خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: کنکور تجربی 96، رتبت چند میشه ؟!؟

    رأی دهندگان
    102. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
    • رتبه 1 منم دیگه !

      18 17.65%
    • حال یک نشم زیر 10 حتمیه !

      3 2.94%
    • زیر 100 شم، پزشکی دندون دارو تهران مشهد اصفهان شیراز تبریزم قبول شم، خداروشاکرم !

      16 15.69%
    • 100 تا 500 رو پیش گویان هندو بر ما خبرشو داده اند

      11 10.78%
    • یه حسی میگه زیر 1000 میارم !

      25 24.51%
    • یه شب خواب دیدم 2 هزار اینا میشم !

      9 8.82%
    • بین 2000 تا 5000 باس ما کافیه !

      20 19.61%
    صفحه 3 از 19 نخستنخست ... 23413 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 31 به 45 از 279
    1. Top | #31
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط arisa نمایش پست ها
      نه نشنیدم تا به حال..شما دانشجو هستی مگه؟؟همون ترم اول؟؟دمشون گرم واقعا

      ..............
      ...............
      وقتی ازش پرسیدم چه جوری زهرا راضی شد .....
      گفت همه چیو مامانم یادم داده :
      گفته بود .... : پات به دانشگاه رسید ... نه با هیچ دختری حرفی میزن .. نه سلام نه جواب نه نگاه .... آسته میری آسته میای ..
      یه ماه حداقل صبر کن .. از بین همون دخترای کلاستون یکیو انتخاب کن ! .... دیدی ازش خوشت اومد ... در یه کلام کوتاه و بی هیچ حرف اضافه .. ازش میخای که شماره تلفن خانواده محترمشو بهت بده ..... و بعدشم هیچ حرف دیگه ای نمیزنی و تمام !

      و همین طور هم شد :: شماره رو گرفت داد به مامانش : مامانشم با باباش از مشهد راه افتادن رفتن قوچان با دسته گل و شیرینی (که البته به اوکی اولیه رو قبلن مامان زهرا هم از قول باباش هم از طرف خود زهرا داده بود !) ...... و بعدش که هر دو خانواده راضی ..... نیمه های آبان بود که دیدیم مهدی و زهرا بیشتر وقتا باهمن ! .... که خیلی دخترا از سر حسادت کلی حرف پشت سر زهرا و مهدی میزدن ... که دختر چش سفید شهرستانی هنوز هیچی نشده خوشگل پسر کلاسو صاحب شده و ...... ! .... یه چند بار هم زهرا و البته لیلا دوست صمیمی زهرا جوابشونو میخاست بده .... ولی مهدی میگفت سکوت ! .. تا اینکه اوایل دی بود که فهمیدیم عقد کردن و رسمن حلال همن کلاسو شیرینی دادن و ...... !
      .............
      شيطان در گوشم زمزمه كرد: تو به اندازه ى كافى قوى نيستى كه در مقابل طوفان دوام بيارى.
      امروز من در گوش شيطان زمزمه كردم: من خودِ طوفانم



    2. Top | #32
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      999
      اصلا می‌دانی چیست ؟!

      من خدا را در بین فرمول های فیزیک یافتم !
      من خدا را در بین مسائل شیمی یافتم ! در بین مفاهیم ژنتیک !
      خبری از خدا نبود در کتاب دینی هایم !
      خدا را بیاب . . .
      نه در بین نماز های شبت ...
      بلکه در بین شب بیداری هایت برای علم اموزی ...

    3. Top | #33
      در انتظار تایید ایمیل

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ZAPATA نمایش پست ها

      ..............
      ...............
      وقتی ازش پرسیدم چه جوری زهرا راضی شد .....
      گفت همه چیو مامانم یادم داده :
      گفته بود .... : پات به دانشگاه رسید ... نه با هیچ دختری حرفی میزن .. نه سلام نه جواب نه نگاه .... آسته میری آسته میای ..
      یه ماه حداقل صبر کن .. از بین همون دخترای کلاستون یکیو انتخاب کن ! .... دیدی ازش خوشت اومد ... در یه کلام کوتاه و بی هیچ حرف اضافه .. ازش میخای که شماره تلفن خانواده محترمشو بهت بده ..... و بعدشم هیچ حرف دیگه ای نمیزنی و تمام !

