سلام دوست عزیز
درکت میکنم
کنار اومدن با شرایط خوابگاه بسیار سخته ...
حالا یه سری از دوستان فکر میکنن خوش میگذره
دو حالت داره
1) هم اتاقی های خوبی دارن
2) میتونن با هر شرایطی زندگی کنن
خیلی از بچه های خانواده های پرجمعیت هم اذیت میشن و دلیلش تفاوت فرهنگیه
بگذریم
اگه داانشگاه تهرانی کلی خوابگاه خودگردان اون اطراف هست ... یعضیاشون خوبن ولی یه سریاشون نه ! با بچه ها حرف بزن و خوب فکرات رو بکن
ولی توی بعضیاشون غیر دانشجو هم هست !!!!
من هنوز خوابگاه نرفتم ولی با چیزایی که شنیدم مطمئنم خیلی مزخرف خواهد بودچون من یه خورده حساسم وکاملا بلند بلند درس میخونم پس نه من میتونم با بقیه کنار بیام و نه بقیه با من...
اصلا از همین حالا متنفرم از خوابگاه
میگم هستی خانوم توی خوابگاه جایی نیست که بشه بلند درس خوند؟؟
پ.ن:دوستم میگفت که سالن مطالعه هست میتونی اگه شما یواش درس میخونی موقعی که اتاق شلوغه بری اونجا ....البته اگه شمام سالن مطالعه دارین
موفق باشی
خدایا چیزی نمیبینم....!آینده پنهان است.اما آسوده ام چون تورا میبینم وتو همه چیز را....🌹🌹🌹
منم خیلی حساس بودم به اینچیزا
به نظافت به شلوغی و...
ترم اول تو یه اتاق 11نفری افتادم
کم کم به شرایط اونجا عادت کردم*__*
الان اتاقمون 7نفرس ,7تامون اخلاقامون مثه هم دیگه شده هم دیگه رو خیلی درک میکنیم ترم 1اینطور نبوداااا
درکل یا تو مثه اونا میشی یا اونا مثه تو ^^
شاید ترم اول سختت باشه اما درست میشه ادم اجتماعی ترم میشه و یاد میگیره خودشو با شرایط دیگه تطبیق بده^^
خلاصه اینکه حساس نباش خابگاه خیلیم قشنگه*__*
خوابگاه بدترین جا برای اجتماعی شدنه
همین که اخلاقت عوض نشه یا دختر باز(پسر باز) یا معتاد و سیگاری و پارتی باز نشی کلاتو باید بندازی هوا
سعیتون بر خونه اجاره کردن با دو تا از دوستای منتخبتون باشه
من خوابگاهی نیستم اما هم از نزدیک حضور داشتم هم کلی فامیل خوابگاهی دارم
پرنده ای که از مترسک بترسد،از گرسنگی خواهد مرد ... "ارنستو چه گوآرا"
فک نکنم اینجوری باشه
خونوادتون احتمالا به خاطر امنیت خابگاه میگن که خابگاه باشین
بالاخره امنیت خابگاه از خونه ای که چنتا دختر زندگی میکنن خیلی بهتره
بعدم تو خابگاه رو رفت و آمد نظارته! خونه که بری دیگه اینجوری نیس که
هر موقع خواستی میری و هر موقع خواستی میای
بعدم تو خابگاه غذا همیشه آماده! حالا خابگاه های پردیس رو نمیدونم غذا میدن یا نه
ولی تو خونه باید خسته کوفته که از دانشگاه میای فکر شام و ناهار بکنی
کنون اگرچه کویرم؛ هنوز در سر من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)