سلام لدفن معنی کنید + مفهوم
بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال.... همچون بنفشه بر سر زانو نهاده ایم
سلام لدفن معنی کنید + مفهوم
بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال.... همچون بنفشه بر سر زانو نهاده ایم
فک کنم منظورش اینه همون طور که گل بنفشه وقتی گلش بزرگ تر میشه و سنگین تر میشه یواش یواش به سمت زمین خم میشه و دیگه شاداب واینمیسه، منم چون نمی تونم دیگه زلفای سرکش تورو ببینم سرم پر از ملال و درد شده و به خاطر سنگینی این درد سرم به سمت زانوم خم شده، یه چیزی تو این مایه ها :-)
1-بدون موی سرکشش(استعاره از عشوه ی معشوق)،سر دیوانه از دلتنگی معشوق را همچون بنفشه روی زانو هایم گذاشته ام
مفهومشم میشه معشوق من کو،دیوانه شدم از ندیدنش.معشوق منو بدید برم
2-اگر از انسان ها می گریزم مرا سرزنش نکن چون که من آهوی(انسان ندیده ایهام دارد:آهوی وحشی-آهوی انسانیت ندیده)هستم
مفهومشم میشه اگه معنی اول ایهام رو بگیریم، نیش عقرب نه از ره کین است بلکه اقتضای طبیعتش این است
اما اگه بگیریم آهوی انسانیت ندیده،میشه من چون از انسان ها خیری ندیده ام از مردم می گریزم
هم مفهوم با:
تا وارهی از دم ستوران-دین مردم نحس دیو مانند
پرنده ای که از مترسک بترسد،از گرسنگی خواهد مرد ... "ارنستو چه گوآرا"
به شکل دقیقش ..... اول باید با مفهوم وجود ... آشنا شی ! :::: مثلن به وجود داشتن خودت کاملن ایمان و باور داشته باشی ....... که شاید کمی مضحک و خنده دار به نظر بیاد ..... ولی این مهمه که متوجه وجود داشتن خودت باشی .... حداقل در همین حد که وجود خودتو منکر نشی ..... در همین که مطمئن به زبان بیاری ..... که .... آره من هستم و وجود دارم ...... خوبه !
...................
و بعدش ... باید متوجه 2 مفهوم باشی : ممکن الوجود ...... و ...... واجب الوجود ::: هرچی که وجودش ممکن و مرتبط و معلول وجود دیگیریه، میشه ممکن الوجود .... هرچی که وجودش معلول نیست و بلکه خودش علت وجود هستش، واجب الوجوده !
..................
حال واسه درک بهتر ممکن الوجود : گفته میشه : آیا یه غذایی که شور هستش ...... وجود شور در خودش از خودشه یا از نمک !؟! :: با کمی فکر میشه فهمید که .... وجود شوری غذا از خودش نیست ..... بلکه این شوری معلول استفاده از نمک در غذا است ... و غذا در ذات خود از خودش شوری ندارد ........ ::::
...........
و حال گفته میشه .... آیا شوری نمک از خودش هست یا نه ! ..... که واضح میشه گفت ..... شوری نمک از خودشه و به چیز دیگه هم ربط نداره
...................
حال زمانی که متوجه این مستقل بودن وجود شی ..... که وجودش معلول نیست ....... ! .... یعنی به این باور و فکر برسی .... که یه وجودی در عالم هست ...... که بی هیچ از آنکه چیزی باعث وجود آن شود ... بلکه خودش وجود داشته، وجود داره، و وجود خواهد داشت ...... و اصل اول و آخر واجب الوجود خود اوست ........ به الله و قدرت لایزال الهی و منشاء تمام خیر و برکت و بود و هستی تمام عالم خاهی رسید ..... که به این گفته میشه ..... وحدت وجود ! (تمام عالم و تمام وجود هرچی که در عالم هست .... در هر شکل و ظاهر که نمایان و پدیدار هستن ..... اصل وجود خودشونو از الله دارند .... و اگه لحظه ای الله نباشد .. هیچ چیز دیگر در عالم نخاهد بود ..... و این نیاز به وجود الله .... هم در لحظه پیدایش موجود واجب و ضروری است .... هم در لحظه تداول و ماندن موجود واجب و ضروری است ....... و لحظه که ارتباط بین موجود و الله کات بشه .... اون موجود در دم نیست میشه و دیگه وجود نخواهد داشت)
ای با رخت انوار مه و خور همه هیچ
با لعل تو سلسبیل و کوثر همه هیچ
بودم همه بین، چو تیزبین شد چشمم
دیدم که همه تویی و دیگر همه هیچ
مفهموم این چی میشه
رازی است در این پرده ، گر ان را بشناسی .....دانی که حقیقت ز چه در بند مجاز است ؟
این عزلت که میگن مفهمومش چیه ؟!
در اخر چه راهی پیشنهاد میکنین واس افزایش سرعت توی قرابت ؟!
اگه سنگ در مسیر رودخونه نبود صدای اب زیبا نبود
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)