خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 44
    1. Top | #1
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات

      معجزه اراده و تلاش,جالبه...

      سلام



      استاد صابونچی فلج شد …


      استادی هست در انجمن خوشنویسان به نام استاد صابونچی ، قیمت تابلوهاش زیر ۴ میلیون نیست ، آقای صابونچی تصادف می کنه و قسمتی از بدنش فلج میشه ، از جمله دست راستی که باهاش تابلوهای گرون قیمت می نوشته و تدریس می کرده ، خودشون میگن که سه سال تمام شبانه روز اشک ریختم و با دست چپم نوشتم تا بالاخره تونستم بعد از سه سال خون دل خوردن مثل دست راستم بنویسیم ، الانم باز تابلوهاش همون قیمت های میلیونی رو داره.


      ادیسون میگه من هیچ وقت هیچ کاری رو اتفاقی انجام ندادم


      همش بر اثر پشتکار و همت بوده.
      ادیسون یه گیاهی رو پرورش میده که ماده ی اولیه ی تولید لاستیکه ، ۱۷۰۰ بار تجربه می کنه و نمی تونه اون گیاه
      رو بدست میاره ، ۱۷۰۰ بار تلاش کرده و ناامید نشده . ما اجازه نداریم ناامید بشیم.

      آقای راجر کرافورد ، یک پا داره و دو تا بازو..
      .

      راجر کرافورد که مادرزادی اینجوری به دنیا میاد ، تصمیم می گیره تنیس بازی کنه ، تنیس ! اصلا دست نداره بخواد راکت رو بگیره !انقدر ممارست و تلاش می کنه ، که میشه استاد حرفه ای و بین المللی تنیس ، قهرمانان تنیس میان پیشش آموزش می بینن.

      آقای دموستنس در یونان لکنت زبان شدید داشته...


      طوری که هر کلمه اش ۲-۳ دقیقه طول می کشیده ، دموستنس تصمیم می گیره سخنران بشه میره از این سنگهای ریز جمع می کنه.
      مشت مشت میذاشته تو دهنش ، از لای این سنگها سعی می کرده حرف بزنه بدون لکنت.اگر تاریخ یونان رو بررسی کنید ، دموستنس جزو بزرگترین سخنرانان یونان به شمار میره.


      آقای جرالد ، ژورنالسته...

      یه مقاله برای نیوزویک می فرسته ، سردبیر مقاله رو می خونه و میگه مزخرفه و میندازه تو سلط زباله.
      جرالد مقاله ی دوم رو می فرسته ، میره تو سطل.
      مقاله ی سوم ، سطل.مقاله ی دهم ، صدم...
      مقاله ی ششصد و یکم آقای جرالد منتشر میشه و میگه تازه فهمیدم چجوری باید بنویسم .
      امروز آقای جرالد یکی از مشهورترین ژورنالیست های دنیاست ، قیمت یک مقاله ی چند سطری که بنویسه چندهزار دلاره.



      سرهنگ ساندرز ، در سن ۶۰ سالگی از ارتش امریکا بازنشسته میشه ...

