سلام به همه پرانرژی ها
سلام به همه بترکونا
سلام به همه کسایی که قراره ازمون بعدی رو بترکونن
خب خیلی هاتون امروز به ازمون قلم چی رفتید و شاید الان از نتیجه ای که میخواید راضی نیستید…شاید از برنامه راهبردی ازمون خودتون عقب افتادید…الان نمیدونید چیکار کنید نمیدونید چرا اینطوری شد و کلأ ی جورایی ناراحت هستید…
این فعل خواستن به قدری مهم هست که اگر واقعا از اعماق وجود ما باشه و بیای و این فعل خواستن رو در عمل نشون بدی اونوقت نتیجه بخش میشه… چرا الان داری روز هارو می شماری که آیا از الانم میشه؟؟!… من تا الان آخه هیچی نخوندم و 6ماهم رو از دست دادم اگر این 6 ماه رو میخوندم میشد 180 روز و اگر این 180 روز روزی 10 ساعت میخوندم میشد 1800 ساعت و من الان خیلی عقبم پس من نمیتونم جبران کنم و کلأ اون انگیزتو از دست میدی…بجای این فکر ها بخوای بیای و بهترین خودت باشی…نه تو حرف…بلکه بیای و هر چی داری رو کنی و بدون ترس شروع کنی…
بچه ها اینو یادتون باشه که همیشه بعد از سیاهی روشنایی هستش … الان داری غر میزنی…ناراحتی…داری اون حس و حال منفی رو به بقیه هم منتقل میکنی ولی اینو یادت باشه اگر بخوای بیای و خوب کار کنی حتی تویی که گذشتت پر بوده از اشتباه … تو هم میتونی و میای و به موفقیت دست پیدا میکنی به شرط اینکه بخوای…
دوست گلم بعد از سختی ها ، همه چی آسون می شه!
اگه تو بخوای! البته اون خواستنه یه خواستن الکی نباشه و واقعا بیای و بخاطر اون هدفت جون بدی ، اگه اینو باور کنی!
اگه نا امید نشی و آروم بمونی همش نگی که من که نمیتونم من که عقبم و… دوران سختی ها میگذره و به پایان میرسه…
همیشه همین جور بوده و ازین به بعد هم همین طور خواهد بود… اون وقت هستش که یکسال دیگه که نتیجه رو بهت میدن تو از نتیجه ی خودت راضی هستی و پدر و مادرت اون اشک شوق رو در چشماشون میتونی ببینی..
هیچ چیزی تو زندگی آدم ثابت نمی مونه به شرطی که آدم تلاش کنه و تو کارش جدی باشه پس تو هم هی نگو نمیشه و بیا و تغییر ایجاد کن و مطمئن باش که میتونی …اگر به این باور برسی خیلی از مشکلاتت من مطمئنم که حل میشه … اگه بخوای شرایط رو تغییر بدی مطمئن باش که تغییر میکنه و اگه تلاش کنی و تو کارت جدی باشی شک نکن که می تونی شرایط رو اونجور که می خوای تغییر بدی… همه چیز دست خودته و اجازه نده شرایط تو رو اسیر خودش بکنه…وقتی سال دیگه نتایج رو از صفحه ی مانیتور دیدی و پدر و مادرت بالا سرت بودن و بی صبرانه نگاه میکردند یه طور نباشه شرایط بخواد یک رشته ای که دوسش نداری رو بهت تحمیل بکنه و تو کاری جز پذیرفتنش نتونی انجام بدی
تو می تونی شرایط رو تحت کنترل خودت بیاری …
فقط و فقط باید آروم باشی و صبر داشته باشی… صبر و صبر و صبر ...
وقتی یه آزمون رو خراب کردی بهم نریز…نگو من که تلاش کردم ولی نشد…پس ولش کن…نه…بخوای بازم سِمِج باشی تا در نهایت اون چیزی که در رویاهات هست رو بیای و بهش برسی
آروم آروم آروم… گام به گام و شمرده شمرده قدم بردار… هیچ دلیلی نداره استرس داشته باشی… تو به اندازه ای که تا حالا کار کردی نتیجه می گیری و نه بیشتر و نه کمتر به شرطی که از اونچه تلاش کردی بتونی کامل استفاده کنی
به این فکر کن که خدا چقدر دوستت داشته که الان بهت اشتباهاتتو گوشزد کرده
اگه واقعا به جای امروز 4ماه بعد بهت تلنگر میزد که باید تلاشتو بیشتر کنی تا موفق بشی بهتر بود یا الان ؟؟
پس بخون و فقط به هدفت فکر کن و هیچ چیز دیگه برات مهم نباشه و سختی هاشو باتموم وجودت بپذیر.
همه چیز رو به خودش بسپار و فقط آروم باش…
توکل یعنی آرامش، یعنی اطمینان، اعتماد و تکیه به خداوند عزیزی که همیشه با تو و همراه توست و هیچ وقت تو رو تنها نمیذاره…
قدر لحظه هامون رو بدونیم