      و همین طور هم شد :: شماره رو گرفت داد به مامانش : مامانشم با باباش از مشهد راه افتادن رفتن قوچان با دسته گل و شیرینی (که البته به اوکی اولیه رو قبلن مامان زهرا هم از قول باباش هم از طرف خود زهرا داده بود !) ...... و بعدش که هر دو خانواده راضی ..... نیمه های آبان بود که دیدیم مهدی و زهرا بیشتر وقتا باهمن ! .... که خیلی دخترا از سر حسادت کلی حرف پشت سر زهرا و مهدی میزدن ... که دختر چش سفید شهرستانی هنوز هیچی نشده خوشگل پسر کلاسو صاحب شده و ...... ! .... یه چند بار هم زهرا و البته لیلا دوست صمیمی زهرا جوابشونو میخاست بده .... ولی مهدی میگفت سکوت ! .. تا اینکه اوایل دی بود که فهمیدیم عقد کردن و رسمن حلال همن کلاسو شیرینی دادن و ...... !
      .............
      جالبه.. ولی هیچوقت از ازدواج یا دوستی تو محیط دانشگاه خوشم نیومده و نخواهد اومد

    4. Top | #34
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ZAPATA نمایش پست ها

      ..............
      ...............
      وقتی ازش پرسیدم چه جوری زهرا راضی شد .....
      گفت همه چیو مامانم یادم داده :
      گفته بود .... : پات به دانشگاه رسید ... نه با هیچ دختری حرفی میزن .. نه سلام نه جواب نه نگاه .... آسته میری آسته میای ..
      یه ماه حداقل صبر کن .. از بین همون دخترای کلاستون یکیو انتخاب کن ! .... دیدی ازش خوشت اومد ... در یه کلام کوتاه و بی هیچ حرف اضافه .. ازش میخای که شماره تلفن خانواده محترمشو بهت بده ..... و بعدشم هیچ حرف دیگه ای نمیزنی و تمام !

      و همین طور هم شد :: شماره رو گرفت داد به مامانش : مامانشم با باباش از مشهد راه افتادن رفتن قوچان با دسته گل و شیرینی (که البته به اوکی اولیه رو قبلن مامان زهرا هم از قول باباش هم از طرف خود زهرا داده بود !) ...... و بعدش که هر دو خانواده راضی ..... نیمه های آبان بود که دیدیم مهدی و زهرا بیشتر وقتا باهمن ! .... که خیلی دخترا از سر حسادت کلی حرف پشت سر زهرا و مهدی میزدن ... که دختر چش سفید شهرستانی هنوز هیچی نشده خوشگل پسر کلاسو صاحب شده و ...... ! .... یه چند بار هم زهرا و البته لیلا دوست صمیمی زهرا جوابشونو میخاست بده .... ولی مهدی میگفت سکوت ! .. تا اینکه اوایل دی بود که فهمیدیم عقد کردن و رسمن حلال همن کلاسو شیرینی دادن و ...... !
      .............
      عاقا مبارکه
      تو هم هستیا یاد بگیر

    5. Top | #35
      کاربر باسابقه

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط m.r_d.r نمایش پست ها
      یکیش منم چیه مشکل داری

    6. Top | #36
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط arisa نمایش پست ها
      جالبه.. ولی هیچوقت از ازدواج یا دوستی تو محیط دانشگاه خوشم نیومده و نخواهد اومد
      کم و بیش درگیرش میشی ! ...
      ..................
      چیزای جدید زیادی رو متوجه میشی که شاید قبلن ندیدی !
      ......
      به خصوص اگه پات به دانشگاه های تراز اول مثل تهران و فردوسی و .... بیفته !

      یکی از مسائلی که واضح متوجه میشی و شاید قبلن بهش فکر نکرده باشی ...... تفاوت سطح فکر و iq آدماست ! ......
      ........
      یه دختری تو دانشکده مهندسی بودش ... از اون آرسل لوپنای شاخ دانشگاه بودش ..... هم بقیه هم خودش خوب میدونست کلی خواستگار و کشته مرده داره ! ...............
      ولی نکته جالب این دختر این بودش که تا یه قدم بیشتر بهش نمیشد نزدیک شد ! ...... یعنی همین که یه سر صحبتی میشد و یه لینک و یه حرفی از دوستی و ... میشد ..... واضح میگفت : من واسه ازدواج شرط دارم ... شرط من یکیش همینه که حق طلاق با منه ! میگفت تو با همین یکیش کنار بیا تا بریم سراغ سایر مسائل ....
      ..............
      بروبچ پزشکی هم که اصلن حرفشو نزن ... یه جورین که انگار از دماغ فیل افتادن !
      شيطان در گوشم زمزمه كرد: تو به اندازه ى كافى قوى نيستى كه در مقابل طوفان دوام بيارى.
      امروز من در گوش شيطان زمزمه كردم: من خودِ طوفانم



