خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11
    1. Top | #1
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات

      برو بالاتر ...!

      در بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم.

      دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید.

      به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر...

      بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته.
      لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ.

      دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.

      شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر...

      بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت :- بچه پامنار بودم. گندم و جو می فروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم... دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که

      از مکافات عمل غافل مشو
      گندم از گندم بروید جو ز جو


      اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.

      دکتر مرتضی عبدالوهابی

    2. Top | #2
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      زیبا بود...

    3. Top | #3
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      خسته نباشی

    4. Top | #4

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      بسیارممنون عزیز

    5. Top | #5
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط banafsheh نمایش پست ها
      در بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم.

      دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید.

      به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر...

      بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته.
      لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ.

      دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.

      شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر...

      بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت :- بچه پامنار بودم. گندم و جو می فروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم... دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که

      از مکافات عمل غافل مشو
      گندم از گندم بروید جو ز جو


      اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.

      دکتر مرتضی عبدالوهابی
      همینه...تنکس


    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      خیلی عالی بود..مرسی

    7. Top | #7
      کاربر نیمه فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      خیلی متن قشنگی بود و البته آموزنده...

      ممنون بابت تگ

    8. Top | #8
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      عالی بود
      اللهم عجل لولیک الفرج

    9. Top | #9
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      بهترین تاپیکی که تو این مدت دیدم ! ممنون

    10. Top | #10
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      Very nice...

    11. Top | #11
      کاربر نیمه فعال

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      به به

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن