مداد رنگی نبودم از همون بچگی رنگ خیابون و زود تشخیص دادم
پل ارتباطی ما و شما در فیسبوک :
ّFaceBook.Com/Konkur.inجدیدترین اپلیکیشن های اندروید در تاپیک کنکور دروید
عاشق دست پخت مادرمم اگرم سرد باشه مشکلی نی در عوض یه ادویه داره که توی هیچ رستورانی نیست و اسمش عشقه
_ ملتفت _
زرد
چه سوالی!
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)