خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6
    1. Top | #1

      Mamoli
      نمایش مشخصات

      رسوم آذربایجان درنزدیکی عید

      چهارشنبه سوری

      چهار آتش افروزی در چهار چهارشنبه به عدد رمزی چهار اشاره دارد. فیثاغورث عدد چهار را اصل و ریشه طبیعت جاودان می داند. چهار طبع انسانی، چهار عنصر حیات ، نشان از وجهی مهم و مثبت دارند که اگر چه به تدریج شکل گرفته، اما امر واحدی است.
      بنابراین عدد چهار در این آیین، حکایت از چهار وجه طبیعت دارد که به تدریج عنصری واحد یعنی طبیعت، سال، مکان یا هر پدیده چهار وجهی را می سازند. به این ترتیب که اولین چهارشنبه منسوب به باد است و در آن نیز باد می آید. دومی خاک، سومی آتش و سرانجام آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته می شود و زمین نفس می کشد. صبح آخرین چهارشنبه سوری مردم بر سر آب رفته و از روی آن می پرند و می خوانند:
      آتیل ماتیل چرشنبه( عاطل و باطل شود چهارشنبه)
      بختیم آچیل چرشنبه(بختم بازشود چهارشنبه )
      اگر آب را نماد باروری بدانیم، آخرین چهارشنبه اسفند با باروری طبیعت همراه است. در روستاها معتقدند که چهارشنبه آخر سال، «چرشنبه خاتون» است. به همین دلیل زنان بالای اجاق خوراک پزی با آرد شکل زنی زیبا را می کشند و زیر آن یک آینه و شانه می گذارند تا وقتی چهارشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. چهارشنبه خاتون تأکیدی بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند است. در میان مردم
      آذربایجان شرقی ، هر یک از چهارشنبه ها نامی دارند.مفصل ترین مراسم ، متعلق به آخرین چهارشنبه سوری است که در آن شب حتماً برنج سفید پخته و به همراه آجیل و شیرینی بر سفره می گذارند. پسران جوان یا نوجوان شالی برداشته و از سوراخ بالای بام خانه ( که عمدتاً برای تعویض هوا و خارج شدن دود تنور تعبیه شده) شال خود را پایین می اندازند. صاحبخانه نیز به فراخور حال خود، مقداری آجیل، شیرینی یا تخم مرغ در گوشه شال می بندد تا پسر آن را بالا بکشد. چنانچه پسر، خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمی کشد. چنانچه خانواده ی دختر راضی باشد، نشانه ای از دختر را به شال می بندند.
      رسم شال اندازی در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بود و هنوز هم در بعضی از روستاها انجام می شود.
      صبح آخرین چهارشنبه ، زنان بر سر رود یا چشمه رفته ، کوزه ها را پر از آب می کنند. آنها خود زودتر ازهمه از روی آب می پرند، گاه دام ها را برای گذشتن از آب به سرچشمه یا رود می برند. از آبی که از آنجا آورده شده، برای خمیر کردن ، روشن کردن سماور و یا پختن غذا استفاده می شود.
      از جمله مراسم دیگری که در این روز معمول است، فرستادن خوانچه ای از میوه و شیرینی برای عروس خانواده است. در شب چله نیز خوانچه ای نظیر همین فرستاده می شود.
      خوردن هفت دانه ی روغنی، شیرینی یا غله نیز از مراسم رایج مربوط به چهارشنبه سوری در آذربایجان شرقی است. درست کردن هفت نوع خوراکی شیرین ( هفت لون) در این روز معمول است. در بعضی نقاط، شیرینی گلابیه، گردو، بادام، پسته، میوه، سیب، پرتقال و نخود و کشمش ، ترکیب هفت لون را تشکیل می دهند.

      تکم



      تکم خوانی آیینی است به قدمت نوروز و یادگاری از آداب و رسوم نوروز که همواره در سرزمین آذربایجان به عنوان آیینی ماندگار و منحصر به فرد مورد توجه مردم بوده و با روش مخصوص توسط تکم گردانها به اجرا گذاشته می شده است.این آیین سالیان دراز با آداب و رسوم کهن مردم آذربایجان و بویژه استان اردبیل عجین بوده و همه ساله با فرا رسیدن عید نوروز، مردم به انتظار تکمچی می نشستند و انتظار داشتند که تکم چی، سمبل نشاط بهاری، آنها را برای استقبال از بهار آماده سازد.
      تکم خوانی چند روز مانده به چهارشنبه سوری اجرا می شود. بر اساس رسمی دیرین در آذربایجان در اسفندماه هر هفته جشنی برای استقبال از بهار بر پا می شود و معمولا مردم این جشنها را از اولین چهارشنبه اسفند معروف به "چله چرشنبه" (چهارشنبه چله) شروع می کنند. دومین چهارشنبه به" سو چرشنبه"(چهارشنبه آب)معروف است ، سومین چهارشنبه نیز" اوت چرشنبه“ (چهارشنبه آتش) و چهارمین چهارشنبه نیز ”گول چرشنبه“ (چهارشنبه گل) گفته می شود.
      کمچی ها و تکم گردانان در بین دو چهارشنبه آخر یعنی اوت چرشنبه و گول چرشنبه می آیند و اشعارشان را خوانده و مژدگانی آمدن عید و فرا رسیدن نوروز را می آورند.
      واژه تکم Takam از دو بخش "تکه " و "م" تشکیل شده که "تکه" در زبان ترکی به معنی بز نر قوی هیکل که همیشه در راس گله حرکت می کند و گله را به چراگاه و محلهای معین هدایت می کند و "م" ضمیر ملکی دوم شخص مفرد است و تکم در واقع به معنی "بز نر من" می باشد و به کسی که تکم را می رقصاند "تکمچی" می گویند که اشعار مخصوص تکم را با آهنگی خاص می خواند که این اشعار در چند آهنگ که خاص تکم بوده، خوانده می شود.
      « تکم » عروسکی چوبی بوده به شکل حیوان (بز نر)چهار دست و از جنس تخته که روی آن را با مخمل یا پارچه هائی به رنگ قرمز می پوشاندند و بر سر چوب گردی سوار می شد و این چوب روی یک صفحه چهارگوش یا گرد که سوراخی در وسط داشت قرار می گرفت و به آسانی در آن سوراخ بالا و پایین می‌رفت. تکمچی چوب را بدست می گرفت و تکم را روی صفحه چوبی به حرکت در می آورد و متناسب با حرکات آن اشعاری را به آواز می خواند. سر و صدای زنگوله و خوردن تکم بر صفحه چوبی نوعی ریتم و آهنگ برای آواز تکمچی بوجود می آورد.تزئینات استفاده شده در تکم هر کدام علت و فلسفه ای داشته است، از جمله زنگوله و سکه که برای ایجاد سر و صدای بیشتر مورد استفاده قرار گرفته تا مردم را از داخل خانه ها به کوچه ها و دم در خانه ها بکشاند و از سوی دیگر یک ضرباهنگ برای حرکت تکم بوجود بیاورد ،نصب آئینه به دو طرف عروسک (طرفین شکم عروسک) به این دلیل بوده که تکم به همراه خبر فرا رسیدن سال نو، آئینه ای را به رسم روشنائی و صفا به همراه آورد. آیینه کاربردهای مهمی در زندگی مردم این منطقه دارد و مظهر خوش یمنی، روشنایی و خیر و برکت بوده است
      اشعار تکم خوانی:
      مهمترین بخش آیین تکم گردانی خواندن اشعار آن است. نمایش های آیینی ساختار نمایشی محکمی ندارند و ساختار نمایشی آنها بسیار ساده ، صمیمی و روان بوده و بیشتر بیانگر مفاهیم انسانی عصر خودشان است. این نمایش ها به احتمال زیاد ادامه همان سرودهای ایران باستان هستند که مربوط به دوره هخامنشیان و قبل از آن است که به مرور زمان با تغییر شکل به ما رسیده است.
      اشعار تکم خوانی از نظر ساختاری جزو ترانه های عامیانه محسوب می شود. اوزان و هارمونی آن با توجه به نیاز و مقتضیات زمان جابجا و عوض می شود و هر تکمچی یا تکم گردان با آزادی کامل اشعار این آیین راعوض کند. در اشعار تکم خوانی گاهی اشعار مذهبی نیز به چشم می خورد. این اشعار بر اساس مستندات موجود از زمان صفویه که بنیانگذار شعیه در ایران هستند وارد این آیین شده و اغلب در سالهایی که ایام نوروز با مناسبتهای مذهبی همزمان می شود از این اشعار مذهبی استفاده می شود.
      تکم‌گردان‌ها این گونه آواز سرمی‌دهند:
      بو تکه آختاتکه /بویونوندا وار نوختا تکه /گاه قول اولار ساتئلار /گاهدا چئخار تاختاتکه
      ترجمه: / این بز نر ، بز نر اخته است / طنابی بر گردنش بسته شده است / گاه غلام و برده می‌شود و به فروش می‌رسد / و گاه پادشاه می‌شود وبرتخت سلطنت تکیه می‌دهد /
      *****
      بیزیم یرده یومورتانی یویارلار/انونی دونوب یددی رنگه بویارلار /یددی سینده تحویل اوسته قویارلار /سیزون بوتازه بایراموز مبارک /آیوز ، ایلوز ، هفتوز گونوز مبارک
      ترجمه: / در محل ما تخم مرغ را می شویند / و آنرا به هفت رنگ می آرایند / و هر هفت تا را در سفره عید می گذارند / این عید تازه تان مبارک باشد / ماهتان ، سالتان ، هفته تان ، روزتان مبارک باد /
      *****
      بیزیم یرده قوهون قارپوز اکرلر /اونی تامام شهرلره توکرلر/تزه ایلین چوخ حسرتین چکرلر /سیزون بوتازه بایراموز مبارک /آیوز ، ایلوز ، هفتوز ، گونوز مبارک
      ترجمه: در محل ما خربزه و هندوانه می کارند / آنها را به تمام شهرها می فرستند / حسرت فرا رسیدن سال نو را می کشند / این عید تازه تان مبارک باشد / ماهتان ، سالتان ، هفته تان ، روزتان مبارک باد /
      *****
      تکم گئتدی مغانه/تاماشادی گلنده /کول تکمون باشینا /قایناناسی بیلنده
      ترجمه: / تکم رفته به مغان/ برگشتنش تماشایی است / خاک بر سر تکم / اگر مادر زنش آگاه شود /
      *****
      آغ دَه وَه نین گوزلری یئره گلمز دیزلری/ بو ایامین قیزلاری کبینین کسراوزلری
      ترجمه: / چشمان شتر سفید / زانوهایشان به زمین نمی آید / دختران امروزی / عقدشان را خودشان می بندند!
      *****
      جناب جبرئیل نامه گتوردی /گتور جگین پیمبره یتوردی/ مبارک قوللارین گویه گوتوردی/سیزون بوتازه بایراموز مبارک /آیوز ، ایلوز ، هفتوز ، گونوز مبارک
      ترجمه: جناب جبرائیل نامه آورد / به محض آوردن به پیامبر رسانید / پیغمبر هم
      دستهایش را بر آسمان برداشت که / این عید تازه تان مبارک باشد / ماهتان ، سالتان ، هفته تان ، روزتان مبارک باد /
      .پاداش تکم چی:

      تکمچی به در هر خانه ای که می رود و شعر می خواند ، صاحب خانه به تناسب وضعیت مالی و امکانات خود چیزی به عنوان شاباش ، خلعت و انعام به او می دهد. البته تکمچی نیز لزوم دادن انعام را همراه با شعر یاد آور می شود:
      آی تکمین کندی وار /کمندی وار کندی وار/هر قاپودا اویناسا /بیر نلبکی قندی وار
      ترجمه: / تکم ده دارد / کمند دارد و ده دارد / جلوی هر دری برقصد / یک نعلبکی قند پاداش دارد/
      تکم اولدی ایپین گتیر آی خانم /چاتدیغجان یوکین گتیر آی خانم /کسمه پائین بوتون گتیر آی خانم
      ترجمه: تکم می میرد طنابش را بیاورید خانم جان / تا زورتان می رسد بارش را بیاورید خانم جان / سهمش را کم نکنید و کامل بیاورید خانم جان /

      سال نو پیشاپیش مبارک
      ویرایش توسط APHRODITEVAFA : 22 اسفند 1395 در ساعت 22:52

    2. Top | #2
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      خوب بود مرسی
      فقط حیف که این آداب و رسوم دارن از بین میرن...
      تو شهر ما که تکمچی کلا وجود نداره(اگرم باشه من ندیدم)
      شعر آتیل باتیل چارشنبه رو هم از رو آتیش میپریم میخونیم،
      شال انداختن هم که الان دیگه خونه ها سوراخ(پاجا) نداره، پارچه میندازن رو سرشون درِ خونه هارو میزنن،، مثله قاشق زنی تهرانی ها، یا هالووین خارجکی ها ما بهش میگیم بلِ بلِ

    3. Top | #3
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      اره والا همشون از بین رفتن... ماکه بعد اینکه چارشنبه رو کردیم سریعا طی یک اقدام ضربتی چراغا رو خاموش میکنیم که کسی بلی بلی نیاد البته خودمون با بچه ها میریم ولی این کار رو تو خونه میکنیم....

    4. Top | #4

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      عجب

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      آتیل باتیل چارشنبه
      بختیم آچیل چارشنبه



      Öyle bir mevsimki
      İnsanlar havadan daha soğuk

    6. Top | #6
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Nahal نمایش پست ها
      آتیل باتیل چارشنبه
      بختیم آچیل چارشنبه








      هیجان انگیزه...دوست دارم







      فقط این ودیگر هیچ






      2071011446840531165713015758311491748242.jpg





      به ویژه اینکه زحمت و محبت ((آناجونم)) باشه
      Başka bir dünyayam
      Ele dünyayam ki , orde ğem yox



    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن