به گزارش اصلاحات نیوز:جشن تولد خیلی خوب است بهویژه اینکه تولد بانویی هنرمند، خوشفکر، خوشقریحه و جریانساز باشد. تولد فروغ، تولد شعر زنان است؛ تولد صدایی که سالیان سال در محاق سلطه مردان گم بود. دردا که بیش از تعمیق و تأویل شعرش دنبال این هستیم که بدانیم طرف به کی نامه نوشت و با کی تلفنی حرف زد و چه کسی غسل میتش داد و چه کسی دور و برش پلکید و وقتی آدم سراغ چنین پرسشهای پرتی برود، میافتد توی دور باطلی که نه به درد دنیا میخورد و نه به درد آخرت.
«گر پرده برافتد نه تو مانی و نه من.» اسرار فروغ را برای خودش بگذاریم و شعرش را بخوانیم که شعرش مهم است. «تولدی دیگر» را بخوانیم که خودکاوی زنانهاش شاهکار است و «ای مرز پرگهر» را بخوانیم با آن طنز گزنده و هولناک و «در خیابانهای سرد شب» را بخوانیم با آن افتتاحیه تکاندهنده و «کسی که مثل هیچکس نیست» را بخوانیم با آن نقد صریح اجتماعی و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را بخوانیم که سرگذشت نسلهاست. اگر بخواهیم درست بخوانیم و فکر کنیم درباره خواندهها، دیگر وقتی نمیماند که بپردازیم به حواشی. اینگونه نه ما وقتمان را بیهوده تلف میکنیم و نه تن او در ظهیرالدوله خلوت کلاغزده و غمگین میلرزد. هر چه کرده و هر چه شده، اولا که بسیار پاکتر از بسیاری از ما و پیشینیان و آیندگان ما زیسته و ثانیا در زمان حیاتش کاری کرده کارستان که هنوز اهالی شعر ایران- چه مرد و چه زن- خوشهچین خرمنش هستند و ثالثا خودش گفته: «من پشیمان نیستم/ من به این تسلیم میاندیشم/ این تسلیم دردآلود/ من صلیب سرنوشتم را/ بر فراز تپههای قتلگاه خویش بوسیدم.» قدری با آدمهای خوبمان خوب باشیم. منصف که باشیم و دور و برمان را اگر خوب نگاه کنیم، از این آدمهای خوب کم داریم و به آنها که داریم هم بد میکنیم. خاصه با اهالی هنر و آنها که دستشان از این دنیا کوتاه است و شایعهخورشان نسبت به زندگان ملستر است.
دردا که در آستانه تولد فروغ، خواهرش، پورانخانم فرخزاد، در بستر بیماری است و تا آخرین خبری که داریم، اصلا به هوش نیست و این خیلی غمانگیز است. نزدیکانش میگویند حرصوجوشی که خورد این اواخر بابت شنیدن انواعواقسام شایعات و اخبار درباره خواهر فقیدش، در وخامت حالش بیتأثیر نبوده است. برایش آرزوی سلامتی میکنیم در آستانه تولد خواهر بزرگوارش. پورانخانم را هم اهلش میدانند که چقدر تلاش کرده و نوشته و شاگرد پرورش داده طی سالیان فعالیت خود. شاید در این روز میلاد در دنیای اغما دو خواهر، دیداری تازه کنند و پورانخانم هم دوباره به میان ما بازگردد با جسمی سالم و روانی آسوده؛ آمین.
وقایع اتفاقیه