خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 18 از 24 نخستنخست ... 8171819 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 256 به 270 از 349
    1. Top | #256
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      خداروشکر خواهر شوهر نمیشم
      وگرنه رفیقای عروسمون از این پیشنهادا میدادن - _ -
      _20190208_085557.jpg
      ​تو به هیچکس غیر از خودت نیاز نداری

    2. Top | #257
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      img_20190208_231448.jpg

    3. Top | #258
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      -تو به شکل احمقانه ای خودشیفته ای باید مدام مراقب غرورت بود
      ولی من دلم میخواست باهات بسازم ادی چون دوست داشتم
      -دوسم داشتی؟؟؟الان منظورت ازین حرف چیه؟
      ((Venom))

    4. Top | #259
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      20190214_102230.jpg

      گفتگوی دو دوست تهی دست

    5. Top | #260
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      - باید بری پنی سیلین بزنی دوباره ؟
      + آره
      - پنی سیلین درد داره ولی دردش شیرینه
      + آره منم دردشو دوست دارم
      - خیلی شیرینه
      میدونی دردش مثل اینه که یکیو دوست داشته باشی بعد اون برای همیشه رفته باشه ...
      [ به افق خیره می‌شود ]
      مکالمه ی کاملا واقعیِ دو تا از هم اتاقیام
      منم اولاش اینطوری بودم آخراش پخش زمین شدم از خنده -_-
      رها کن رئیس

    6. Top | #261
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      ^_^
      ویرایش توسط Special-Girl : 29 بهمن 1397 در ساعت 15:10

    7. Top | #262
      کاربر باسابقه

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      مکالمه خودم با یکی از دوستام هفته قبل می خواستم بگزارمش /دخترا نخونن وگرنه دیگه به شوهره اجازه تنهایی سفر رفتن رو نمی دن
      +وسط حرف بهش گفتم رفتی انتالیا زن وبچت رو هم بردی
      -گفت اسکلمیری رستوران همرات غذا می بری
      +گفتمش **** تو دهنت

      +تو عمرم اینقدر از مثال طرف متقاعد نشده بودم
      99 درصد حرفام باش سانسوری است
      برای انکس
      که ایمان دارد ناممکن وجودندارد/دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
      اگر بتوانم یک دل را از شکستن باز دارم،به بیهودگی زندگی نخواهم کرد .
      اگر یارای آن داشته باشم که یک تن را از رنج برهانم ، یا دردی را تسکین بخشم ، یا انسانی تنها را یاری کنم، که دیگر بار بسوی شادی بازگردد ، به عبث زندگی نخواهم کرد
      من برای این هدف می خواهم پزشک شوم
      ویرایش توسط ali.asghar : 30 بهمن 1397 در ساعت 08:30

    8. Top | #263
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      وقتی روز تولدش هر چی گفتم بیا بریم بیرون ببینمت و نیومد -_-

      فایل پیوست 85831

      فایل پیوست 85832

    9. Top | #264
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      داخل تاکسی، من جلو نشستم، یه آقاهه با دخترش و دوستِ دخترش عقب نشستن

      دوستِ دختر آقاهه: آقای راننده بفرمایید کرایه تون
      آقاهه: دخترم چرا زحمت کشیدی کرایه ی مارو هم دادی، وظیفه ی من بود
      دوستِ دختر آقاهه: عمو فقط کرایه ی خودمو دادم
      آقاهه: دختره ی پدرسگ چندین بار من کرایه ی تو رو دادم چی می شد تو هم یه بار کرایه ی مارو می دادی

      آدم دو ساعت بشینه نوار خالی گوش بده ولی این طوری ضایع نشه، خیلی فجیع بود، دلم برا آقاهه سوخت


    10. Top | #265
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      +هی بپیچون باشه
      _دقت کردم که هی میپیچونم ،دست خودم نیست
      +مرموز خان
      _آقا من چیز خاصی ندارم
      +اقا شبیه مامورای اف بی ایی
      _درووووغ
      .
      .
      .
      مرموزم ؟

    11. Top | #266
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      20190301_023334.png

      حسِ عذاب وجدان بعد خوندن این جمله رو کسی میفهمه؟!
      دلمان برای هرچیز کوچک،چقدر تنگ است..

    12. Top | #267
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      می : گشنمه

      آجی: من ی چیپس قایم کردم

      من : بیار بخوریم

      آجی:پس برو ماست بیار

      می: نمیخام اصن


      در همین حد تن لش
      ​تو به هیچکس غیر از خودت نیاز نداری

    13. Top | #268
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      .....
      ویرایش توسط Special-Girl : 15 فروردین 1398 در ساعت 03:31

    14. Top | #269
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      چند سال پیش توی مغازه مون:
      + پسرم یه نوشابه ی خنک برام میاری؟ درونم داره آتیش می گیره
      - چشم حاج آقا، بفرمایین بشینین تا بیارم خدمتتون
      چند جرعه از نوشابه رو خورد، کمی که خنک شد با چشمایی که ازشون غم می بارید زل زد تو چشمام
      - حاج آقا از چیزی ناراحتین؟
      + می گم پسرم ای کاش من زودتر بمیرم
      - نگین حاج آقا، خدا عمر طولانی و باعزت بهتون بده
      + نه پسرم، بمیرم بهتره، این طوری بقیه هم اذیت نمی شن ...
      چند هفته بعد داشتم می رفتم مغازه که یه اعلامیه رو دیوار توجهمو جلب کرد
      رفتم نزدیک تر
      همون حاج آقا بود
      برا همیشه رفته بود
      .
      .
      .
      ...


    15. Top | #270
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      ﺍﺯ دكتر ﻣﺼﺪﻕ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:

      ﻓﺮﻕ ﺑﻴﻦ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ فاسد ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﻳﻚ ﻣﺪﯾﺮفاسد ﻏﺮﺑﻰ ﭼﻴﺴﺖ؟
      ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﺍﺳﺖ!
      ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﻣﻨﻈﻮﺭتان ﭼﻴﺴﺖ؟
      ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻰ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﺭﺍﻋﻮﺽ ﻛﻨﻰ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﻘﻂ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﻴﺞ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻰ، ﻭﻟﻰ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻰ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻞ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻜﻨﻰ ﻭ ﻛﺎﺷﻰ ﻭ ﺳﺮﺍﻣﯿﮏ ﻫﺎﻯ ﺩﻭﺭ ﻭ ﻭﺭ ﺁﻧﺮﺍ ﺑشکنی ﻭ ﺳﻴﻤﺎﻥ ﺯﻳﺮ ﺁﻧﺮﺍ ﻫﻢ ﺧﺮﺩ ﻛﻨﻰ و بوى گندى راتحمل کنی،
      ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻰ ﺁﻧﺮﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻰ.!
      خدا همیشه انلاینه ... کافیه دلت رو بروز رسانی کنی... اون موقع می بینی ک در تک تک لحظات کنارت بوده و هست و خواهد بود...

    صفحه 18 از 24 نخستنخست ... 8171819 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن