خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      جوجه اردک زشت !! #انگیزشی

      سلام . این مطلب کاملا انگیزیشه / قصه ی جوجه اردک زشت رو حتما شنیدید . جوجه اردک زشت " قو " ی زیبایی بود . او زشت به نظر می اومد برای اینکه از بد حادثه قاطی یک دسته اردک شده بود . برخلاف آنچه به نظر می رسید او زیبا بود ولی تنها در پایان داستان این رو فهمید | اونم وقتی که دیگه جوجه نیست ( بلوغ ) و در دریاچه ای شنا می کنه که مردم اون رو با انگشت بهم نشون میدن . او برای اولین بار در انعکاس آب دریاچه زیبایی خودشو می بینه ( من این داستان رو خیلی دوس دارم . داستان عجیب جوجه اردکی که اصلا اردک نبود ) / گاهی فکر میکنم که داستان همه ما شبیه همین جوجه اردک زشته . درون هر کدوم از ما یک " قو " ی منحصر به فرد هست که در مقابل با جامعه . فردیتش رو از دست میده و قاطی اردک ها به فراموشی سپرده میشه . اون بار ها و بارها زمین میخوره . له میشه . تحقیر میشه . مردم او را با انگشت نشونش میدن و بهش ریشخند میزنن اون ها ازش انتظار دارند که شکل اردکی باشه که نیست / دردناک تر از اون اینکه خودش هم تصویر خودشو در آب ندیده و نمیدونه کیه او سردرگم و بیهوده تلاش میکنه که اردک خوبی باشه اما نتیجه نمیگیره برای اینکه اردک نیس اون یک قو / دنیا پر از جوجه اردک های زشتی که هرگز نمی فهمن که اردک نبودن ( مثلا ؟ ) 1- کارمندهای معمولی ای که می توانستند کارگردان موفقی باشند 2- کارگردانی که میتوانست کارشناس باشه 3- مدیرانی که باید نقاش یا شاعر می شدند 4- حسابدارانی که از ریاضیات متنفرند و می توانستند طراح لباس باشند 5- زن های خانه داری که میتوانستند خلبان هواپیما باشند یا مهماندار خوبی باشند و ... | خلاصه تو دنیا پر از کسانی که قهرمان زندگی خود نبوده اند . نشده اند . نتوانسته اند . نفهمیده اند و به هر دلیلی چیزی که باید باشند نشنده اند | دنیا پر از جوجه اردک هایی که در تکرار , زندگی میکنند و می میرند بدون اینکه تصویر واقعی خودشون رو ببینند . دنیا رو جوجه اردک ها نمی سازن بلکه " قو " های می سازن که آرزوهاشون رو فراموش نکردند و تاوانش رو هم دادند با اینکه اردک ها اونارو طرد کردن ولی بازم راه خودشون رو دنبال کردن تا به دریاچه برسند ( مثلا ؟ ) 1- آلبرت انیشتنی که فیزیک رو با فرضیه هاش دگرگون کرد 2- گابریل گارسیا مارکز برای نوشتن " رمان صد سال تنهایی " سه سال در رو بر روی خودش بست و ... ( مطمئنن خودتون کلی از این افراد رو میشناسین منم نمیگم که پست طولانی نشه ) خلاصه حرفام اینکه این آدمها هیچ نبوغ خاصی نداشتند . تنها نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بود نبوغ آنها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشون بود / همه ی ما می توانیم " قوی " ی زیبایی باشیم اما تا وقتی نخوایم " قو " ی درون مون رو به رسمیت بشناسیم همون جوجه اردک می مونیم # پایان ( منبع : کانال میز طراح / تموم تلاشم رو کردم متن رو خودمونی بنویسم / امیدوارم خوشتون اومده باشه )
      ویرایش توسط POOYAE : 21 اسفند 1396 در ساعت 21:03

    2. Top | #2
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      مرسی..
      این‌چند روز تایپک انگیزشی هات خیلی مفید هستن[emoji4] [emoji4]

      Sent from my GT-N5100 using Tapatalk

    3. Top | #3
      کاربر اخراجی

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      به اميد اينكه همه قو بشيم...

      ممنون بابت تايپيك هاي خوبي كه ميذارين

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      بسیار عالی بود
      خود شناسی باید قبل از تصمیم های بزرگ زندگی گرفته بشه(که نمیشه!)

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط silence10 نمایش پست ها
      به اميد اينكه همه قو بشيم...