      با ماهی ۹۹ دلار حقوق.
      آقای ساندرز زمانی که در ارتش بود ، چون اردو زیاد میرفتن معمولا خودش غذا واسه خودش
      درست می کرد ، چون غذاهای اردوی نظامی رو دوست نداشت.
      آقای ساندرز یه پودری درست کرده بود مثل پودر سوخاری که به مرغ می زنیم ، از اونا ، وقتی این پودر رو به مرغ میزد بسیار لذیذ میشد.
      انقدر خوشمزه می شد که چادر سرهنگ ساندرز شده بود پاتوق بقیه سرهنگ ها ، چون اونا هم خیلی از مرغایی که ساندرز درست می کرد خوششون میومد و میگفتن یه مقداری از مرغت رو هم به ما بده.
      در ۶۰ سالگی بازنشسته میشه ، اینو به کسانی میخوام بگم که میگن ای کاش زودتر شروع می کردیم و دیگه دیر شده و داریم پیر میشیم ، همیشه وقت هست دوستان.
      ساندرز فکر می کنه چیکار کنم ؟ من یه فرمولی برای پخت مرغ بلدم که این میتونه برام پولساز باشه ، تو ارتش خیلی ها استقبال می کردن.
      میره یه رستوران به رئیس رستوران میگه ببخشید آقا من مرغ رو با یه فرمولی درست می کنم که خیلی خوشمزه میشه ، میخواین بپزم امتحان کنید؟
      صاحب رستوران میگه : عمو جون برو بذار باد بیاد ، اینجا سرآشپز ما به ۳۰ روش مرغ رو می پزه ، برو بینیم بابا دلت خوشه ها.
      رستوران دوم ، رستوران سوم ، همه ی رستورانهای ایالت رو میره ، نمیشه ، میره یه ایالت دیگه ، رستوران صدم ، رستوران دویستم ، ششصدم …
      حتی حاضر نبودن یکبار بپزه و امتحان کنن ، هزار و نه رستوران رو میره و هیچ کس اصلا محل بهش نمیذاره.
      رستوران هزار و دهم میگه حالا بپز ببینم چیه ، میخوره میبینه وای چه خوشمزه ، حالا چجوری با هم کار کنیم ؟
      ساندرز میگه : بیا یه رستوران جدید راه بندازیم ، بودجه و امکانات از تو ، پخت از من.
      چند وقت بعد اولین رستوران “کنتاکی” در امریکا راه اندازی میشه و در عرض کمتر از یکسال ، کنتاکی نه تنها در امریکا بلکه در تمام دنیا شعبه میزنه.
      و آقای ساندرز با ۹۹ دلار حقوق میلیاردر میشه
      ولی هزار و نه بار بهش میگن نه ، هزار و نه بار تحویلش نمی گیرن ، هزار و دهمی گفت باشه.



      ارزوی بهترینها برای شما...
      ویرایش توسط 86ali.z : 19 مرداد 1398 در ساعت 00:16

    2. Top | #2
      در انتظار تایید ایمیل

      Romantic
      نمایش مشخصات
      خیلی قشنگ بود
      ممنون از تگتون

    3. Top | #3
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Bahar20 نمایش پست ها
      خیلی قشنگ بود
      ممنون از تگتون

      خواهش میکنم

    4. Top | #4
      کاربر نیمه فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      خیلی عالی بود
      ان شاءالله ماهم باتلاش و پشتکار ب اهداف بزرگمون میرسیم^_^


    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      رزرو...
      نکته هاي خوبی داره که شب بهش اشاره می کنم...
      ----------------------------------------------
      الان شب شد و درسم تموم شده
      اما نكته هاش
      1-اگه به چيزي علاقه داشتي باشي هيچچي نميتونه مانع رسيدن به اون هدف بشه...مثل استاد صابونچي
      2-شما اگه يه هدفي داشته باشين و هر طور هم كه محدوديت داشته باشين بهش ميرسين؛البته با تلاش و پشتكار مثل راجركرافورد
      3-براي رسيدن به خواسته هاتون بايد سختي هاي زيادي رو تحمل و كنين و گاهاً كارهايي رو انجام بدين كه اصلاً خوشايند نيست مثل دموستنس
      4-رسيدن به يه هدف،شروع رسيدن به يه هدف ديگه س؛مثل جرالد
      5-و اما مهم ترين نكته
      اگه به خودت ايمان داشته باشي مطمئن باش موفق ميشي شايد دفعه اول و شايد هم دفعه هزاااار و دهم؛مثل ساندرز
      ولي در مورد اين نكات هوش و خلاقيت و اينجور چيزا هم نيازه
      اميدوارم در آينده ما هم جزو اين دسته از آدما باشيم
      ویرایش توسط MeysAM1999 : 07 دی 1395 در ساعت 23:36

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      مرسی...خیلی عالی بود بخصوص قسمت آخرش

    7. Top | #7
      کاربر نیمه فعال

      Romantic
      نمایش مشخصات
      عالی بود

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      Mashkok
      نمایش مشخصات
      خیلی خوب بود تشکر

      کد:
      اطمینان دارم یه روز خوب میاد


    9. Top | #9
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط علی.. نمایش پست ها
      عالی بود
      خواهش میکنم

    10. Top | #10
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط DR.MAM نمایش پست ها
      مرسی...خیلی عالی بود بخصوص قسمت آخرش
      خواهش میکنم.

    11. Top | #11
      Cat
      کاربر اخراجی

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات

    12. Top | #12
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      عالی بود

      "اگر نیروی اراده را با نیروی خداوند ترکیب کنید هیچ چیز آنقدر بزرگ نیست که در مقابل شما شکست نخورد
      "
      success is my ONLY option

    13. Top | #13
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      به نام خدایی که امید و تلاش را افرید
      روی صحبتم با خودم هست ، به زندگی که نگاه میکنم فقط حرکت عقربه های ساعت و تغییر اعداد تقویم را میبینم و من همچنان منتظر انگیزه و حس و حال درس و ... هستم / بذر کم کاری و نامیدی میکارم و انتظار برداشت درصد و رتبه خوب دارم . اما گاهی ندایی از درون صدا میزند که من برای هدف والایی خلق شده ام چون از خدایی ، هستی گرفته ام که از روح خود در من دمیده . اما بازهم فریب نفس و شیطان را میخورم و صبور نیستم تا تلاشم را ادامه بدهم . اما دیگر بس است . من هم میخواهم ادمی باشم که در رویاهایم ساخته ام . فردی که دیگر از گذشته فقط درس میگیرد و تجربه را الان استفاده میکند تا در آینده نتیجه را ببیند . کمی مهربانتر ، جدیتر و مصمم تر از همیشه .

    14. Top | #14
      کاربر انجمن

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      مرسی ک تگ کردین...خیلی خوب بود...
      نقل قول نوشته اصلی توسط 86ali.z نمایش پست ها
      سلامی به زیبایی ماه به روی ماه همگی.

      وقتتون رو دقایقی اختصاص بدید و این مطلب رو بخونید و ببینید که اراده و تلاش چیکارا میکنه.

      استاد صابونچی فلج شد …

      استادی هست در انجمن خوشنویسان به نام استاد صابونچی ، قیمت تابلوهاش زیر ۴ میلیون نیست ، آقای صابونچی تصادف می کنه و قسمتی از بدنش فلج میشه ، از جمله دست راستی که باهاش تابلوهای گرون قیمت می نوشته و تدریس می کرده ، خودشون میگن که سه سال تمام شبانه روز اشک ریختم و با دست چپم نوشتم تا بالاخره تونستم بعد از سه سال خون دل خوردن مثل دست راستم بنویسیم ، الانم باز تابلوهاش همون قیمت های میلیونی رو داره.
      ادیسون میگه من هیچ وقت هیچ کاری رو اتفاقی انجام ندادم
      همش بر اثر پشتکار و همت بوده.ادیسون یه گیاهی رو پرورش میده که ماده ی اولیه ی تولید لاستیکه ، ۱۷۰۰ بار تجربه می کنه و نمی تونه اون گیاه
      رو بدست میاره ، ۱۷۰۰ بار تلاش کرده و ناامید نشده . ما نباید ناامید بشیم ، اجازه نداریم ناامید بشیم.
      آقای راجر کرافورد ، یک پا داره و دو تا بازو.راجر کرافورد که مادرزادی اینجوری به دنیا میاد ، تصمیم می گیره تنیس بازی کنه ، تنیس ! اصلا دست نداره بخواد راکت رو بگیره !انقدر ممارست و تلاش می کنه ، که میشه استاد حرفه ای و بین المللی تنیس ، قهرمانان تنیس میان پیشش آموزش می بینن.
      آقای دموستنس در یونان لکنت زبان شدید داشته
      طوری که هر کلمه اش ۲-۳ دقیقه طول می کشیده ، دموستنس تصمیم می گیره سخنران بشهمیره از این سنگهای ریز جمع می کنه.
      مشت مشت میذاشته تو دهنش ، از لای این سنگها سعی می کرده حرف بزنه بدون لکنت.اگر تاریخ یونان رو بررسی کنید ، دموستنس جزو بزرگترین سخنرانان یونان به شمار میره.
      آقای جرالد ، ژورنالستهیه مقاله برای نیوزویک می فرسته ، سردبیر مقاله رو می خونه و میگه مزخرفه و میندازه تو سلط زباله.
      جرالد مقاله ی دوم رو می فرسته ، میره تو سطل.
      مقاله ی سوم ، سطل.مقاله ی دهم ، صدم...
      مقاله ی ششصد و یکم آقای جرالد منتشر میشه و میگه تازه فهمیدم چجوری باید بنویسم .
      امروز آقای جرالد یکی از مشهورترین ژورنالیست های دنیاست ، قیمت یک مقاله ی چند سطری که بنویسه چندهزار دلاره.



      سرهنگ ساندرز ، در سن ۶۰ سالگی از ارتش امریکا بازنشسته میشه با ماهی ۹۹ دلار حقوق.
      آقای ساندرز زمانی که در ارتش بود ، چون اردو زیاد میرفتن معمولا خودش غذا واسه خودش درست می کرد ، چون غذاهای اردوی نظامی رو دوست نداشت.
      آقای ساندرز یه پودری درست کرده بود مثل پودر سوخاری که به مرغ می زنیم ، از اونا ، وقتی این پودر رو به مرغ میزد بسیار لذیذ میشد.
      انقدر خوشمزه می شد که چادر سرهنگ ساندرز شده بود پاتوق بقیه سرهنگ ها ، چون اونا هم خیلی از مرغایی که ساندرز درست می کرد خوششون میومد و میگفتن یه مقداری از مرغت رو هم به ما بده.
      در ۶۰ سالگی بازنشسته میشه ، اینو به کسانی میخوام بگم که میگن ای کاش زودتر شروع می کردیم و دیگه دیر شده و داریم پیر میشیم ، همیشه وقت هست دوستان.
      ساندرز فکر می کنه چیکار کنم ؟ من یه فرمولی برای پخت مرغ بلدم که این میتونه برام پولساز باشه ، تو ارتش خیلی ها استقبال می کردن.
      میره یه رستوران به رئیس رستوران میگه ببخشید آقا من مرغ رو با یه فرمولی درست می کنم که خیلی خوشمزه میشه ، میخواین بپزم امتحان کنید؟
      صاحب رستوران میگه : عمو جون برو بذار باد بیاد ، اینجا سرآشپز ما به ۳۰ روش مرغ رو می پزه ، برو بینیم بابا دلت خوشه ها.
      رستوران دوم ، رستوران سوم ، همه ی رستورانهای ایالت رو میره ، نمیشه ، میره یه ایالت دیگه ، رستوران صدم ، رستوران دویستم ، ششصدم …
      حتی حاضر نبودن یکبار بپزه و امتحان کنن ، هزار و نه رستوران رو میره و هیچ کس اصلا محل بهش نمیذاره.
      رستوران هزار و دهم میگه حالا بپز ببینم چیه ، میخوره میبینه وای چه خوشمزه ، حالا چجوری با هم کار کنیم ؟
      ساندرز میگه : بیا یه رستوران جدید راه بندازیم ، بودجه و امکانات از تو ، پخت از من.
      چند وقت بعد اولین رستوران “کنتاکی” در امریکا راه اندازی میشه و در عرض کمتر از یکسال ، کنتاکی نه تنها در امریکا بلکه در تمام دنیا شعبه میزنه.
      و آقای ساندرز با ۹۹ دلار حقوق میلیاردر میشه
      ولی هزار و نه بار بهش میگن نه ، هزار و نه بار تحویلش نمی گیرن ، هزار و دهمی گفت باشه.


      ارزوی بهترینها برای شما...


    15. Top | #15
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط 86ali.z نمایش پست ها
      سلامی به زیبایی ماه به روی ماه همگی.

      وقتتون رو دقایقی اختصاص بدید و این مطلب رو بخونید و ببینید که اراده و تلاش چیکارا میکنه.

      استاد صابونچی فلج شد …

      استادی هست در انجمن خوشنویسان به نام استاد صابونچی ، قیمت تابلوهاش زیر ۴ میلیون نیست ، آقای صابونچی تصادف می کنه و قسمتی از بدنش فلج میشه ، از جمله دست راستی که باهاش تابلوهای گرون قیمت می نوشته و تدریس می کرده ، خودشون میگن که سه سال تمام شبانه روز اشک ریختم و با دست چپم نوشتم تا بالاخره تونستم بعد از سه سال خون دل خوردن مثل دست راستم بنویسیم ، الانم باز تابلوهاش همون قیمت های میلیونی رو داره.
      ادیسون میگه من هیچ وقت هیچ کاری رو اتفاقی انجام ندادم
      همش بر اثر پشتکار و همت بوده.ادیسون یه گیاهی رو پرورش میده که ماده ی اولیه ی تولید لاستیکه ، ۱۷۰۰ بار تجربه می کنه و نمی تونه اون گیاه
      رو بدست میاره ، ۱۷۰۰ بار تلاش کرده و ناامید نشده . ما نباید ناامید بشیم ، اجازه نداریم ناامید بشیم.
      آقای راجر کرافورد ، یک پا داره و دو تا بازو.راجر کرافورد که مادرزادی اینجوری به دنیا میاد ، تصمیم می گیره تنیس بازی کنه ، تنیس ! اصلا دست نداره بخواد راکت رو بگیره !انقدر ممارست و تلاش می کنه ، که میشه استاد حرفه ای و بین المللی تنیس ، قهرمانان تنیس میان پیشش آموزش می بینن.
      آقای دموستنس در یونان لکنت زبان شدید داشته
      طوری که هر کلمه اش ۲-۳ دقیقه طول می کشیده ، دموستنس تصمیم می گیره سخنران بشهمیره از این سنگهای ریز جمع می کنه.
      مشت مشت میذاشته تو دهنش ، از لای این سنگها سعی می کرده حرف بزنه بدون لکنت.اگر تاریخ یونان رو بررسی کنید ، دموستنس جزو بزرگترین سخنرانان یونان به شمار میره.
      آقای جرالد ، ژورنالستهیه مقاله برای نیوزویک می فرسته ، سردبیر مقاله رو می خونه و میگه مزخرفه و میندازه تو سلط زباله.
      جرالد مقاله ی دوم رو می فرسته ، میره تو سطل.
      مقاله ی سوم ، سطل.مقاله ی دهم ، صدم...
      مقاله ی ششصد و یکم آقای جرالد منتشر میشه و میگه تازه فهمیدم چجوری باید بنویسم .
      امروز آقای جرالد یکی از مشهورترین ژورنالیست های دنیاست ، قیمت یک مقاله ی چند سطری که بنویسه چندهزار دلاره.



      سرهنگ ساندرز ، در سن ۶۰ سالگی از ارتش امریکا بازنشسته میشه با ماهی ۹۹ دلار حقوق.
      آقای ساندرز زمانی که در ارتش بود ، چون اردو زیاد میرفتن معمولا خودش غذا واسه خودش درست می کرد ، چون غذاهای اردوی نظامی رو دوست نداشت.
      آقای ساندرز یه پودری درست کرده بود مثل پودر سوخاری که به مرغ می زنیم ، از اونا ، وقتی این پودر رو به مرغ میزد بسیار لذیذ میشد.
      انقدر خوشمزه می شد که چادر سرهنگ ساندرز شده بود پاتوق بقیه سرهنگ ها ، چون اونا هم خیلی از مرغایی که ساندرز درست می کرد خوششون میومد و میگفتن یه مقداری از مرغت رو هم به ما بده.
      در ۶۰ سالگی بازنشسته میشه ، اینو به کسانی میخوام بگم که میگن ای کاش زودتر شروع می کردیم و دیگه دیر شده و داریم پیر میشیم ، همیشه وقت هست دوستان.
      ساندرز فکر می کنه چیکار کنم ؟ من یه فرمولی برای پخت مرغ بلدم که این میتونه برام پولساز باشه ، تو ارتش خیلی ها استقبال می کردن.
      میره یه رستوران به رئیس رستوران میگه ببخشید آقا من مرغ رو با یه فرمولی درست می کنم که خیلی خوشمزه میشه ، میخواین بپزم امتحان کنید؟
      صاحب رستوران میگه : عمو جون برو بذار باد بیاد ، اینجا سرآشپز ما به ۳۰ روش مرغ رو می پزه ، برو بینیم بابا دلت خوشه ها.
      رستوران دوم ، رستوران سوم ، همه ی رستورانهای ایالت رو میره ، نمیشه ، میره یه ایالت دیگه ، رستوران صدم ، رستوران دویستم ، ششصدم …
      حتی حاضر نبودن یکبار بپزه و امتحان کنن ، هزار و نه رستوران رو میره و هیچ کس اصلا محل بهش نمیذاره.
      رستوران هزار و دهم میگه حالا بپز ببینم چیه ، میخوره میبینه وای چه خوشمزه ، حالا چجوری با هم کار کنیم ؟
      ساندرز میگه : بیا یه رستوران جدید راه بندازیم ، بودجه و امکانات از تو ، پخت از من.
      چند وقت بعد اولین رستوران “کنتاکی” در امریکا راه اندازی میشه و در عرض کمتر از یکسال ، کنتاکی نه تنها در امریکا بلکه در تمام دنیا شعبه میزنه.
      و آقای ساندرز با ۹۹ دلار حقوق میلیاردر میشه
      ولی هزار و نه بار بهش میگن نه ، هزار و نه بار تحویلش نمی گیرن ، هزار و دهمی گفت باشه.


      ارزوی بهترینها برای شما...

      فوق العاده بود !!!
      نترس ! کار من دوباره روییدنه ...

    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن