دیالوگ های واقعی

[javad1013]

دیالوگ های واقعی زندگیتون رو اینجا بنویسین.
هرچی که تو ذهنتونه.
شاید دنباله دار نشه ولی به امتحانش میرزه.


****


لطفا دیالوگ های فیلم ها رو نذارید

دیالوگ های فیلم ها :

http://forum.konkur.in/thread5658-23.html

[javad1013]

اولیشو خودم مینویسم!(معلومه دیگه)

+خداکنه ک معدل دخترا بالا 16بشه ولی حیف ک نیس ایشالله ترم بد
-هست یا نیست؟اولش میگین خدا کنه باشه بعد میگین حیف که نیست
+خب منظورم اینه ک خداکنه ۱۶بشیم ولی حیف ک ۱۶نشدیم
-بخدا نفهمیدم
+چی بگم والا هرچی میگم شما حرفه خودتونو میزنین
************************************************** ************************************************** *************************
میگن با اینجور آدما نباید بحث کرد ولی من کلا میگم با هیشکی نباید بحث کرد!

[tyler]

+بعضی کارات مث ی پتک تو سرمه
-کلاه کاسکت بذار سرت

مکالمه منو پدر
دوساعت پیش

: )))

[Lullaby]

چرا تمومش نمیکنی؟

نمیتونم

یعنی چی نمیتونی؟داری عذاب میکشی!بفهم لعنتی

باشه فقط زمان میخوام

فقط بجنب

[s-1998]

من و پشت سری
من:تخته رو‌میبینی یا برم کنار؟!
پشت سری:اصلا نمیخوام ببینم

Sent from my GT-N5100 using Tapatalk

[_LuNa_]

دیالوگ من وداداشم....



من:
(درحالی که لبخندمیزنم.....)


داداشی خوش به حال شما،که اینقد دل خجسته و سرخوشی!

اصلا چیزی هست تو دنیا که شمارو ناراحت کنه؟!!!!



داداشم:
(درحالی که شونه هامو محکم گرفته...)



آره معلومه....فقط یه چیز....اونم دیدن اشکهای آجی کوچیک ومهربونمه!



(این بهترین دیالوگ زندگی من.....)

[Uncertain]

من و بابام ( قبل گرفتن گواهینامه)
بابام: ایشالا گواهینامه بگیری ماشینو میدم بهت تو فقط گواهینامه بگیر اصلا برات ماشین میگیرم
من:
(بعد گرفتن گواهینامه)
بابام: هنوز که یه سال نشده گواهینامه گرفتی بزار جمعه بریم جاهای خلوت اول یکم بشین تا به مرکز شهر برسه (حالا جمعه ها هم میان و میرم و دریغ)
من:

[Qazale]

مربوط به دوسال پیش:

دوستم: چرا گریه میکنی؟

من: دلم گرفته

_خب چرا؟

+همینجوری.

_چجوری؟

+یه حرفایی هست که هیچ وقت نباید گفت.
درک میکنی چی میگم؟

_نه! بگو دیگه!

+خوبه... امیدوارم هیچ وقت درک نکنی

[javad1013]

استاد:این درسایی که براتون تو دانشگاه گذاشتن همش به دردتون میخوره...
+همش به دردمون میخوره؟؟؟
-بــــــــــــــــــله همش ب دردتون میخوره...
+ععععععععععع.......هیچی.ولش کنین استاد درستونو بدین.
***نتیجه اخلاقی: غرغر نکنین بهتره!(درضمن اولین سنگر سکوته نه اخریش)

[javad1013]

استاد:رفته بودیم آلمان اونجا یه جوریه که وقتی میرسی ب هول و هوش سن دبیرستان ازت میپرسن به چی علاقه داری و مهارت اونو بهت آموزش میدن و .........حالا یه استراحتی کنین و بحث رو عوض کنین؟
+آلمان رفته بودین چیکار؟؟
-ممنون از سوالت!مسئول حراست هستن ایشون!
+
-دس بزنین براش.
+