      ممنون بابت تايپيك هاي خوبي كه ميذارين
      همه قو بشیم چیه ؟؟


      به امید اینکه هممون آدم بشیم
      نترس ! کار من دوباره روییدنه ...

    6. Top | #6
      کاربر نیمه فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      ممنون بسیار عالی و زیبا بود

    7. Top | #7
      کاربر نیمه فعال

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      مطلب خوبی بود بسیار زیبا بود انشاءالله ک قو درونمون رو بشناسیم قو خیلی پرنده باحالیه دوسش دارم

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط aalirezaa1376 نمایش پست ها
      همه قو بشیم چیه ؟؟ به امید اینکه هممون آدم بشیم
      منظور شون این بود که " قو " ی درونمون رو پیدا کنیم ( میدونم که میدونی داداش ) / در مورد نظرت هم باید بگم فقط تشبیه بود

    9. Top | #9
      elL
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      خیلی عالی مرسی واقعا

    10. Top | #10
      elL
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط PO_OUYa نمایش پست ها
      سلام . این مطلب کاملا انگیزیشه برخلاف داستان ها / ( این مطلب از خودم نیس ) / قصه جوجه اردک زشت رو حتما شنیدید . جوجه اردک زشت " قو " ی زیبایی بود . او زشت به نظر می اومد برای اینکه از بد حادثه قاطی یک دسته اردک شده بود . برخلاف آنچه به نظر می رسید او زیبا بود ولی تنها در پایان داستان این رو فهمید | اونم وقتی که دیگه جوجه نیست ( بلوغ ) و در دریاچه ای شنا می کنه که مردم اون رو با انگشت بهم نشون میدن . او برای اولین بار در انعکاس آب دریاچه زیبایی خودشو می بینه ( من این داستان رو خیلی دوس دارم . داستان عجیب جوجه اردکی که اصلا اردک نبود ) / گاهی فکر میکنم که داستان همه ما شبیه همین جوجه اردک زشته . درون هر کدوم از ما یک " قو " ی منحصر به فرد هست که در مقابل با جامعه . فردیتش رو از دست میده و قاطی اردک ها به فراموشی سپرده میشه . اون بار ها و بارها زمین میخوره . له میشه . تحقیر میشه . مردم او را با انگشت نشونش میدن و بهش ریشخند میزنن اون ها ازش انتظار دارند که شکل اردکی باشه که نیست / دردناک تر از اون اینکه خودش هم تصویر خودشو در آب ندیده و نمیدونه کیه او سردرگم و بیهوده تلاش میکنه که اردک خوبی باشه اما نتیجه نمیگیره برای اینکه اردک نیس اون یک قو / دنیا پر از جوجه اردک های زشتی که هرگز نمی فهمن که اردک نبودن ( مثلا ؟ ) 1- کارمندهای معمولی ای که می توانستند کارگردان موفقی باشند 2- کارگردانی که میتوانست کارشناس باشه 3- مدیرانی که باید نقاش یا شاعر می شدند 4- حسابدارانی که از ریاضیات متنفرند و می توانستند طراح لباس باشند 5- زن های خانه داری که میتوانستند خلبان هواپیما باشند یا مهماندار خوبی باشند و ... | خلاصه تو دنیا پر از کسانی که قهرمان زندگی خود نبوده اند . نشده اند . نتوانسته اند . نفهمیده اند و به هر دلیلی چیزی که باید باشند نشنده اند | دنیا پر از جوجه اردک هایی که در تکرار , زندگی میکنند و می میرند بدون اینکه تصویر واقعی خودشون رو ببینند . دنیا رو جوجه اردک ها نمی سازن بلکه " قو " های می سازن که آرزوهاشون رو فراموش نکردند و تاوانش رو هم دادند با اینکه اردک ها اونارو طرد کردن ولی بازم راه خودشون رو دنبال کردن تا به دریاچه برسند ( مثلا ؟ ) 1- آلبرت انیشتنی که فیزیک رو با فرضیه هاش دگرگون کرد 2- گابریل گارسیا مارکز برای نوشتن " رمان صد سال تنهایی " سه سال در رو بر روی خودش بست و ... ( مطمئنن خودتون کلی از این افراد رو میشناسین منم نمیگم که پست طولانی نشه ) خلاصه حرفام اینکه این آدمها هیچ نبوغ خاصی نداشتند . تنها نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بود نبوغ آنها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشون بود / همه ی ما می توانیم " قوی " ی زیبایی باشیم اما تا وقتی نخوایم " قو " ی درون مون رو به رسمیت بشناسیم همون جوجه اردک می مونیم # پایان ( منبع : کانال میز طراح / تموم تلاشم رو کردم متن رو خودمونی بنویسم / امیدوارم خوشتون اومده باشه )
      خیلی ممنون تاپیکای امروزتون واقعا انگیزمو زیاد کرد

    11. Top | #11
      کاربر نیمه فعال

      Romantic
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط PO_OUYa نمایش پست ها
      سلام . این مطلب کاملا انگیزیشه برخلاف داستان ها / ( این مطلب از خودم نیس ) / قصه جوجه اردک زشت رو حتما شنیدید . جوجه اردک زشت " قو " ی زیبایی بود . او زشت به نظر می اومد برای اینکه از بد حادثه قاطی یک دسته اردک شده بود . برخلاف آنچه به نظر می رسید او زیبا بود ولی تنها در پایان داستان این رو فهمید | اونم وقتی که دیگه جوجه نیست ( بلوغ ) و در دریاچه ای شنا می کنه که مردم اون رو با انگشت بهم نشون میدن . او برای اولین بار در انعکاس آب دریاچه زیبایی خودشو می بینه ( من این داستان رو خیلی دوس دارم . داستان عجیب جوجه اردکی که اصلا اردک نبود ) / گاهی فکر میکنم که داستان همه ما شبیه همین جوجه اردک زشته . درون هر کدوم از ما یک " قو " ی منحصر به فرد هست که در مقابل با جامعه . فردیتش رو از دست میده و قاطی اردک ها به فراموشی سپرده میشه . اون بار ها و بارها زمین میخوره . له میشه . تحقیر میشه . مردم او را با انگشت نشونش میدن و بهش ریشخند میزنن اون ها ازش انتظار دارند که شکل اردکی باشه که نیست / دردناک تر از اون اینکه خودش هم تصویر خودشو در آب ندیده و نمیدونه کیه او سردرگم و بیهوده تلاش میکنه که اردک خوبی باشه اما نتیجه نمیگیره برای اینکه اردک نیس اون یک قو / دنیا پر از جوجه اردک های زشتی که هرگز نمی فهمن که اردک نبودن ( مثلا ؟ ) 1- کارمندهای معمولی ای که می توانستند کارگردان موفقی باشند 2- کارگردانی که میتوانست کارشناس باشه 3- مدیرانی که باید نقاش یا شاعر می شدند 4- حسابدارانی که از ریاضیات متنفرند و می توانستند طراح لباس باشند 5- زن های خانه داری که میتوانستند خلبان هواپیما باشند یا مهماندار خوبی باشند و ... | خلاصه تو دنیا پر از کسانی که قهرمان زندگی خود نبوده اند . نشده اند . نتوانسته اند . نفهمیده اند و به هر دلیلی چیزی که باید باشند نشنده اند | دنیا پر از جوجه اردک هایی که در تکرار , زندگی میکنند و می میرند بدون اینکه تصویر واقعی خودشون رو ببینند . دنیا رو جوجه اردک ها نمی سازن بلکه " قو " های می سازن که آرزوهاشون رو فراموش نکردند و تاوانش رو هم دادند با اینکه اردک ها اونارو طرد کردن ولی بازم راه خودشون رو دنبال کردن تا به دریاچه برسند ( مثلا ؟ ) 1- آلبرت انیشتنی که فیزیک رو با فرضیه هاش دگرگون کرد 2- گابریل گارسیا مارکز برای نوشتن " رمان صد سال تنهایی " سه سال در رو بر روی خودش بست و ... ( مطمئنن خودتون کلی از این افراد رو میشناسین منم نمیگم که پست طولانی نشه ) خلاصه حرفام اینکه این آدمها هیچ نبوغ خاصی نداشتند . تنها نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بود نبوغ آنها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشون بود / همه ی ما می توانیم " قوی " ی زیبایی باشیم اما تا وقتی نخوایم " قو " ی درون مون رو به رسمیت بشناسیم همون جوجه اردک می مونیم # پایان ( منبع : کانال میز طراح / تموم تلاشم رو کردم متن رو خودمونی بنویسم / امیدوارم خوشتون اومده باشه )
      آفرین عالی بود

    12. Top | #12
      کاربر نیمه فعال

      Tajob
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط PO_OUYa نمایش پست ها
      سلام . این مطلب کاملا انگیزیشه برخلاف داستان ها / ( این مطلب از خودم نیس ) / قصه جوجه اردک زشت رو حتما شنیدید . جوجه اردک زشت " قو " ی زیبایی بود . او زشت به نظر می اومد برای اینکه از بد حادثه قاطی یک دسته اردک شده بود . برخلاف آنچه به نظر می رسید او زیبا بود ولی تنها در پایان داستان این رو فهمید | اونم وقتی که دیگه جوجه نیست ( بلوغ ) و در دریاچه ای شنا می کنه که مردم اون رو با انگشت بهم نشون میدن . او برای اولین بار در انعکاس آب دریاچه زیبایی خودشو می بینه ( من این داستان رو خیلی دوس دارم . داستان عجیب جوجه اردکی که اصلا اردک نبود ) / گاهی فکر میکنم که داستان همه ما شبیه همین جوجه اردک زشته . درون هر کدوم از ما یک " قو " ی منحصر به فرد هست که در مقابل با جامعه . فردیتش رو از دست میده و قاطی اردک ها به فراموشی سپرده میشه . اون بار ها و بارها زمین میخوره . له میشه . تحقیر میشه . مردم او را با انگشت نشونش میدن و بهش ریشخند میزنن اون ها ازش انتظار دارند که شکل اردکی باشه که نیست / دردناک تر از اون اینکه خودش هم تصویر خودشو در آب ندیده و نمیدونه کیه او سردرگم و بیهوده تلاش میکنه که اردک خوبی باشه اما نتیجه نمیگیره برای اینکه اردک نیس اون یک قو / دنیا پر از جوجه اردک های زشتی که هرگز نمی فهمن که اردک نبودن ( مثلا ؟ ) 1- کارمندهای معمولی ای که می توانستند کارگردان موفقی باشند 2- کارگردانی که میتوانست کارشناس باشه 3- مدیرانی که باید نقاش یا شاعر می شدند 4- حسابدارانی که از ریاضیات متنفرند و می توانستند طراح لباس باشند 5- زن های خانه داری که میتوانستند خلبان هواپیما باشند یا مهماندار خوبی باشند و ... | خلاصه تو دنیا پر از کسانی که قهرمان زندگی خود نبوده اند . نشده اند . نتوانسته اند . نفهمیده اند و به هر دلیلی چیزی که باید باشند نشنده اند | دنیا پر از جوجه اردک هایی که در تکرار , زندگی میکنند و می میرند بدون اینکه تصویر واقعی خودشون رو ببینند . دنیا رو جوجه اردک ها نمی سازن بلکه " قو " های می سازن که آرزوهاشون رو فراموش نکردند و تاوانش رو هم دادند با اینکه اردک ها اونارو طرد کردن ولی بازم راه خودشون رو دنبال کردن تا به دریاچه برسند ( مثلا ؟ ) 1- آلبرت انیشتنی که فیزیک رو با فرضیه هاش دگرگون کرد 2- گابریل گارسیا مارکز برای نوشتن " رمان صد سال تنهایی " سه سال در رو بر روی خودش بست و ... ( مطمئنن خودتون کلی از این افراد رو میشناسین منم نمیگم که پست طولانی نشه ) خلاصه حرفام اینکه این آدمها هیچ نبوغ خاصی نداشتند . تنها نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بود نبوغ آنها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشون بود / همه ی ما می توانیم " قوی " ی زیبایی باشیم اما تا وقتی نخوایم " قو " ی درون مون رو به رسمیت بشناسیم همون جوجه اردک می مونیم # پایان ( منبع : کانال میز طراح / تموم تلاشم رو کردم متن رو خودمونی بنویسم / امیدوارم خوشتون اومده باشه )
      مرسی عالی بود ..

      يكی هم اديسون خودمون كه از من و شما خنگ تر بود
      ولی الان به لطفش هممون يه خورشيد تو خونمون داريم

    13. Top | #13
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      با اجازتون قسمتی از متن رو هایلایت می کنم
      .
      .
      .
      #تنها نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بود
      .
      .
      .
      خودتون دست به قلم میشید؟؟؟؟؟

    14. Top | #14
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط amvaff نمایش پست ها
      با اجازتون قسمتی از متن رو هایلایت می کنم #تنها نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بود / خودتون دست به قلم میشید؟؟؟؟؟
      متن از خودم نیس اما خودم باز نویسش کردم ( ساده و روان و خودمونی ) / این دو متن رو خودم نوشتم » 1- این داستان (1) : آقا هنوزم میشه ؟!! #انگیزشی 2- این داستان (2) : امسال تون هم مثل پارساله ؟!! #انگیزشی //
      ویرایش توسط POOYAE : 20 آذر 1395 در ساعت 15:02

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن