کلی خندیدم وخیر نیاید😂😂😅😅😅😅
اووووووخی
من یادمه خیلی ذوق داشتم از شب قبلش از ذوق نخوابیدم تمام وسایلم حتی فرم مدرسم هم صورتی بود...
وایی وقتی رفتم اونجا کلی حس خوب داشتم...
بعد یه مدت که یاد گرفتیم بنویسیم
بینمون جا افتاده بود هر کی ریز تر بنویسه زرنگ تره!!!!!
آخخخخخخخخخخیی
چقدر برچسب باربی و پاک کن رژلبیو این چیزا میخریدم...
ممنون استارتر
روز اول نرفتم..خخخ غایب بودم ولی روز دوم هم ک رفتم..دبیرم گفت نقاشی بکشید. من نکشیدم بهم گفت چرا نقاشی نمیکشی؟ گفتم: دوس ندارم
مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..
من از3-4سالگی رفتم مهد
نه عادی بود برام
جانم از آتشفشان ها گذر مي کند
با خويشتن در جنگم
از خود عبور مي کنم
تو آن سوي من ايستاده اي
و لبخند مي زني
و لبخند تو آن قدر بها دارد
که به خاطرش از آتش بگذرم
من طلا خواهم شد
مي دانم .
یه خاطره دیگه از پیش دبستانی
یه پسری بود تو کلاسمون هنوزم که هنوزه وقتی بهش فک میکنم حالم بد میشه
عاقا این پسره تا میووردنش مهد مثل چی عر میزد و گریه میکرد
یبار اونقدر گریه کرده بود که فینش اویزون شده بود دقیقا یه فین یه متری
من اولین نفری بودم که دیدمش...عاقا یه جیغ بنفش کشیدم....
پسره که داشت گریه میکرد از جیغ من دو دیقه سکوت کرد بعد دوباره شروع به عز ردن کرد...
خلاصه بعد یه هفته از مهد اخراجش کردن به دلیل عر زیاد
من یکی از خل بازیای اون دورانم این بود که از این صابونا بودن که میخردیم برای مدرسه کوچولو فنقلی ها!!!
یواشکی میرفتم توی اشپزخونه مهد صابونم رو رنده میکردم
نمیدونم چرا اینقدر لذت میبردم!!!
من مهد کودک رو که خوب یادمه
اولین باری بود که عاشق شدم
هنوز که هنوز چهره دختره جلو چشامه
خدایی عجب فیسی داشت
فکر کنم اروپایی بود
دبستان هم مثل مرد رفتم
کلا بچه نننه نبودم اون زمان
ارتفاع چشمم خیلی زیاده
ادمایی که ازش افتادن هیچوقت دیده نشدن
آخی یادش بخیر من گریه که نکردم هییچ گریه بقیه رو در می آوردم ....
یادش بخیر روز اولو قشنگ یادمه ...... میز و صندلی هامون اون موقع از این میز های پنج ضلعی بود که دورش صندلی داشت .... یادمه دختر همسایمون هم تو کلاسمون بود نمیذاشت رو صندلی که می خوام بشینم منم زورم بهش نمیرسید کتکش بزنم ( اصولا من اون موقع خیلی وحشی تشریف داشتم ) منم بهش گفتم تخم مرغه گندیده باباش بهش خندیده .... خخخخخ تا ظهر اشک ریخت بدبخت سوسول ...
مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..
بع..همه هم ک کتک میزدن و مث مرد رفتن مدرسه پس اونی ک کتک میخورده و سوسول بوده...کی بوده؟؟
مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..
ارتفاع چشمم خیلی زیاده
ادمایی که ازش افتادن هیچوقت دیده نشدن
ارتفاع چشمم خیلی زیاده
ادمایی که ازش افتادن هیچوقت دیده نشدن
من خیلی خوشحال بودم و به گریه بقیه میخندیدم نه اینکه مسخره کنم دلیل گریه شونو نمیدونستم واسه همین میخندیدم
کلا اینجور ادمیم که وابسته به خانواده نیستم از همون اولم همینجور بودم
خوشا دیدار ما در خواب ...
مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..
مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..
ارتفاع چشمم خیلی زیاده
ادمایی که ازش افتادن هیچوقت دیده نشدن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)