[somi]

مکالمه منو دوست دبیرستانم ک الان دوستم نیس

اون:امشب شب یلداس میگن هرکی انار کاملو بخوره صورت همسرایندشو تو خواب میبینه

فرداش
من:چیشد؟دیدیش؟منکه کسیو ندیدم
اون:من ی آدم قد بلند چشم عسلی با موهای قهوه ای دیدم
من:اینکه میگی منم ک خخ (البته تعریف از خود نباشه)
اون:وای اگ تو باشی ک عالیه
من:

[javad1013]

+استاد:واسه فوریت امتحان دادی قبول نشدی؟
-نه.
+فک کردم شما بودی.
{5 دقیقه بعد}
+بعضیا که رفته بودن واسه تربیت معلم اندازه گیری قد بشن حتی جوراباشونم در آورده بودن...
-پس چرا اونجایی که من رفته بودم اینجوری نکردن؟
+مگه نگفتی نرفتم فوریت؟
-مگه نگفتین تربیت معلم؟؟
+نه گفتم فوریت.
-گفتین تربیت معلم!{به بچه های دور و ور نگاه انداختم}
*استاد گفتن فوریت!
-
{صدای خنده از عقب کلاس!}
+همه شاهدن گفتم فوریت{لبخند میزند!!!}
{بازم صدای خنده ی تحقیر آمیز دخترا از ته کلاس!}
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
زده به سرم!؟؟؟
از دست رفتم!

[Lullaby]

این دیالوگ برای فیلم این سیب هم برای تو هست ورد زبونم شده در همه حال میگم
(بیتا مثل یه باغ پر از میوست که یه دونه سیبم دست آدم نمیده)

[new boy]

+ نقل به مضمون

حکیم : از زندگی الانت راضی هستی ؟
من : واقعیتش نه
حکیم : چرا ؟
من : نقاط ضعف بسیاری دارم ، یه چیز دیگه از زندگی میخوام که الان حتی بهش نزدیک نیستم.
حکیم : مادی یا معنوی ؟
من : هم مادی هم معنوی !
حکیم : توضیح بده
من :یک سری رفتار ها و یک استایل زندگی رو دوست دارم داشته باشم ! که اصلا بهش نزدیک نیستم ! یعنی خانوادتا بهش نزدیک نیستیم !
حکیم : به کسی حسادت میکنی ؟
من : به هیچ عنوان !
حکیم : ولی میکنی !!
من : اینو دیگ نگو :/ همیشه دلم خوش بود حداقل ادم حسودی نیستم !
حکیم : تو به روابط بین ادما حسادت میکنی ! دوست داری جاشون باشی !
من : تا به حال دوست نداشتم جای کسی باشم ! هیچ وقت هم بد کسی رو نخواستم !
حکیم : میدونم ! حسادت تو از این نوع نیست ! حسادت تو به خاطر ضعف اعتقاداته !
من : حسادت بهتر بود تا ضعف اعتقادات !
حکیم : هر هر هر !
من : ممنون
حکیم : یه نظرم تو به اشتباه فکر میکنی نقظه ضعفت چیه !
من : خب تو صحیحیش رو بگو !
حکیم : تو تو زندگیت یه سری ادم و کم داری ! یه سری رفتار رو هم کم داری ! اگه این دوتا رو بتونی پر کنی دیگ هیچ وقت به ادمای بی ارزش حسادت نمی کنی !
من : حسادت نمیکنم !

حکیم : دهنت رو ببند و برو به حرفام فکر کن !

[banafsheh]

اون: تستای زیست کنکور چندتاست؟
من: 35 تا
اون: ولی فکر کنم 50 تا باشه.
من: نه بابا مگه می خوان شکنجه مون بدن؟

فردا
من: راستی ببخشید من اشتباه کردم، تستای زیست 50 تاست
اون: من که گفتم 50 تاست؛ همین کارا رو کردی که کنکور قبول نشدی
من: حالا من عذرخواهی کردم جَو نَگیرِت