چاره ای نداشتم راهم دور بود، نمی توانستم به منزل بروم باید چیزی می خوردم و برای تدریس ریاضی بعداز ناهار به همان مدرسه باز می گشتم و این قهوه خانه تنها جای مناسب بود هم به مدرسه نزدیک بود هم در مسیر رفت و آمد بچه ها نبود و لوبیای خوبی هم می داد، ارزان و خوشمزه، خوب با بودجه ی معلمی تناسب داشت، و من هفته ای دو روز مهمان مش اصغر قهوه چی با حالش بودم کاری به کار هم نداشتیم همیشه به محض ورود، بعد سلام و احوالپرسی به دستشویی کنج قهوه خانه می رفتم، دست و صورت می شستم و تا می توانستم از خود گچ زدایی می کردم بعد می نشستم و او لوبیا با مخلفات می آورد، موقع حساب هم کلی تعارف می کرد:" استاد بفرمایید! قابلی نداره و..." مدتی گذشت و من مثل یک دانش آموز درسخوان و منضبط مرتب سرمیز غذا خوریش حاضر بودم تا اینکه: نزدیک امتحانات فصلی شد و من طبق معمول ناهار مهمان مش اصغربودم هنوز چند لقمه ای نخورده بودم که: مش اصغر سر میزم آمد و در حالیکه با دستمالی میز را لته کاری می کرد گفت:" استاد! ببخشید جسارت می کنم عرضی داشتم، بنده زاده دست بوس شما! خلاف ادبه قصد ازدواج داره..." به محض شنیدن این جملات آه از نهادم درآمد و این افکار مثل برق از ذهنم گذشت: که ای داد و بیداد مش اصغر پی به هویت من برده و آقازاده اش دانش آموز منه و حتما در ریاضیات هم ضعیفه و چون قصدازدواج داره و جلوی سر و همسر هم، "عار ناموسی" داره من باید امسال از درس ریاضی بیمه اش کنم تا پیش خانواده ی عروس شرمنده نشود! داشتم جوابش را آماده می کردم که مش اصغر ادامه داد :"استاد من با اجازه ی شما یه دو اتاقی در گوشه ی حیاط خونه مون براشون انداختم تا این اول زندگی سرخورده نشوند و یک سرپناهی داشته باشند ..." یک مرتبه به میان صحبتش پریدم و گفتم:" مش اصغر! ان شاا... مبارکه! الهی به پای هم پیر و خوشبخت شوند من چه کمکی از دستم بر می آید بفرمایید، انجام دهم؟" مش اصغر با صورت گرگرفته، من و منی کرد و گفت:" ببخشید استاد! معذرت می خواهم می دونم وقت ندارید و دیرتان هم شده، می خواستم جسارتا این گچ کاری دو اتاق رو شما قبول کنید." باتعجب نگاهی به او کرده گفتم:" مش اصغر اینو چرا به من می گی؟من که گچکار نیستم!" مش اصغر که گیج شده بود و سر و وضعم را وارسی می کرد گفت:" پس، پس، استاد! اون دست و صورت گچی و گچهای رو لباستون چی؟ " درحالیکه روده بر شده بودم گفتم:" مش اصغر نگران نباش بین اولیای دانش آموزانم یک" همکار گچکار!" باانصاف سراغ دارم اونو بهت معرفی و سفارش هم می کنم!


محمود کشوری_رشت