ترجمه
|
ضیاع
در فارسی: ج زمین زراعتی، دارایی
در عربی: نابودی
|
العجوز: پیر زن٬ پیر مرد
العناء: رنج
الهناء: گوارا
|
سلّم: تسلیم شد
سلّم علی: سلام داد به
|
أی: کدام
إی: آری
|
سار: سیرکرد،حرکت کرد
صار: شد
|
إقدام: شجاعت،دلیری
أقدام: گام ها، قدم ها
|
قدّم: تقدیم کرد
تقدّم: جلوآمد
|
أتی: آمد
آتی: داد
|
قصّ: روایت کرد
غصّ: درگلو گیر کرد
|
بدء:شروع کرد
بدا=برز: آشکار شد،ظاهرشد
|
مراسیم مفرده
|
حاکی: تقلید کرد
حکی: حکایت کرد
|
قواعد
|
اَطلَبَ: 1ماضی افعال
|
اُطلِبُ: 13 مضارع افعال
|
اَطلُبُ: 13 مضارع مجرد
|
اُطلُب(انتها ساکن): 7 امر مجرد
|