سلام دوستای گلم
خوبین؟ خوشین؟
من زندگی سختی رو تو دو سالی که کنکور داشتم تجربه کردم!! سال اول کنکورم هیچ استاد و مشاور خاصی نداشتم و من تک و تنها مونده بودم با یه عالمه کتاب کنکوری!! من میخوندم اما جواب نمیگرفتم گذشت و گذشت تا رسیدم به آخرای کنکور 94!! هم دپرس بودم و هم ناامید و به قبولی در کنکور 94 هیچ امیدی نداشتم!! کنکور دادم و رتبه ام شد 56 هزار
نشستم واسه سال دوم ینی برای کنکور 95!! این بار سه درس اختصاصی رو کلاس گرفتم و سال دوم کنکورم واقعا هم غوغا میکردم طوری که فصل نظریه اعداد رو توی آزمونام حدود 70% میزدم و فیزیکم هم خیلی خوب بود طوری که قسمت مدار ها رو ذهنی حل میکردم و اوضاع عمومیام هم بدک نبود!! بگذریم... گذشت و گذشت تا وقتی که نشستم سر جلسه ی کنکور!! سوال ها رو وقتی دیدم خیلی خوشحال بودم چون اکثرا رو راحت حل میکردم!! از جلسه که اومدم بیرون انگار بار سنگینی رو از دوشم برداشتن!! گذشت و رسیدم به قسمت اعلام نتایج!! میگفتم آخ جان الآن رتبه ام راحت 2-3 هزار میشه و دانشگاه نوشیروانی بابل رو شاخمه اما وقتی نتایج اومد رتبه ام شده بود 20 هزار!! منو میگی انگار روم چالش سطل آب و یخ روم اجرا شد اینقد حالم گرفته بود که نگو!! بعدا که پاسخنامه رو دیدم متوجه شدم که تستا رو جا به جا زدم چون 4-5تا رو خالی گذاشته بودم و مثل اینکه از بعد از اونها پر کنم همونا رو پر کردم اما کم اوضام رو به راه شد نه اینکه دانشگاه خوبی قبول شدم نه از این لحاظ که تابستون 95 شروع کردم به یادگیری طراحی سایت در شرکت برادرم و یاد گرفتم بازار کار چه ویژگی هایی داره البته سهام دار شرکت برادرم هم هستم!! در حال حاضر توی دانشگاه جزو 2 نفر اول ورودی ها 95 رشته کامپیوترم و از طرفی با استاد ها خیلی راحتم و با اکثر استادا بگو بخند دارم!! همکلاسیام و هم دانشگاهیام منو به چشم یه آدم موفق میبینن و این واقعا برام لذت بخشه!! تونستم بعد از 7 ماه یادگیری کار اولین پول از شغل مورد علاقم دربیارم و الآن روزی هزار دفعه خدا رو شکر میکنم که رتبه ام خراب شد چون اگه دانشگاهی به غیر از شهر خودم میرفتم از همه چیز منع میشدم چون وقتی برام نمیموند!!
بچه ها اینا رو گفتم تا بدونین آخرش هرچی که به صلاحتون باشه میشه شاید خودتون نفهمید ولی همونی میشه که خدا میخواد نه بنده ی خدا!! شما فقط تلاشتون رو بکنین و باقیشو بسپارین دست خودش
روزگار بر شما خوش