خب تبریک میگم انگیزه بالاتونرو....خیلی خوبه...ولی تصوراتتون از دانشگاه خیلی رویاییه...من در مورد مشهد نظر میدم نه بقیه.....
۱-اصلا خستگی معنا نداره...قبول نمیشدم میرفتم سربازی و برمیگشتم دوباره واسه پزشکی میخوندم...
۲-اصلا گریه نداشت...وقتی رتبم رو دیدم با اینکه دو رقمی بود..حس خاصی نداشتم...کلا معنای خاصی نداره با ۴ تا تست مغرور بشی...
۳-روپوش نخریدم
...تو دفتر جامعه اسلامی هست...همونو برمیدارم...
۴-گایتون خوبه ولی جو نگیرتتون..با جزوه هاتون راحت ۲۰ میگیرین...ولی اگه تکست بخونین باسواد هستین ولی ۱۲ هم نمیگیرین
البته استثنا هم داره....هر چند که خودم تکست دوست دارم بخونم ولی گرونه...دانشگاه هم هر ۱۴روز میگه پسش بیار...گری خوب نیست...اسنل بخونین ...مخصوصا واسه اندام...
۵-اصلا استرس نداشتم..شاید بخاطر سن بالابودنم بود...
۶-سردر دانشگاه و خنده؟
۷-جسدی وجود نداره در مشهد....یک بنده خدایی هست دبیر ریاضی بوده در تهران..جسدشو بعد مرگ سال ۹۳ اهدا کرده...تاروپودش از هم پاشیده...هاروارد که نیست هرکدومتون ده تا جسد باز کنین
۸-این کاملا درسته...خرخونی خوبه...
۹-کشیک خوبه...کسی کشیک نخواست وایسته..شبی ۵۰ تومن وای میستم جاش
۱۰-کو تا فارغ التحصیلی؟
....دوران عمومی عشق و حاله....هم درس بخونین هم حال کنین...مخصوصا علوم پایه....فیزیوپات و استیجری دیگه وقت ندارین...
به امید موفقیت همتون....