    7. Top | #37
      در انتظار تایید ایمیل

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ZAPATA نمایش پست ها
      کم و بیش درگیرش میشی ! ...
      ..................
      چیزای جدید زیادی رو متوجه میشی که شاید قبلن ندیدی !
      ......
      به خصوص اگه پات به دانشگاه های تراز اول مثل تهران و فردوسی و .... بیفته !

      یکی از مسائلی که واضح متوجه میشی و شاید قبلن بهش فکر نکرده باشی ...... تفاوت سطح فکر و iq آدماست ! ......
      ........
      یه دختری تو دانشکده مهندسی بودش ... از اون آرسل لوپنای شاخ دانشگاه بودش ..... هم بقیه هم خودش خوب میدونست کلی خواستگار و کشته مرده داره ! ...............
      ولی نکته جالب این دختر این بودش که تا یه قدم بیشتر بهش نمیشد نزدیک شد ! ...... یعنی همین که یه سر صحبتی میشد و یه لینک و یه حرفی از دوستی و ... میشد ..... واضح میگفت : من واسه ازدواج شرط دارم ... شرط من یکیش همینه که حق طلاق با منه ! میگفت تو با همین یکیش کنار بیا تا بریم سراغ سایر مسائل ....
      ..............
      بروبچ پزشکی هم که اصلن حرفشو نزن ... یه جورین که انگار از دماغ فیل افتادن !
      شما چه می دونی واسه من پیش نیومده
      و خود من از همون دخترای مغرور و از خود راضی که به نظر میان نیستم؟؟

    8. Top | #38
      کاربر باسابقه

      Maghror
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ZAPATA نمایش پست ها

      ..............
      ...............
      وقتی ازش پرسیدم چه جوری زهرا راضی شد .....
      گفت همه چیو مامانم یادم داده :
      گفته بود .... : پات به دانشگاه رسید ... نه با هیچ دختری حرفی میزن .. نه سلام نه جواب نه نگاه .... آسته میری آسته میای ..
      یه ماه حداقل صبر کن .. از بین همون دخترای کلاستون یکیو انتخاب کن ! .... دیدی ازش خوشت اومد ... در یه کلام کوتاه و بی هیچ حرف اضافه .. ازش میخای که شماره تلفن خانواده محترمشو بهت بده ..... و بعدشم هیچ حرف دیگه ای نمیزنی و تمام !

      و همین طور هم شد :: شماره رو گرفت داد به مامانش : مامانشم با باباش از مشهد راه افتادن رفتن قوچان با دسته گل و شیرینی (که البته به اوکی اولیه رو قبلن مامان زهرا هم از قول باباش هم از طرف خود زهرا داده بود !) ...... و بعدش که هر دو خانواده راضی ..... نیمه های آبان بود که دیدیم مهدی و زهرا بیشتر وقتا باهمن ! .... که خیلی دخترا از سر حسادت کلی حرف پشت سر زهرا و مهدی میزدن ... که دختر چش سفید شهرستانی هنوز هیچی نشده خوشگل پسر کلاسو صاحب شده و ...... ! .... یه چند بار هم زهرا و البته لیلا دوست صمیمی زهرا جوابشونو میخاست بده .... ولی مهدی میگفت سکوت ! .. تا اینکه اوایل دی بود که فهمیدیم عقد کردن و رسمن حلال همن کلاسو شیرینی دادن و ...... !
      .............
      اگر یک جا سوتی دادیم پلن b رو طراحی نکردن ؟!!!!!!!!!!
      بابا مایکل که داشن از زندان فرار میکرد این قدر مقدمه چینی و برنامه ریزی نکرده بود
      خدا از ما رو هم بخیر کنه
      ارتفاع چشمم خیلی زیاده
      ادمایی که ازش افتادن هیچوقت دیده نشدن

    9. Top | #39
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      زیر 500 و البته یه حسی میگه 287 منطقه 2

      در مورد ازدواج مزدواج هم بگم که " دخترای ایرانی لیاقت ندارن ! "
      بپرهیزید از دخترای ایرانی بپرهیزید از دخترای بی تعهد بپرهیزید از دخترای بی مسئولیت . . .

    10. Top | #40
      کاربر باسابقه

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط _Fateme_ نمایش پست ها
      مگه ما فک کنیم همون میشه؟؟ فقط باید بخونیم تمام������
      اره هرچی فکر کنی دقیقاااااااااا همون میشه(قانون جذب)
      ر.ا=انشااااااااااااااااااا اااااااااااااااااالله مهندسی نرم افزار شریف \امیرکبیر \تهران
      ما انسانیم و هیچ وقت کامل نمیشیم
      تو مسیر زندگیمون همیشه اشتباه هست...
      اگه به این فکر کنی که میخوای اشتباهتو جبران کنی شانس دوباره خراب کردن به اندازه قابل توجهی افزایش پیدا میکنه چون وقتی به خودت میگی جبران میکنم
      یه چیزی تو عمق وجودت میگه "چیو جبران میکنی؟آها اشتباهو؟؟همون روز که..."
      و به ذهن خودت این شانس رو میدی که دلایل سرکوب کردنت رو لیست وار تحویلت بده
      خلاصه=فقط الان و از الان به بعد وجود داره و قرار نیست چیزی رو جبران کنی

    11. Top | #41
      کاربر باسابقه

      Maghror
      نمایش مشخصات
      حالا جدا از این شوخی هایی که در مورد رتبتون میکنید !!!!!!!!!!!!
      باد یاداوری کنم همه ی 600 هزار نفر رو نمیشه توی بازه زیر 1000 جای داد
      با تشکر
      ارتفاع چشمم خیلی زیاده
      ادمایی که ازش افتادن هیچوقت دیده نشدن

    12. Top | #42
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط sajad564 نمایش پست ها
      اره هرچی فکر کنی دقیقاااااااااا همون میشه(قانون جذب)
      ر.ا=انشااااااااااااااااااا اااااااااااااااااالله مهندسی نرم افزار شریف \امیرکبیر \تهران
      ناموسا کتاب قانون جذبو خوندی؟؟؟!

    13. Top | #43
      کاربر باسابقه

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط m.r_d.r نمایش پست ها
      ناموسا کتاب قانون جذبو خوندی؟؟؟!
      ناموسا نرم افزارشو تو گوشیم داشتم اونو خوندم ولی کتابشو ن...محمد مهربان هم توی کتاب دیفرانسیلش توصیه کرده بود نیم ساعت اخر شبو به هدفمون و یه رتبه خوب فکر کنیم
      ما انسانیم و هیچ وقت کامل نمیشیم
      تو مسیر زندگیمون همیشه اشتباه هست...
      اگه به این فکر کنی که میخوای اشتباهتو جبران کنی شانس دوباره خراب کردن به اندازه قابل توجهی افزایش پیدا میکنه چون وقتی به خودت میگی جبران میکنم
      یه چیزی تو عمق وجودت میگه "چیو جبران میکنی؟آها اشتباهو؟؟همون روز که..."
      و به ذهن خودت این شانس رو میدی که دلایل سرکوب کردنت رو لیست وار تحویلت بده
      خلاصه=فقط الان و از الان به بعد وجود داره و قرار نیست چیزی رو جبران کنی

    14. Top | #44
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط fate.meh_ نمایش پست ها
      مزاح بود جدی نگیر

    15. Top | #45
      در انتظار تایید ایمیل

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط The.Best.Name نمایش پست ها
      زیر 500 و البته یه حسی میگه 287 منطقه 2

      در مورد ازدواج مزدواج هم بگم که " دخترای ایرانی لیاقت ندارن ! "
      بپرهیزید از دخترای ایرانی بپرهیزید از دخترای بی تعهد بپرهیزید از دخترای بی مسئولیت . . .
      اونوقت همه پسرهای ایرانی لیاقت دارن؟؟
      امیدوارم این رتبه رو بیارید یا حتی بهترشو

    صفحه 3 از 19 نخستنخست ... 23413 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن