خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      معنی و مفهوم بیت

      سلام دوستای گلم، می شه لطف کنین معنی و مفهوم این دو بیت رو برام بنویسین؟

      اولی:
      درویش هم شکایت از ایام می کند :::: از خاک نرم اگر شود آواز پا بلند

      دومی:
      اشک می ریزم به خون هر گه شوق از حد گذشت :::: چون شود بدمست مهمان، آب در مینا کنم
      (اشک شوق چرا باید "به خون" باشه؟!)

    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      در مورد دومی میتونم ی نظراتی بدم
      میگه وقتی شوق و ذوقم از حد میگذره اشکم خون الود میشه
      ینی یجورایی زیاده روی میکنم
      بعدشم میگه وقتی مهمون خونم دیه بیش از حد مست میشه
      (هیچی حالیش نمیشه)
      جا شراب اب میریزم تو شیشه میدم بهش
      کلا یجورایی مفهوم جوگیر شدنو میده فک کنم
      نمیدونم تا چه حد درست باشه
      بهتر است برای چیزی که هستی مورد
      نفرت باشی
      تا اینکه برای چیزی که نیستی
      محبوب باشی

    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      پوکیدم خو با این شعرات
      در مورد دومی هم حدسم اینه
      میگه درویش ک معمولا زندگیش پر از قناعت و اسان زیستنه
      وقتی صدای پای ادم هارو بشنوه از خاکی ک نرمه(چون اصولا وقتی شما پاتو میکوبی رو خاک نرم هیچ صدایی نمیاد)
      شروع میکنه به غر زدن
      بهتر است برای چیزی که هستی مورد
      نفرت باشی
      تا اینکه برای چیزی که نیستی
      محبوب باشی
      ویرایش توسط saeed211 : 25 خرداد 1396 در ساعت 20:49

    4. Top | #4
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      ی چیزایی فهمیدم ولی نمیدونم چجوری بیان کنم
      ?Do you Dream while you sleep or is it an Escape from the horrors of reality

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط It is POSSIBLE نمایش پست ها
      سلام دوستای گلم، می شه لطف کنین معنی و مفهوم این دو بیت رو برام بنویسین؟

      اولی:
      درویش هم شکایت از ایام می کند :::: از خاک نرم اگر شود آواز پا بلند

      دومی:
      اشک می ریزم به خون هر گه شوق از حد گذشت :::: چون شود بدمست مهمان، آب در مینا کنم
      (اشک شوق چرا باید "به خون" باشه؟!)
      بیت دومی رو فعلن تا بعد :
      یه جورایی داره میگه ...... اشکم به خون تبدیل میشه هر زمان که حد شوق و علاقم از حد نرمالش فراتر میره (به نوعی افراط رو میرسونه دیگه :: اشک هم یه حدی داره ! یا اون شدت شوق یه حدی داره وقتی میخاد خیلی عمق فاجعه و علاقه رو برسونه دیگه اشک کفاف نمیده میگه داره از چشام خون میباره !) ::: اومده اغراق و اسلوب معادله رو ترکیب زده داده به خورد ماها ......... مهمون هم یه حد و اندازه داره دیگه ، یه مهمون که دیگه خیلی بمونه میشه بدمست .. بعدش واسه اینکه بشه بهش فهموند داره موندش زیادی میشه .. دیگه از شراب و مستی خبر نیست توی جام شرابش به جای شراب آب میریزن میدن به خوردش !

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ZAPATA نمایش پست ها
      بیت دومی رو فعلن تا بعد :
      یه جورایی داره میگه ...... اشکم به خون تبدیل میشه هر زمان که حد شوق و علاقم از حد نرمالش فراتر میره (به نوعی افراط رو میرسونه دیگه :: اشک هم یه حدی داره ! یا اون شدت شوق یه حدی داره وقتی میخاد خیلی عمق فاجعه و علاقه رو برسونه دیگه اشک کفاف نمیده میگه داره از چشام خون میباره !) ::: اومده اغراق و اسلوب معادله رو ترکیب زده داده به خورد ماها ......... مهمون هم یه حد و اندازه داره دیگه ، یه مهمون که دیگه خیلی بمونه میشه بدمست .. بعدش واسه اینکه بشه بهش فهموند داره موندش زیادی میشه .. دیگه از شراب و مستی خبر نیست توی جام شرابش به جای شراب آب میریزن میدن به خوردش !
      مرسی
      پس از اون مدل اسلوب معادله ها که موضوع بیان نمی شه ولی هر دو مصراع مثالی برا موضوع بیان نشده هستن به کار رفته، موضوع هم اینه که افراط تو هر کاری به ضررمونه، درسته؟

    7. Top | #7
      کاربر نیمه فعال

      khejalati
      نمایش مشخصات
      به نظرم از اقای عبدالمحمدی بپرس شاید جوابتو داد...
      olgoo_adabiaat
      اینجوری بعید میدونم به جواب برسی

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط shaghayegh.yi نمایش پست ها
      به نظرم از اقای عبدالمحمدی بپرس شاید جوابتو داد...
      olgoo_adabiaat
      اینجوری بعید میدونم به جواب برسی
      چندین بار ازش سوال پرسیدم، جواب نمی ده، اینجا دوستان لطف می کنن جواب میدن دیگه

    9. Top | #9
      کاربر انجمن

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      بیتارو تکی که بذاری سخته بشه ازش یه مفهوم واحد گرفت (اصلا قشنگی ادبیات هم به همینه)
      وقتی تست رو کامل بذار راحت‌تر میشه فهمید که منظور دقیقا چیه.

      You Brilliant Bas*tard

    10. Top | #10
      کاربر نیمه فعال

      khejalati
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط It is POSSIBLE نمایش پست ها
      چندین بار ازش سوال پرسیدم، جواب نمی ده، اینجا دوستان لطف می کنن جواب میدن دیگه
      موقعی باید ازش بپرسی که داره به سوالا جواب میده..اونموقع معمولا میبینه جواب میده..وگرنه جواب نمیده

    11. Top | #11
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط saeed211 نمایش پست ها
      پوکیدم خو با این شعرات
      در مورد دومی هم حدسم اینه
      میگه درویش ک معمولا زندگیش پر از قناعت و اسان زیستنه
      وقتی صدای پای ادم هارو بشنوه از خاکی ک نرمه(چون اصولا وقتی شما پاتو میکوبی رو خاک نرم هیچ صدایی نمیاد)
      شروع میکنه به غر زدن
      متوجه شدم منظورشو، به قول تو وقتی پا می ذاری روی خاک نرم که هیچ صدایی نمیاد، میگه هر وقت صدا اومد اون موقع درویش هم از روزگار شکایت می کنه، ینی امکان نداره درویش همچین کاری کنه

      توضیحات کمکم کرد سعید جان، مرسی

    12. Top | #12
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      میشه بزرگواری کنین این دوتارو هم راهنماییم کنین؟

      1- معنی و مفهوم این بیت:
      رنگین سخنان در سخن خویش نهان اند :::: از نکهت خود نیست به هر حال جدا گل

      2- معنی "سبک جولان" تو این بیت:
      برق را خاشاک در زنجیر نتواند کشید :::: دامن عمر سبک جولان کشیدن مشکل است
      ویرایش توسط It is POSSIBLE : 26 خرداد 1396 در ساعت 21:20

    13. Top | #13
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      یاد اوری همون بیت زیب نسا : مانند بو مخفی شدم در برگ گل گو خواهی مرا بینی در گل بین مرا یه همچین چیزی خخخ
      یعنی که ادمو از سخن و شعر و اون چیز که برجسته اش کرده میشه شناخت و نمیشه کسی سخنی بگه خودش مصادقش نباشه و حتما نمایان کننده اون شخصه

      رعد و برق خیلی درخشان و با عظمته و خاشاک خیلی حقیره در نتیجه اصلا قدرت این رو نداره که ادم به این بزرگی رو به ذلت بکشونه و انسان عالی مقام دچار مادیات و عشق به دنیا و فانی ها نمیشه
      البته اینا برداشت من بود!

    14. Top | #14
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط reza16 نمایش پست ها
      یاد اوری همون بیت زیب نسا : مانند بو مخفی شدم در برگ گل گو خواهی مرا بینی در گل بین مرا یه همچین چیزی خخخ
      یعنی که ادمو از سخن و شعر و اون چیز که برجسته اش کرده میشه شناخت و نمیشه کسی سخنی بگه خودش مصادقش نباشه و حتما نمایان کننده اون شخصه

      رعد و برق خیلی درخشان و با عظمته و خاشاک خیلی حقیره در نتیجه اصلا قدرت این رو نداره که ادم به این بزرگی رو به ذلت بکشونه و انسان عالی مقام دچار مادیات و عشق به دنیا و فانی ها نمیشه
      البته اینا برداشت من بود!
      پس میشه گفت منظور اولی اینه که "از کوزه همان تراود که در اوست"، با توضیحاتت هر دوتارو متوجه شدم، خیلی گلی داداشم، مرسی
      ویرایش توسط It is POSSIBLE : 26 خرداد 1396 در ساعت 21:30

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن